گروه حوادث: مردان مسلحی که در سایت دیوار به شکارهای میلیونی می پرداختند در مصاحبه با توسعه ایرانی پرده از سرنوشت های خود برداشتند. دزد اصلی که همیشه مسلح بود از تبهکاران قدیمی در شاخه سرقت بود که بعد از آزادی این بار تصمیم گرفته بود شگرد دیگری داشته باشد. از روز 6 آبان ماه سال جاری وقتی پسر جوانی در منطقه دهکده المپیک به دام دزدان مسلح افتاد تیمی از ماموران اداره یکم پلیس آگاهی وارد عمل شدند و وقتی سومین سرقت رخ داد توانستند دزدان را در اسلامشهر دستگیر کنند. محسن 33 ساله و محمد 35 ساله دو دزدی بودند که تپانچه قلابی داشتند پدر محسن بنگاه ماشین داشت و این دزد قدیمی سوار بر ماشین‌هایی که برای فروش به امانت نزد پدرش بودند به قرارهای شوم می رفت.


گفت‌وگو با دزدان

محسن خانه اش را برای آزادی از زندان فروخته و حالا باید به زندان برگردد:

   انگارسابقه‌داری؟

بله، سال 89 به خاطر سرقت خودرو دستگیر شدم و به 6 سال زندان محکوم شدم.

   برای رد مال چقدر باید پرداخت می‌کردی؟

200 میلیون تومان.

   توانستی این پول را پرداخت کنی؟

پدرم خانه‌اش را فروخت و توانست پول دزدی‌ها را به شاکیان پرونده‌ام پرداخت کند.

   ازدواج کردی؟

بله.

   چند سال قبل؟

سال 93 بود که ازدواج کردم.

   مگر زندان نبودی؟

بله، در زمان مرخصی از زندان ازدواج کردم.

   همسرت می‌دانست زندانی هستی؟

بله.

   چطور پذیرفت تا با هم ازدواج کنید؟

با هم دوست بودیم و همدیگر را دوست داشتیم.

   صاحب فرزند هستی؟

بله، وقتی در زندان بودم پسرم به دنیا آمد.

   چه حسی داشتی؟

خیلی بد بود و دوست داشتم بیمارستان باشم و تولد فرزندم را ببینم اما نشد.

   کی آزاد شدی؟

سال 94 بود که از زندان آزاد شدم.

   بعد از آزادی سرکار رفتی؟

بله، در یک نمایشگاه ماشین کار می‌کردم.

   چقدر حقوق می‌گرفتی؟

بین یک میلیون و 500 تا 2 میلیون تومان حقوق می‌گرفتم.

   چرا دزدی کردی؟

در زندان شنیده بودم که با تفنگ پلاستیکی خیلی راحت می‌توان دزدی کرد.

   چطور؟

خوب طعمه‌هایمان با دیدن اسلحه دیگر مقاومت نمی‌کنند و خیلی راحت دزدی را انجام می‌دهیم.

   با این همه تجربه تلخ از زندان و فروش خانه پدری‌ات برای آزادی چرا دزدی کردی؟

اشتباه کردم. به هیچ چیزی فکر نکردم و حق زنم را هم ضایع کردم.

   فکر نمی‌کردی دستگیر شوی؟

نه.

   سابقه‌دار بودی و سرقت مسلحانه کرده بودی؟

خوب قصد نداشتم زیاد سرقت کنم به همین خاطر فکر نمی‌کردم دستگیر شوم.

   یعنی با این همه تجربه زندان باز فکر نمی‎‌کردی دستگیر شوی؟

برای خودم توجیه داشتم و فکر نمی‌کردم دستگیر شوم.

   اگر دستگیر نمی‌شدی به سرقت‌هایت ادامه می‌دادی؟

نه.

   ولی در 20 روز شش سرقت مسلحانه انجام دادی؟

نمی‌دانم شاید به سرقت‌هایم ادامه می‌دادم.

   سوژه‌هایت را چطور شناسایی می‌کردی؟

در سایت دیوار آگهی کرده بودند و من به عنوان خریدار با آنها قرار ملاقات می‌گذاشتم.

   اسلحه را از کجا تهیه کردی؟

تفنگ بادی بود و خیلی راحت از مغازه‌های اسباب بازی فروشی می‌توانید تهیه کنید.

   قیمت اصلی گوشی‌های سرقتی چقدر بود؟

بین 12 میلیون تا 20 میلیون تومان که بیشتر گوشی‌ها آیفون بود.

   گوشی‌ها را بعد از سرقت چند می‌فروختی؟

5 میلیون تومان.

   مالخر داشتی؟

نه، گوشی‌ها با جعبه بود و به بهانه اینکه پول لازم هستم گوشی را به افراد مختلف می‌فروختم.

   با پول‌ها چه کردی؟

همه را خرج کردم.

   چرا سرقت را انتخاب کردی؟

می‌خواستم مسیر چند ساله را یک شبه بگذرانم.

   کسی از این مسیر توانسته این مسیر را بگذراند؟

نه. سرقت آخرش زندان و بدبختی است، الان هم باید دوباره دزدی کنم و تازه حکم سنگین‌تری دارم چون سرقت مسلحانه کردم.

