تصاویر بدون سند واشنگتن از نفتکشها به روایت گاردین؛
توجیه از نوع آمریکایی!
سیدمحمد میرزامحمدزاده
در واشنگتن، در زمان اوج تنشها، بحرانهای بینالمللی به شکل سیاه و سفید دیده میشوند؛ همچنانکه حوادث پیچیده یک جریان خبری مربوط به گذشته، همواره از سوی مخاطب، به شکل صرفاً درست و غلط تعبیر میشوند.
تصاویر ویدئویی بیکیفیت از «خطاکاران» (اصطلاح مورد علاقه جورج دبلیو بوش)، که هفته گذشته از خلیجفارس منتشر شد، نشان میداد نیروهای ایرانی که صورتشان مشخص نبود در حال انجام فعالیتهای مشکوک در اطراف یک نفتکش در حال سوختن بودند. همچنان که خبر اعزام سربازان جدید به خاورمیانه منتشر شد، تصاویری از کشتیهای جنگی آمریکایی که شجاعانه! در حال حرکت به سمت خطوط مقدم هستند، به نمایش درآمد.
سیمون تیزدال، نظریهپرداز برجسته روابط خارجی بریتانیایی، در روزنامه انگلیسی گاردین، در تشریح اقدامات تحریکآمیز اخیر آمریکا نوشت: با سادهسازی اتفاقات اخیر میتوان به چندین هدف پشتپرده حوادث اخیر پی برد. در حین بحران درگرفته آمریکا و ایران، آمریکاییها شواهد رسمی از خرابکاریهای عمدی ارائه میکنند تا اقدامات تنشزای خود را که شاید پیش از این شواهد، غیرمنطقی و تحریکآمیز خوانده میشد، توجیه کنند. با این کار آنها قصد دارند بر متحدان بیتوجه خود فشار آورند تا پشت صفوف در حال پیشروی آنها درآیند. علاوه بر اینها، از آنجا که رضایت دموکراتیک هنوز گاهی مهم بهنظر میرسد، آنها با این کارها قصد دارند حمایت عمومی را برای خود جلب کنند.
ما پیشتر هم این نمایش بدساخت را دیده بودیم و امروز، همچون سال 2003، این نمایش تصویری تیره و تار و غیر متقاعدکننده ارائه میکند که دستکاریهای کاخ سفید و لفاظیهایش، نمیتواند آن را شفاف کند. حقیقت این است که بحران کنونی در ذهن واشنگتن متصور، در همانجا ایجاد و در همان مکان نیز بزرگنمایی شده است. این بحران از سوی سیاستمداران جنگطلب گرد دونالد ترامپ که نفرت آنها از رژیم تهران صرفاً از حماقت آنها رو به فزونی گذاشته است، نهیب میخورد.
این بحران لحظهلحظه از زمان ترک احمقانه توافق هستهای سال 2015 با تهران از سوی واشنگتن وسعت پیدا کرد و با اعمال تحریمهای سخت و راهاندازی کارزار حداکثری برای انزوا و تضعیف رهبری ایران تشدید شد. این اقدامات شکل و بوی خیال خام تغییر رژیم دارد و هرچند که ترامپ اصرار میکند که چنین چیزی را نمیخواهد، اما اقدامات او میتواند خیلی زود آتش جنگی بسیار وحشتناک در خاورمیانه را رقم زند.
این مخاطرهای نیست که بیشتر مردم و دولتها آمادگی روبرو شدن با آن را داشته باشند. تاکنون، حداقل نهادها و دولتهای موازی حامی و راضی از جنگهای آمریکا، هنوز راهی را که جنگطلبان آمریکایی به آن امید دارند را نرفتهاند. مایک پمپئو، پسر شر و شور دولت ترامپ، در سمت وزیری امور خارجه شیطنت خود را به اوج میرساند و به ندرت فرصتی را برای شیطان جلوه دادن ایران از دست میدهد. او که از شک و تردید افکار جهانی نسبت به ادعاهای اطلاعاتی آمریکا به دلیل اشتباه در زمان جنگ عراق آگاهی دارد، با سر و صدا و حس ناخوشایند ترس از گفتههای خود، بر صداقت و صحت شواهد خود تأکید میکند.
