این مرد در مصاحبه با خبرنگار توسعه ایرانی هم مرموز بود
پشت پرده مرموز حمله خونین به زنان پایتخت
گروه حوادث: مرد جوان در اقدامی عجیب با حمله به زنان و زخمی کردنشان با درفش به آرامش میرسید. این مرد می گوید بیماری روانی دارد و نمی داند چرا به زنان در خیابان های خلوت حمله می کرد. آخرین روزهای مهرماه سال جاری ماموران پلیس پایتخت در جریان اقدام خونین مرد موتورسواری با زنان تهران در خیابان قرار گرفتند. با توجه به گسترده بودن اقدامات مرد مرموز و وحشت آفرینی بین زنان تهرانی تیمی از ماموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران برای دستگیری عامل این حملهها وارد عمل شدند.
وحشت های خیابانی
کارآگاهان در گام نخست تحقیقات به سراغ طعمههای مرد موتور سوار رفتند و در این مرحله مشخص شد که مرد جوان سوار بر موتور با یک کاپشن و کلاه ایمنی سیاه رنگ در خیابانهای خلوت به زنان حمله کرده و با یک جسم نوک تیز آنها را هدف ضربات خونین قرار داده است. دختر جوان که پس از حمله مرد موتور سوار به بیمارستان رفته بود به کارآگاهان گفت: در خیابان به سمت خانه در حال حرکت بودم که ناگهان صدای موتورسیکلتی از پشت به گوش رسید و خیلی عادی در حال راه رفتن بودم که ناگهان موتور سیکلت را در کنار خودم دیدم و در همین لحظه راننده آن که کلاه کاسکت به سر داشت با یک جسم نوک تیز ضربهای به ران پای چپم زد. وی افزود: مرد موتور سوار به سرعت پا به فرار گذاشت و من چند قدمی راه رفتم که متوجه خونریزی در پایم شدم و به کمک مردم به بیمارستان رفته و پس از درمان، چند آزمایش نیز انجام دادم.
ردیابی مرد لاغراندام
کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات دوربینهای مداربسته محلهایی که مرد موتورسوار نقشهاش را به اجرا گذاشته بود تحت بررسی قرار دادند. تیم جنایی پلیس آگاهی تهران در این مرحله با اقدامات فنی و پلیسی خیلی زود توانستند مخفیگاه این مرد لاغراندام را در منطقه خانیآباد ردزنی کنند. همین کافی بود تا کارآگاهان ساعت 23 شامگاه سه شنبه یکم آبان ماه سال جاری در عملیاتی غافلگیرانه مرد جوان را دستگیر کردند. کارآگاهان در بازرسی از خانه این مرد، کاپشن و کلاه کاسکت مشکی رنگ و درفش بزرگی را که با آن به زنان و دختران تهرانی حمله میکرد به دست آوردند.
گفتوگو با مرد زنستیز
حسین 41 ساله، مردی لاغر اندام و قد بلند است که در اوج خونسردی ادعا میکند به خاطر مشکلات اقتصادی و قهر همسرش دیوانه شده و دست به این کارها زده است. این مرد در رفتارش پیداست که نسبت به زنان حس خوبی ندارد و خودش تاکید میکند که بیماری روحی و روانی دارد. حسین در پاسخ به سوالات جوابهای عجیبی میدهد و سعی میکند موضوعات را تغییر دهد.
سابقه داری؟
سابقه درگیری داشتم، دقیقا یادم نمیآید کی بود ولی مشروب خورده بودم.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
مزاحمت برای زنان، با درفش به آنها آسیب میرساندم.
چه حسی داشتی؟
حس انتقامجویی داشتم.
اعتیاد داری؟
14 سال قبل به الکل اعتیاد داشتم که ترک کردم.
ازدواج کردی؟
3 سال است که ازدواج کردم و صاحب یک فرزند هستم.
فکر می کردی دستگیر شوی؟
احساس میکردم یک روز دستگیر شوم و آن شب هم میدانستم پلیس به سراغم میآید و قصد داشتم درفش را داخل باغچه خانهمان خاک کنم و پا به فرار بگذارم.
چرا فرار نکردی؟
چون خسته شده بودم و عذاب وجدان داشتم و میخواستم این داستان پایان بگیرد.
چه زنانی را هدف قرار میدادی؟
فرقی نمیکرد.
پوشش لباس و حجاب زنان فرق میکرد؟
نه، فقط اینکه در خیابان خلوت باشند که بتوانم فرار کنم و حتی زنان چادری و محجبه را هم هدف قرار دادم.