   همسرت اطلاع داشت دزدی می‌کنی؟

سه ماه قبل همسرم خانه را ترک کرده و درخواست طلاق داده است.

   چرا؟

به‌خاطر اعتیادم.

   مواد مصرف می‌کنی؟

بله، شیشه می‌کشم، مدت ها بود که ترک کرده بودم اما دوباره شروع کردم.

   چرا؟

از روی بدبختی.

   علت این بدبختی‌ها چیست؟

همه این بدبختی‌ها از مصرف مواد مخدر شروع می‌شود.

   چه کسی را عامل این بدبختی می‌دانی؟

خودم.

   آزاد شوی دوباره دزدی می‌کنی؟

نه، دیگر دزدی نمی‌کنم.

   چطور به این نتیجه رسیدی؟

زندگی برایم نمانده، زندگی پدرم را هم خراب کردم و وقتی به دنبال کارم می‌آید به او بی‌احترامی می‌شود چون پسرش دزد است.

   حرف آخر؟

تو رو خدا از گرسنگی و تشنگی هم که شده دزدی نکنید.

   کسی می‌تواند کمکت کند؟

نه، فقط خدا می‌تواند کمکم کند.

گفت‌وگو با سارق تازه کار

محمد 35 ساله سارق جوانی است که به گفته خودش ناخواسته دست به سرقت زده و بغض گلویش خبر از پشیمانی و نگرانی خانواده‌اش دارد.

   سابقه‌داری؟

نه. اولین بار است که دستگیر شدم.

   به چه جرمی؟

سرقت مسلحانه با اسلحه پلاستیکی.

   از چه کسی سرقت کردی؟

من نمی‌دانستم قرار است دزدی کنیم و تنها در یک سرقت موبایل از پسر جوان حضور داشتم.

   نمی‌دانستی دزدی می‌کنی؟

نه، یک روز محسن با من تماس گرفت و ادعا کرد قصد خرید گوشی موبایل دارد و خواست تا همراهش باشم، وقتی در محل قرار رسیدیم محسن از من خواست به صندلی عقب بروم و یک اسلحه پلاستیکی به دستم داد، تازه فهمیدم که چه نقشه‌ای در ذهن دارد که پسر جوان سوار بر خودرو شد و وقتی محسن برای سرقت دست به کار شد و با پسر جوان درگیر شد من اسلحه را به سمت پسر جوان گرفتم و سرقت را به اجرا گذاشتیم.

   بعد از سرقت کجا رفتی؟

من سر خیابان پیاده شدم.

   چرا همان موقع سرقت از خودرو پیاده نشدی؟

نمی‌دانم، کاش پیاده می‌شدم.

   چقدر پول به دست آوردی؟

فردای آن روز محسن 900 هزار تومان به من داد.

   می‌توان گفت وسوسه شدی که دزدی کنی؟

شاید ولی من به پول نیاز نداشتم و بعد از آن نیز چندبار محسن با من تماس گرفت که با او دزدی کنم اما قبول نکردم.

   با پول سرقتی چه کردی؟

می‌خواستم لاستیک خودرو را عوض کنم  و پول سرقتی را هزینه خودرویم کردم.

   شغل؟

در پخش گوشت کار می‌کردم و ماهانه نزدیک به 3 میلیون تومان درآمد داشتم.

   برای کارت مشکلی پیش نمی‌آید؟

احتمال دارد بیکار شوم، دو سال بدبختی کشیدم تا کار پیدا کردم.

   اعتیاد داری؟

شیشه می‌کشیدم ولی ترک کردم.

   چطور ترک کردی؟

به خاطر خودم و خانواده‌ام.

   چرا دزدی؟

باور کنید نمی‌دانستم محسن می‌خواهد دزدی کند.

   محسن را از کجا می‌شناسی؟

بچه محل بودیم.

   می‌دانستی سابقه‌دار است؟

بله، بعد از آزادی از زندان با هم در تماس بودیم.

   می‌دانستی دزدی می‌کند؟

نه، در یک نمایشگاه ماشین کار می‌کرد و زن وبچه دار بود.

   فکر می‌کردی دستگیر شوی؟

نه.

   چرا؟

چون من کاری نکرده بودم.

   اما اسلحه در دست تو بوده؟

خوب قرار اصلی را محسن گذاشته بود و من بیگناه بودم.

   اگر از خودت دزدی می‌شد می گفتی چند نفر سارق داخل خودرو بود؟

دو  نفر.

   پس تو هم متهم هستی؟

بله، ولی باور کنید من تو این ماجرا گرفتار شدم.

   همسرت اطلاع داشت؟

نه.

   از خانواده‌ات خبر داری؟

بله، ولی نگران فرزندانم هستم چون نمی‌دانم این ماجرا چه تاثیری روی زندگی آینده آنها خواهد گذاشت.

   حرف آخر؟

تا آخر عمرم اگر افرادی مثل محسن به من زنگ بزنند دیگر جوابشان را نخواهم داد.پشیمانم.

بنا به این گزارش، متهمان برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس پرونده در اختیار ماموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران قراردارند.