این مرد فراری هنوز به خانواده نوچههایش حقوق میدهد
ریاست نامرئی «ماسک» در گروگانگیری مخوف

گروه حوادث: ماسک رئیس باند گروگانگیرانی بود که میخواستند دکتر ثروتمندی را شکنجه داده و از او 500 هزار یورو بگیرند.
درحالیکه پلیس با دریافت گزارشی مرموز خانهای قدیمی در جنوب تهران را شناسایی و نقشه آدمربایان را به هم زد هنوز «ماسک» دستگیر نشده است.
این مرد نامرئی با وجود دستگیر شدن اعضای باندنش پول به حیاط خانه آنها میانداخت تا خانوادههایشان سختی نکشند.
ربودن دکتر پولدار
بیست و چهارم مردادماه سال 96 مردی هراسان و آشفته نزد پلیس پرده از سرنوشت دردناک خود در چنگال آدمربایان برداشت.
این مرد که هنوز صدایش میلرزید و باور نمیکرد زنده باشد وقتی پیشروی افسر تجسس کلانتری در شمال تهران ایستاد گفت: من هومن هستم و دکترای عمران هستم.
وی افزود:از مدتها پیش پس از تلاشهای بسیار با سرمایهای مناسب شرکتی در شمال تهران دایر کرده و مدیرعامل آن شدم.
رئیس شرکت خصوصی ادامه داد:«امروز صبح در منطقه زعفرانیه در حال گذر بودم که ناگهان یک ون سبزرنگ سد راهم شد با نگرانی به سرنشینان آن خودرو خیره شدم رفتارشان عجیب بود تا اینکه سه سرنشین ون سبزرنگ پیاده شدند و سراغم آمدند.
هومن گفت: ابتدا فکر کردم اشتباهی شده یا سوءتفاهمی پیش آمده است، اما آن 3 مرد که چهرهای فریبنده داشتند اسم و مشخصات من را میدانستند.فهمیدم که با خودم کار دارند تا اینکه شنیدم با ماموران وزارتخانه خاصی روبرو هستم خواستم همانجا با آنها مشکل را رفع کنم و میدانستم من هیچ تخلف و جرمی مرتکب نشدهام، اما آن 3 مامور ادعا کردند باید همراهشان به مقر بروم تا تحقیقات صورت گیرد.
مرد آشفته با اشاره به اینکه هیچ قصدی برای مقاومت نداشته و واقعا تصور میکرد به مقر وزارتخانه انتقال مییابد، گفت: آنها مرا سوار خودرویشان کردند و به خانهای در جنوب تهران بردند وقتی داخل رفتیم ناگهان رفتارشان عوض شد آنها با فحاشی به من اتهاماتی وارد کردند. سعی کردم ثابت کنم بیگناه هستم، اما آنها مرتب به من بیاحترامی میکردند و به خانوادهام دشنام میدادند.
وی که بغض کرده بود، ادامه داد:آن مردان که هنوز فکر میکردم وزارتی هستند وقتی این مرحله رعبآور تمام شد به شکنجهام پرداختند آنها بیرحمانه کتکم میزدند. خیلی سختی کشیدم بویژه وقتی با استفاده از برق من را تا یک قدمی مرگ پیش بردند وقتی التماسهایم را دیدند خواستند در ازای پرداخت 5 میلیون یورو رهایم کنند.
هومن گفت: باورم نمیشد در این شرایط باشم مدام میگفتم نمیتوانم 5 میلیون یورو را بپردازم تااینکه ناگهان مرد دیگری به نام اکبر به آنها اضافه شد و دستور داد زن جوانی را بیاورند و کنار من عکس بگیرند باورم نمیشد میخواهند آبرویم را هم ببرند و خانوادهام را از هم بپاشند. از خودشان شنیدم آنها قصد دارند برای خانوادهام عکس و فیلم بفرستند و به جای 5 میلیون یورو 500هزار یورو درخواست کنند. مانده بودم چه کنم به گریه افتاده بودم که ناگهان همه چی عوض شد دیدم آنها به شدت ترسیده و به تکاپو افتادند تا فرار کنند و متوجه شدم به دردسر افتادهاند. دقایقی از این آشفتگی نگذشته بود که مأموران واقعی سررسیدند و با نجات من همه آنها را دستگیر کردند.»