با این حال مشکل پمپئو و جان بولتون، دوست ایران حراس او و مشاور امنیت ملی ترامپ، این است که هرچند قدرتهای غربی ممکن است باورند کنند تندروهای داخل ایران یا گروههای نیابتی به حمایت ایران حملات هفته گذشته به نفتکشها و دیگر حملات ماه اخیر را طرح ریزی کرده باشند، اما این قدرتها همچنین باور دارند که تحریکهای بیخودی آمریکا میتواند نیروهای ایرانی را وادار به واکنش کرده باشد. آنها وقتی ترامپ میگوید که صرفاً میخواهد ایران به عنوان یک کشور عادی رفتار کند، او را باور ندارند؛ اما آنها به هدف براندازانه بولتون-پمپئو مشکوک هستند.
جرمی هانت، وزیر امور خارجه بریتانیا در کمال شرم مردم کشورش، از پرونده غیرمستدل ویدئوهای آمریکا حمایت کرد؛ اما دیگر اروپاییان، به درستی، خریدار آن نبودند. اتحادیه اروپا از دیپلماسی حمایت میکند نه از شمشیر و زور و همچنان به دنبال جایگزین برای تحریمهای آمریکاست. روسیه، طبیعتاً مخالف آمریکاست، اما چین، در اظهاراتی شگفتانگیز گفت که اقدام ثباتزدا و رفتار یکجانبه آمریکا هیچ مبنایی بر اساس قوانین جهانی ندارد.
کشورهای همسایه ایران نیز رفتارهای اشتباه مشابهی دارند. محمد بنسلمان و محمد بنزاید، شاهزادگان استبدادگرا و عجولی که عربستان سعودی و اماراتمتحده عربی را راهبری میکنند، نسخههای بولتون و پمپئو در منطقه هستند. بنیامین نتانیاهوی رژیم صهیونیستی نیز آمریکا را در همین مسیر تشویق میکند. اما عراق، همسایه دیوار به دیوار ایران، همچون ترکیه و دیگر دولتهای ضعیفتر حاشیه خلیجفارس هیچ تمایلی به درگیری جدید در منطقه ندارد.
البته آنها تنها نیستند، جامعه آمریکا نیز با وجود وحشت پراکنیهای مداوم و تبلیغات فراوان در خارج مرزهای ایران، با دولتش همسو نیست. تحقیق ماه گذشته رویترز و Ipsos نشان داد که 49 درصد مردم آمریکا رویکرد ترامپ نسبت به ایران را قبول ندارند. تنها کمی بیش از نصف جمعیت این کشور (53%)، ایران را تهدید جدی یا حتمی میدانند و حداقل 60 درصد با حمله پیشگیرانه آمریکا به ارتش ایران مخالف بودند.
ظریف بیان کرد که چطور تحریمهای یکجانبه آمریکا، بهویژه بر صادرات نفت، آسیبهای توجیهناپذیر بر مردم ایران و اقتصاد بینالملل وارد میکند. صحبتهای او تلنگری موثر بر افکار جهانی است
البته مقاومت اصلی در مقابل تمایل سراسیمه جنگطلبان آمریکا برای تقابل نظامی با ایران از داخل خود ایران نشأت میگیرد. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه این کشور، شخصیتی خونسرد و متفکر در تضاد با پمپئو دارد؛ او بیان کرد که چطور تحریمهای یکجانبه آمریکا، بهویژه بر صادرات نفت، آسیبهای توجیهناپذیر بر مردم ایران و اقتصاد بینالملل میگذارد. صحبتهای او تلنگری موثر بر افکار جهانی است.
