پاکستان بر سر دوراهی؛
چرا نباید پول سعودیها را گرفت؟
مریم علامهزاده
این هفته محمد بنسلمان، شاهزاده سعودی به پاکستان میرود و همراه وی هیئتی 1000 نفره شامل سرمایهگذاران، مقامات دولتی و کارکنان امنیتی عازم این سفر هستند. انتظار میرود که نتیجه این سفر سرمایهگذاری حجیم 20 میلیارد دلاری عربستان در پاکستان باشد.
طاها صدیقی، روزنامهنگار در تبعید پاکستانی در مطلبی برای الجزیره نوشت: به گفته هارون شریف، رئیس هیئت سرمایهگذاری پاکستان، سعودیها عمدتاً در بخش انرژی سرمایهگذاری میکنند و یک پالایشگاه نفت در ساحل جنوب غرب پاکستان در شهر گوادر ایجاد میکنند. این موضوع چهار ماه بعد از اعلام کمک شش میلیارد دلاری سعودیها به پاکستان در جریان سفر ماه اکتبر عمرانخان، نخستوزیر جدید پاکستان به عربستان رخ میدهد. سفر عمران خان مصادف با ماجرای قتل خاشقجی و منزوی شدن عربستان از سوی جامعه بینالملل و شکست این کشور در کنفرانس جذب سرمایهگذاری خود بود.
وابستگی پاکستان به پول سعودیها برای حفظ اقتصاد منجر به سکوت سیاستمداران این کشور در مورد اعتبارات مسئلهدار کشور شده است. عمرانخان پیشتر اعتراف کرده بود که نمیتواند دست رد به سرمایهگذاری و کمک سعودیها بزند؛ اما پاکستان بابت پول سعودی چه بهایی باید بپردازد؟
نخستوزیر پاکستان در این اجلاس شرکت کرد و پاداش خوشخدمتی خود را دریافت کرد؛ اما حتی این کمک چند میلیارد دلاری هم بهقدری کافی نبود که بحران بدهی پاکستان را جبران کند.
حالا سعودیها وعده سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری دیگری را دادهاند که میتواند کشور را از این بحران خارج کند؛ اما چنین اعتباراتی احتمالاً بدون شرط و شروط اعطا نمیشوند.
عربستان سعودی منافع استراتژیکی در پاکستان دارد چراکه این کشور هممرز با ایران، دست ریاض را به منطقه نزدیکتر میکند. بستههای حمایتی سعودیها و وعدههای سرمایهگذاری برای خریدن دولت پاکستان و متقاعد کردن مقامات برای چشمپوشی از اقدامات مخرب سعودیها در مرزهای این کشور است.
وعدههای مالی سعودیها موضوع جدیدی در روابط پاکستان-سعودی نیست. در چند دهه گذشته، اسلامآباد همواره روابط خود را با ریاض حفظ کرده است و این امر با پولهای سعودی و سیاستهای منطقهای آمریکا تداوم داشته است. روابط ویژه سعودی-پاکستان همزمان با برکناری ذوالفقار علی بوتو نخستوزیر پاکستان از سوی ژنرال محمد زیاالحق در سال 1977 و نزدیکی بیشتر با آمریکا، عیانتر شد. دو حادثه اهمیت پاکستان را برای آمریکا بیشتر کرد. انقلاب ایران و حمله شوروی به افغانستان.
آمریکا که میخواست جبهه متحدی در غرب آسیا برای تقابل بانفوذ ایران و شوروی ایجاد کند، پاکستان را نقطه عطفی یافت و عربستان هم در این اتحاد عقب نماند. ریاض که به دلیل بحران نفتی سال 1973، از درآمدهای سرشار نفت بهره میبرد و دیپلماسی پولی را در جوامع عرب و مسلمان پیشمیبرد، برنامههای مسلح کردن جنگجویان پاکستانی ضد شوروی را که آمریکا طرحریزی کرده بود، با پول خود تقویت کرد. ریاض و اسلامآباد همچنین برای تضعیف اقلیت شیعه در کشورهای خود همکاری کردند. کمکهای عربستان به اشکال مختلف ازجمله نظامی و مدنی و همچنین مذهبی روانه پاکستان بود و مساجد سعودی به تحریک مردم علیه ایدئولوژی شیعی پرداختند؛ سعودیها حتی گروههای سنی افراطی را در پاکستان حمایت کردند؛ برخی از این گروهها جوانان را علیه مسلمانان شیعه میشورانند و برخی حرکات و حملات رادیکال را در مرزهای پاکستان و حتی در مرزهای ایران انجام میدهند.
عربستان سعودی منافع استراتژیکی در پاکستان دارد چراکه این کشور هممرز با ایران، دست ریاض را به منطقه نزدیکتر میکند. بستههای حمایتی سعودیها و وعدههای سرمایهگذاری برای خریدن دولت پاکستان و متقاعد کردن مقامات برای چشمپوشی از اقدامات مخرب سعودیها در مرزهای این کشور است
شیعیان پاکستان که 15 تا 20 درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند، همواره مورد آدمربایی، قتل و حملات وحشیانه این افراد قرار دارند و برخی وادار به ترک کشور و پناه به ایران شدهاند.
درحالیکه عربستان عامل اصلی این حرکات است، دولت پاکستان هم همواره مورد مذمت برای ظلمی است که به شیعیان میرود. آژانسهای امنیتی پاکستان تاکنون اقدام جدی برای محافظت این افراد انجام ندادهاند و همین امر سازمانهای بینالمللی را بر آن داشته که دولت پاکستان را مقصر بدانند. وابستگی پاکستان به پول سعودیها برای حفظ اقتصاد منجر به سکوت سیاستمداران این کشور در مورد اعتبارات مسئلهدار کشور شده است. عمرانخان پیشتر اعتراف کرده بود که نمیتواند دست رد به سرمایهگذاری و کمک سعودیها بزند؛ اما پاکستان بابت پول سعودی چه بهایی باید بپردازد؟
درحالیکه سرمایهگذاری خارجی خوشایند است، عمرانخان باید به بنسلمان بگوید که ثبات داخلی خود را نمیفروشد. زمان آن رسیده که اسلامآباد روابط چند دههای مالی خود با ریاض را بازبینی کند.
دیدگاه تان را بنویسید