دختر اصرار دارد پدر قاتل است
سوگند برای سقوط مرگبار مادر از بالکن
گروه حوادث: مادر خانواده در ماجرای مرموزی از بالکن ساختمان به پایین سقوط کرد و به کام مرگ فرو رفت .
دختر خانواده پدرش را عامل این سقوط مرگبار معرفی کرده است.
اوایل فروردین ماه سال ۹۶ به ماموران کلانتری ۱۱۹ مهرآباد خبر رسید یک زن میانسال از بالکن خانه اش در خیابان آذری به پایین سقوط کرده و جان سپرده است.
مأموران پلیس به صحنه جرم رفتند و با جنازه اعظم 46 ساله روبهرو شدند. جنازه در حالی به پزشکی قانونی منتقل شد که دختر 22 ساله قربانی ، پدرش را عامل این جنایت معرفی کرد و گفت: پدرم مادرم را از بالکن به پایین پرتاب کرده است.
بدین ترتیب حسین ۵۰ ساله بازداشت شد اما ادعا کرد همسرش خودکشی کرده و او دستی در قتل او نداشته است. در ادامه بازجویی ها حسین منکروقوع قتل بود و ادعا می کرد همسرش از بیماری افسردگی رنج میبرده و به همین خاطر دست به خودکشی زده است .
در این مرحله بازپرس رسیدگی کننده به پرونده آن را لوث تشخیص داد و پرونده را برای برگزاری مراسم قسامه به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال کرد.
حسین دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی توکلی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای این جلسه پدر و مادر قربانی از دامادشان شکایت کردند و برای وی قصاص خواستند.
پدر مقتول گفت :دامادم همیشه با دخترم اختلاف داشت .مدتی پیش ما از شهرستان به خانه آنها رفتیم و برایشان سوغاتی بردیم اما دامادم از دیدن ما عصبانی شد و دوغ و ماستی را که برایشان برده بودیم روی زمین ریخت. او حتی مقابل چشمان من دخترم را کتک زد و قصد داشت او را خفه کند.
من شک ندارم او دخترم را کشته است به همین خاطر حاضرم برای برگزاری مراسم قسامه ۵۰ نفر از بستگان نسبی ام را به دادگاه معرفی کنم.
سپس پسر ۲۵ ساله مقتول در جایگاه ویژه ایستاد و گفت : این که مادرم خودکشی کرده یا پدرم او را کشته است برایم محرز نیست . اگر روشن شود پدرم در این قتل دست داشته برای او قصاص می خواهم.
سپس دختر ۲۳ ساله مقتول روبهروی قضات ایستاد و گفت: صبح با سر و صدای دعوای پدر و مادرم بیدار شدم . پدرم لباس مادرم را می کشید و او را دور خانه می چرخاند. مادرم از دست پدرم فرار کرد و به اتاق خواب رفت و در را قفل کرد اما پدرم در را شکست. مادرم از ترسش به بالکن فرار کرده بود و من از پشت سر دیدم پدر ، مادرم را به پایین پرت کرد و خودش خونسرد روی مبل نشست .
وقتی متهم به دفاع ایستاد گفت :قبول دارم با همسرم اختلاف داشتم اما من او را نکشتم .زنم عصبی و پرخاشگر بود و از بیماری افسردگی رنج میبرد. من او را دوست داشتم ولی او خودکشی کرد. وی ادامه داد: دخترم به خاطر اینکه با ازدواج او با یکی از بستگان مادری اش مخالفت کرده بودم و همیشه در مورد حجاب او سخت گیری می کردم از من کینه به دل دارد و به همین خاطر این دروغ ها را علیه من مطرح کرده است .
بنا به این گزارش، در پایان جلسه قضات دادگاه به اولیایدم مهلت داد تا ته فرصت قانونی ۵۰ نفر از بستگان نسبی خود را برای اجرای مراسم قسامه به دادگاه معرفی کنند.
دیدگاه تان را بنویسید