از زنها نفرت داری؟
قبل از دستگیری بله، از همه زنان نفرت داشتم اما حالا کمی بهتر شدم و نفرتم کمتر شده است.
خواهر و برادر داری؟
2 خواهر دارم و 2 برادر و خودم فرزند سوم خانواده هستم.
انگیزه اصلی ات چه بود؟
به خاطر مسائل مالی، اقتصادی، روحی و دخالتهای خانواده همسرم.
مسائل مالی به طعمههایت چه ربطی داشت؟
نمیدانم خسته شده بودم.
به چند زن حمله کردی؟
نمیدانم وقتی از خانه خارج میشدم در مسیر سرکار و خرید هر طعمهای میدیدم هدف قرار میدادم.
بیپولی، دخالتهای خانواده همسرم، مشکلات اجتماعی و از همه مهمتر اینکه دیگر حوصله قرص خوردن نداشتم.
بیمار هستی؟
به خاطر اعتیادم به الکل سال هاست که نزد دکتر تحت درمان هستم و قرص میخورم که دیگر خسته شدم.
با خواهر و برادرانت هم اختلاف داشتی؟
همه آدمها در خانهشان مشکل دارند. من کاری با آنها نداشتم و میگویم هر وقت هر کدام به سن قانونی رسیدند اختیارشان دست خودشان است و هر کاری دوست دارند انجام بدهند اما من در بچگی همیشه دنبال کارهای خواهرم بودم.
تا حالا از خانه فرار کرده بودی؟
مدتی از خانه خسته شده بودم و از خانه فرار کردم.
نگران خانوادهات نبودی؟
خودم را در مرگ مادرم دخیل میدانم.
چرا؟
اذیتهای من باعث شد که سرطان مادرم شدیدتر شود و باعث مرگش شدم به همین خاطر فکر می کنم من در مرگ مادرم سهم داشتم.
تا حالا با همسرت درگیر شدی؟
نه، فقط یکبار او را کتک زدم و همیشه مشکلات و ناراحتیها را داخل خودم نگه میداشتم و درونگرا بودم.
مسائل مالی چه نقشی در زندگیات داشت؟
هر شب که میخواستم بخوابم فکر میکردم ای کاش خودروی خوب داشتم و پسرم وقتی بزرگتر شد با سرویس به مدرسه برود اما همه فکرهایی که میکردم یک رویا بود.
سرکار میرفتی؟
از بچگی کار میکردم اما به خاطر اعتیادم به الکل و ترک آن دیگر حوصله کار ندارم و بدنم دیگر قدرت کار کردن ندارد.
از بچگی کار میکردی؟
بله، بچه بودم که داخل فرغون وسیله کار میریختم و به خانه مردم میرفتم و کارهای تاسیساتی انجام میدادم، آن زمان پلاک خودروها قدیمی بود و من با فرغون به سرکار میرفتم نه مثل الان که همه سوار بر خودروهای آنچنانی در خیابان جولان میدهند و معلوم نیست از کجا این همه پول به دست آوردند.
یعنی پولدارها خلاف میکنند؟
نمیدانم، ولی این را میدانم که شما مو میبینید من پیچش مو را.
دوست داشتی پولدار باشی؟
خدا به هرکسی پول میدهد اول از همه جنبه پول داشتن را بدهد.
همسرت را دوست داری؟
بله.
آزاد شوی حاضری دوباره با همسرت زندگی کنی؟
بله، با اینکه فرزندم را با خودش برد ولی چون دوستش دارم میخواهم باز با هم زندگی کنیم ولی باید اول از همه خانهمان را تغییر دهیم و زندگی در حلبی آباد شرف دارد به زندگی در خانه 2 میلیاردی.
خانه 2 میلیاردی داری؟
برای پدرم است که وراث دارد و باید بفروشیم و هرکسی سهم خودش را بردارد اما پدرم اینکار را نمیکند.
پشیمانی؟
بله، عذاب وجدان داشتم و پس ازدستگیری خیلی آرام شدم و امیدوارم شاکیان پرونده ام مرا ببخشند.
تو بودی میبخشیدی؟
نمیدانم، ولی من مشکل روحی و روانی دارم و کنترلم دست خودم نبود.
حرف آخر؟
پشیمانم.
بنا به این گزارش، مرد مرموز به دستور بازپرس پرونده برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران قرار دارد.
دیدگاه تان را بنویسید