ایران همچنین نشان داده که برخلاف آمریکا کاملا منطبق با توافق هستهای سال 2015 است. هشدار این هفته تهران مبنی بر تجاوز از محدودیت غنیسازی یک واکنش سنجیده بود. هرچند که این اقدامی تأسفبار است، اما آنطور که آمریکا میگوید، تهدید هستهای نیست؛ چرا که ایران بمبی ندارد و بر اساس گفته سازمان ملل متحد به دنبال آن نیست. چیزی که سازمان ملل میجوید، راهکارهای دیپلماتیک با کشورهای ثالثی است که از هرج و مرج بیشتر در خاورمیانه هراس دارند.
ایران همواره عواقب ناخواسته هرگونه جنگ بزرگ در منطقه را گوشزد میکند و سابقه اقدامات تهدیدکننده غیر مشروع حقوقی و اخلاقی آمریکا را متذکر میشود. از همه خطرناکتر آنچه کمکم ظاهر میشود، اشتیاق ایران برای بهکارگیری عناصر مقاومت فیزیکی خود است؛ از جمله بهکارگیری نیروهای نیابتی یا نیروهای تندروی درونی همچون بدنه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ این اقدام بهطور باقوه اقدامی انفجاری است.
اینکه فکر کنیم واکنش ایران در مقابل این بحران سر باز کرده، بیشتر از آمریکا تحتکنترل است، کاملا اشتباه فکر کردهایم. ریاستجمهوری عملگرای حسن روحانی، مجلس این کشور، طبقه بازاریان و صدا و سیمای کشور همه مراکز قدرتی هستند که دیدگاههای متفاوتی در مورد آنچه که در آینده رخ میدهد، دارند.
49 درصد مردم آمریکا رویکرد ترامپ نسبت به ایران را قبول ندارند و حداقل 60 درصد با حمله پیشگیرانه آمریکا به ارتش ایران مخالف هستند
ایران تحتفشار است. تحریمها بدون شک عمیقا صبر این کشور در مقابل غرب را کاهش میدهد. خطر فزاینده این است که در نقطه اوج، برخی عناصر این کشور بخواهند در واکنش، ضربه قوی وارد آورند و شکی نیست که آنها توانایی این ضربه را در خلیجفارس، در لبنان، غزه و در مرزهای سوریه و رژیم صهیونیستی و عربستان و یمن دارند. شاید جنگطلبهای آمریکا بگویند به همین دلیل است که میخواهیم ایران را کنترل کنیم و شاید منطقشان برای خود صحیح باشد؛ اما آیا آنها این باور را دارند که پس از شکستهای گذشته، قدرت، خواسته، حمایت و مأموریت چنین کاری را دارند؟
نگاه سیاه سفید و تصور صرفاً خوب و بد نهتنها گمراهکننده، بلکه فریبکارانه است. برخی حالا جنگ نفتکشها در زمان جنگ ایران که در سال 1988 (1367) به اوج رسید را به خاطر میآورند که در آن آمریکا یک حمله راهبردی به کشتیها و سکوهای ایران انجام داد. در افکار آمریکاییان، آن حملات به ایران درس سریعی داد و آنها را وادار به عقبنشینی کرد. در حقیقت ایران در آن زمان پس از هشت سال جنگ با صدام درگیر مشکلات بسیاری شده بود و حالا دیگر از آن وضعیت خبری نیست.
سیاستهای گستاخانه غیرضروری، نشأت گرفته از تفکرات مریض و فریبکارانه ارائه شده آمریکا، یک بار دیگر خاورمیانه را به آستانه جنگی اتفاقی کشانده که عده کمی آن را میخواهند. دوستان اروپایی آمریکا، شامل بریتانیا، وظیفه فوری آرام کردن این شرایط و خارج کردن قطار جنگ از ریل را دارند.
دیدگاه تان را بنویسید