دزد تازهکار رازگشایی کرد
رویای میلیونر شدن با ثروت بادآورده
گروه حوادث: پسر جوان که با طراحی یک نقشه سرقت پول خوبی به جیب زده بود قبل از میلیونر شدنش دستگیر شد.
به گزارش اختصاصی توسعه ایرانی؛ چندی قبل پسر جوانی با حضور در اداره پلیس شهرشان از سرقت گوشی موبایلش از سوی دو جوان موتور سوار خبر داد و تیمی از ماموران برای تحقیقات پلیسی وارد عمل شدند.
پسر جوان در تحقیقات به ماموران گفت: یک گوشی موبایل خریده بودم و بعد از پرداخت 8 میلیون تومان از مغازه موبایل فروشی خارج شدم.
وی افزود: گوشی موبایل داخل جعبه و در یک نایلون تیره رنگ بود و به سمت خانه در حال حرکت بودم که ناگهان یک موتور در کنار خودم دیدم و پسر جوانی که کلاه به سر داشت اقدام به قاپیدن گوشی موبایلم کرد.
تجسسهای پلیسی
بدین ترتیب تیمی از ماموران برای دستگیری سارقان گوشی قاپ وارد عمل شدند که در این شاخه از تحقیقات ماموران پیبردند دزدان طعمههای دیگری را به همین شیوه و شگرد هدف سرقت قرار دادهاند.
ماموران در تجسسهای فنی و اطلاعاتی به سراغ دوبینهای مداربسته بیرون مغازههای موبایل فروشی رفتند و در بررسیها مشخص شد دزدان قبل از سرقت، طعمههایشان را تحت نظر قرار میدهند و پس از خروج از مغازه در محلی مناسب طعمههایشان را هدف دزدی
قرار دادهاند.
در حالی که چهره دزدان که کلاه کاسکت به سر داشتند قابل شناسایی نبود، ماموران در این مرحله موفق به شناسایی شماره پلاک موتور دزدان شدند.
دستگیری سارق موتور سوار
همین سرنخ کافی بود تا ماموران با بررسی شماره پلاک موتور دزدان مخفیگاه صاحب موتورسیکلت را ردزنی کنند و در عملیاتی غافلگیرانه پسر جوان دستگیر شد.
افشین 25 ساله ابتدا خود را بیگناه میدانست و ادعا کرد موتور سیکلتش را به یکی از دوستانش قرض داده بود و مدتی است از او خبر ندارد.
ماموران که به اظهارات متهم مشکوک شده بودند مخفیگاه او را مورد بازرسی قرار دادند که سه گوشی موبایل گرانقیمت به دست آوردند.
افشین در این مرحله شروع به داستانسرایی کرد اما وقتی در تناقضگوییهایش گرفتار شده به ناچار لب به سخن باز کرد.
پسر جوان به ماموران گفت: من نمیخواستم دزدی کنم اما اصرارهای یکی ازدوستانم بخاطر مشکلاتی که داشت مرا مجبور کرد همراه او دست به دزدی بزنم.
اعترافات پسر جوان کافی بود تا همدستش که جوان 23 سالهای بود شناسایی شود و ماموران در عملیات پلیسی این جوان را دستگیر کردند.
فرار از حقیقت
همایون پس از دستگیری سعی داشت خود را بیگناه معرفی کند و در اعترافاتش به ماموران گفت: من بیگناهم و دانشجو هستم و افشین به دروغ و اختلاف قدیمی مرا همدست خودش لو داده است.
پسر جوان افزود: من و افشین از دوستان قدیمی هستیم اما وقتی افشین خواست در سرقتها همراهیاش کنم و نپذیرفتم به دوستیمان پایان داد و با پسر جوان دیگری در ارتباط بود و همیشه او را سوار بر موتورش میدیدم.
همایون ادامه داد: از همان روز اول میدانستم کار خلاف آخرش زندان است و بارها از او خواستم دست از دزدی بردارد اما بیفایده بود ولی حالا که دستگیر شده از روی لجبازی و کینه دوستانه مرا به عنوان همدستش لو داده است.
ماموران که به ادعاهای همایون مشکوک شده بودند در این شاخه از تحقیقات حساب بانکی متهم را مورد بررسی قرار دادند که مشخص شد از چندی قبل پولهای زیادی به حسابش واریز شده است و این در حالی بود که این جوان بیکار است و خانوادهاش نیز از ماجرای پولهای میلیونی در حسابش بیاطلاع بودند.
همایون در این مرحله سعی داشت با داستانسراییهایش از اتهام دزد بودن فرار کند اما در آخر وقتی در تناقضگوییهایش گرفتار شد به ناچار لب به سخن باز کرد.
گفتگو با دزد تازه کار
همایون 23 ساله که به تازگی پا در دنیای تبهکاری گذاشته ادعا میکند برای درمان بیماری مادرش دست به دزدی زده است.
سابقهداری؟
نه، اولین بار است که دزدی کردم و دستگیر شدم.
شغل؟
بیکار
چرا سرکار نرفتی؟
کاری بلد نیستم و چندبار از شهرمان به تهران رفتم تا کاری دست و پا کنم و بارها به عنوان فروشنده در چند مغازه مشغول به کار شدم اما حقوقم کم بود پول خوابگاهم نیز زیاد بود با صاحبکارهایم همیشه اختلاف داشتم بخاطر همین خیلی زود بیکار شدم و باز به شهرمان برگشتم.
تحصیلات؟
دیپلم.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟
درس خواندن پول و انگیزه میخواهد که من نداشتم.
چرا دزدی کردی؟
شرایط زندگیمان متوسط است اما از چندی قبل متوجه بیماری مادرم شدم که نیاز به پول داشت به همین خاطر هزینه زیادی برای درمان مادرم پرداخت کردیم و همین باعث شد روز به روز شرایط مالیمان بدتر شود تا اینکه من به فکر دزدی افتادم.
نقشه سرقت را چطور طراحی کردی؟
یکبار همراه دوستم به مغازه موبایل فروشی رفته بودیم و گوشی موبایل خریدیم و وقتی از مغازه خارج شدیم تا مسیر خیلی فرصت بود که گوشی موبایل دوستم را که داخل جعبه بود به سرقت ببرند و همین باعث شد من هم به فکر سرقت گوشیهای موبایل بیفتم.
شیوه و شگردتان چه بود؟
جلوی مغازههای موبایل فروشی کمین میکردیم و بعد از اینکه طعمههایمان با گوشی موبایل نو از مغازه خارج میشدند آنها را تعقیب میکردیم و در فرصتی مناسب گوشی موبایل را با جعبهاش سرقت میکردیم.
با گوشیهای موبایل چه کردی؟
چون گوشیها جعبه داشتند آنها را به تهران می بردیم و در آنجا با قیمت مناسب می فروختیم.
قصد داشتی تا کی دزدی کنی؟
تصمیم گرفته بودیم وقتی پول زیادی به دست آوردیم و توانستیم یک مغازه موبایل فروشی راهاندازی کنیم دیگر دست از سرقت برداریم اما قبل از جرای نقشهمان دستگیر شدیم.
چرا سعی داشتی خودت را بیگناه معرفی کنی؟
چون نمیخواستم همه پولهایی را که به دست آوردم از دست بدهم و میخواستم کمک مادرم کنم اما دستم رو شد.
بنا به این گزارش، متهمان برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پلیس قرار دارند.
دیدگاه تان را بنویسید