پلیس هنوز دختربچه را ردیابی نکرده است
دسیسه مردان برای خانواده باران کوچولو
گروه حوادث: تبهکار حرفهای وقتی دید دختر کوچولویی از سوی یک زن فریبکار ربوده شده با همدستی 2 تن از دوستانش سناریوی کثیفی برای اخاذی از خانواده باران کوچولو طراحی کرد. عقربهها ساعت 12 روز سهشنبه 2 بهمن ماه سال جاری را نشان میداد که زنگ خانه زن جوانی در جنوب تهران به صدا در آمد.
زن جوان وقتی به جلوی در رفت با زن با حجابی روبرو شد که ادعا کرد از طرف یک موسسه خیریه آمده و قصد کمک به آنها را دارد. زن جوان که چهرهاش را زیر چادرش پنهان کرده بود با چرب زبانی مشخصات فرزندان زن جوان را گرفت و این در حالی بود که مادر باران اصرار داشت او نیازی به کمک ندارد و چند خانواده را میشناسد که نیاز به کمک دارند.
زن نیکوکار در این صحنه ادعا کرد همه در لیست موسسه خیریه هستند و در مراحل بعدی به آنها نیز کمک میشود. در ادامه زن نیکوکار با گرفتن مشخصات فرزندان این خانواده، شماره تلفن مادر باران را گرفت و گفت در روزهای بعد با او تماس خواهد گرفت.
سرقت به بهانه کمک
صبح روز شنبه ششم بهمن ماه سال جاری زن نیکوکار بار دیگر به در خانه مادر باران رفت و خواست تا دختر سه ساله و خواهر 11 سالهاش را حاضر کند و همگی به بازار بروند و خرید کنند.
برادر هفت ساله باران اصرار داشت که همراه آنها باشد اما زن نیکوکار ادعا کرد فقط برای دو دختر خانواده پول آورده است. در این مرحله دختر بزرگ خانواده پذیرفت در خانه بماند و از برادرش مراقبت کند.
زن نیکوکار که یک پوشیه روی صورتش انداخته بود همراه باران و مادرش به خیابانهای شوش رفتند و برای دختر کوچولوی چشم آبی شروع به خرید کردند و چند ساعتی از این ماجرا گذشت و تصمیم گرفتند به خانه باز گردند.
زن جوان در این مرحله ادعا کرد هنوز پول برای خرید دختر کوچولو باقیمانده و از مادر باران خواست تا با هم به یک مغازه مانتو فروشی بروند و مادر باران نیز یک مانتو بخرد.
مادر باران که به زن نیکوکار اعتماد کرده بود همراه او به یک مانتوفروشی رفت و بعد از انتخاب یک مانتو به اتاق پرو رفت ولی وقتی خواست باران را همراه خودش به اتاق پرو ببرد زن نیکوکار خواست باران همراه او در بیرون اتاق منتظر بماند. هنوز 30 ثانیه نگذشته بود که مادر باران با مانتوی جدید از اتاق پرو بیرون آمد اما اثری از زن نیکوکار و دخترش در مغازه مانتو فروشی نبود. فروشنده مغازه وقتی با چهره حیرت زده مادر باران روبرو شد گفت زن پوشیهدار بعد از اینکه او وارد اتاق پرو شد همراه دختربچه چشم آبی از مغازه خارج شد.
خیابانگردی خانواده باران
سمیرا امیری خیلی زود با شوهرش تماس گرفت و از ماجرای ربوده شدن دخترش از سوی زن نیکوکار خبر داد. مادر باران از همان لحظه ناپدید شدن دخترش همراه شوهر، برادر و خواهرانش در خیابانهای تهران شروع به جستجو کردند و ماجرای ربوده شدن دخترشان را نیز به پلیس گزارش کردند. تحقیقات پلیسی با توجه به حساس بودن پرونده در اختیار ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و کارآگاهان در گام نخست به سراغ دوربینمداربسته مغازه مانتو فروشی رفتند تا سرنخی از زن فریبکار به دست آورند.
بررسیها نشان از آن داشت که زن جوان با پوشاندن چهرهاش با پوشیهای که روی صورتش داشت مانع شناسایی از سوی دوربینهای مداربسته شده است.