مرد بدشانس ادامه داد: «دکترای عمران دارم و در این سالها با زحمت زیادی توانستهام زندگی خوبی برای خانوادهام فراهم کنم، اما آنها میخواستند یکشبه زحمات چند سالهام را از من بگیرند. آدمربایان مدام با تهدیدهای وحشتناک میگفتند اگر این میزان پول را در اختیار آنها قرار ندهم خودم و خانوادهام را خواهند کشت.»
فرار رئیس آدمرباها
درحالیکه 3 عضو اصلی باند گروگانگیری که در قالب مامور وزارتخانه مرد ثروتمند تهرانی را ربوده بودند در صحنه شکنجه به دام افتادند بررسیها نشان داد رئیس باند به نام اکبر توانسته فرار کند و هیچ سرنخی از خود برجای نگذاشته است.
با دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران تیمی از ماموران اداره 11 پلیس آگاهی وارد عمل شدند تا اکبر را دستگیر کنند و همزمان بررسیهای قضایی درمورد 3 آدمربای دیگر آغاز شد.
16 ماه بعد
درحالیکه رئیس باند فراری بود و ماموران نتوانسته بودند وی را دستگیر کنند پس از 16 ماه و کیفرخواست توسط بازپرس پرونده علیه سه گروگانگیر صادر و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
صبح دیروز یک پرونده آدمربایی روی میز هیأت قضایی به ریاست قاضی قربانزاده قرار گرفت.
درابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد وهومن در جایگاه قرار گرفت .
این دکتر ثروتمند بعد از شرح ماجرای گروگانگیری گفت:«رئیس باند فراری است و او بوده که من را در این مخمصه انداخته است این 3 آدمربا من را شکنجه دادند هنوز کابوس آن روز را میبینم با این وجود اگر سه آدمربای حاضر در دادگاه هویت نفر اصلی این پرونده را مشخص کنند و او را معرفی کنند، رضایت میدهم و از آنها شکایتی ندارم.»
در ادامه یکی از آدمرباها با انکار جرمش در جایگاه قرار گرفت و گفت: «خانهای در جنوب تهران اجاره کرده بودم که اکبر پیشنهاد داد اگر این مرد یعنی هومن را چند روزی در خانه نگه داریم به پول خوبی میرسیم. از ناچاری قبول کردم تا اینکه دستگیر شدم اصلا فکر نمیکردم وارد بازی کثیفی شدهام نمیدانستم آدمربایی جرم سنگینی است و اصلا نمیدانستم به این زودی لو میرویم. باور کنید از آن روز به بعد از اکبر خبری ندارم.»
دومین گروگانگیر نیز با قبول کردن جرمش گفت: «بهتازگی بیکار شده بودم و دنبال کار بودم که یکی از همکاران قدیمی گفت مردی به نام اکبر را میشناسد که میخواهد چک چند میلیاردیاش را تازه کند.
وی افزود: تصورم این بود که اکبر با هومن مشکل مالی دارد و اصلا نمیدانستم ماجرا از چه قرار است. نمیدانستم چه کنم تا اینکه از بیکاری پذیرفتم و روزی که با اکبر مواجه شدم درحالیکه بسیار شیکپوش و باکلاس بود؛ تمام صورتش را با ماسک و عینک پوشانده بود به همین دلیل چهره او را ندیدم. وقتی با هم صحبت کردیم او گفت پول برایم مهم نیست فقط میخواهم از آقای دکتر انتقام بگیرم!»
متهم ادامه داد: «بعد از دستگیری اکبر قول داد برایم وکیل بگیرد تا زودتر آزاد شوم. در این مدت نیز به طور مخفیانه به زن و بچهام رسیدگی میکرد و به آنها پول میداد، طوری که خودش را نشان نمیداد و پول را در حیاط میانداخت و بعد از زدن زنگ فرار میکرد. هیچ وقت نتوانستم او را بشناسم. باور کنید هر کاری بتوانم برای شناسایی او انجام خواهم داد تا دستگیر شود.»
سومین متهم که پیک موتوری و به قید ضمانت آزاد بود نیز جرمش را انکار کرد و گفت: «از ماجرای آدمربایی خبر نداشتم و فقط بهعنوان پیک موتوری از من خواسته بودند مبلغی پول از اکبر بگیرم و به آدرسی ببرم که دستگیر شدم.»
بنابه این گزارش،در پایان هیأت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.
دیدگاه تان را بنویسید