پدر باران که کارگر یک کشتارگاه در جنوب تهران است بعد از شنیدن ناپدید شدن دخترش همراه اعضای خانوادهاش شروع به جستوجو در خیابانهای پایتخت کرده و از کار نیز بیکار شده است اما هیچ اثری از زن فریبکار و دختر چشم آبی به دست نیامده است.
یک تماس مرموز
چند روز از ماجرای ربوده شدن باران کوچولو میگذشت که تلفن خانه دختر ربوده شده به صدا در آمد و مادر باران که بیقرار فرزندش بود به سرعت خودش را به گوشی تلفن رساند. مرد جوانی پشت تلفن بود و با صدایی آرام ادعا کرد باران کوچولو در خانه آنها گروگان گرفته شده است.
مادر باران سکوت کرده بود و اشک میریخت و هرچه اعضای خانواده از او سوال میکردند جوابی نمیداد تا اینکه پدر باران گوشی تلفن را گرفت.
مرد جوان ادعا کرد اگر دخترشان را میخواهند باید هفت میلیون تومان به حساب آنها واریز کنند.
پدر باران اصرار داشت که باید صدای دخترش را بشنود اما مرد مرموز با پرخاشگری تهدید میکرد اگر موضوع کودکربایی را به کسی بگوید دخترشان را خواهند کشت و در ادامه شماره حساب را برای پدر باران ارسال کرد و خواست در مدت دو روز پول را تهیه کنند. پدر باران که به حرفهای مرد گروگانگیر شک کرده بود خیلی زود ماجرای تماس تلفنی مرمزو را به ماموران پلیس آگاهی تهران گزارش کرد.
ردیابی پلیسی
کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات در حالیکه هیچ سرنخی از زن نیکوکار نداشتند شماره حساب مرد گروگانگیر را مورد بررسی قرار دادند و با اقدامات فنی و پلیسی خیلی زود یکی از متهمان شناسایی شد.
تیم جنایی پلیس آگاهی تهران در این شاخه از تجسسها پی بردند که یکی از متهمان سابقهدار که یکبار بخاطر کودکربایی به زندان رفته است با مرد مرموزی تماس تلفنی داشته در ارتباط است.
همین سرنخ کافی بود تا مخفیگاه این متهم شناسایی شود و کارآگاهان در عملیاتی غافلگیرانه متهم سابقهدار و دو همدستش را دستگیر کردند اما در مخفیگاه متهمان اثری از زن فریبکار و باران ربوده شده نبود.
اخاذی دروغین
سیاوش و همدستانش وقتی در برابر اتهام کودکربایی قرار گرفتند ادعا کردند در ماجرای کودکربایی نقشی نداشتند و وقتی دیدند خانواده باران سراسیمه به دنبال فرزندشان هستند با توجه به شماره تلفنی که از آنها در فضای مجازی پخش شده بود نقشه کثیفی را طراحی کردند.
سیاوش در اعترافاتش گفت: خانواده باران در شبکههای مجازی شماره تلفنشان را پخش کرده بودند و با انتشار عکس دخترشان خواسته بودند در صورتی که کسی ردی از دخترشان دارد، آنها تماس بگیرد که من نیز در این مرحله تصمیم گرفتم با همدستی دوستانم پول خوبی به جیب بزنیم.
وی افزود: با توجه به اینکه شنیده بودیم خانواده باران وضعیت مالی خوبی ندارند با آنها تماس گرفتیم و خواستیم هفت میلیون تومان به حسابمان واریز کنند و بعد از دریافت پول مدتی ناپدید شویم اما خیلی زود دستمان رو شد و دستگیر شدیم.
متهم سابقهدار ادامه داد: باور کنید درماجرای کودک ربایی هیچ نقشی نداشتم و تنها برای رسیدن به پول این ادعا را کردیم و هیچ خبری از زن نیکوکار و باران کوچولو نداریم.
بنا بر این گزارش، مردان بیوجدان برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس سهرابی در اختیار ماموران اداره 11 پلیس آگاهی تهران قرار گرفتهاند و تحقیقات تکمیلی برای دستگیری زن فریبکار و پیدا کردن دختر ربوده شده ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید