فرشاد گلزاری

این روزها مردمان خاورمیانه علاوه بر زندگی روزمره‌شان، دائم در حال خواندن اخبار و تحلیل‌هایی هستند که از سوی رسانه‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مخابره می‌شود؛ چراکه باز هم زندگی عادی‌شان دچار خلل شده و حتی نگران از آینده خود و فرزندانشان هستند. واقعیت غیرقابل انکار این است که خاورمیانه همچنان کانون بحران است. بسیاری از صاحب‌نظران در عرصه سیاست و امنیت بین‌الملل بر این عقیده هستند که بنا ندارد که آرام بگیرد اما دلایلی هم برای این تلاطم‌های گاه و بیگاه اعلام می‌کنند. نخستین دلیل وجود منابع غنی از نفت و گاز است. ایران، عراق، سوریه و حتی لبنان به انضمام کشورهای حاشیه خلیج فارس دارنده حجم عظیمی از ذخایر انرژی فسیلی هستند و برخی از این دولت‌ها مانند امارات و عربستا سعودی سعی دارند تا در این راستا بتوانند انرژی پاک یا سبز را جایگزین کنند اما حقیقت این است که تکنولوژی آنرا مستقیماً باید از دولت‌هایی خریداری کنند که خود عامل ناآرامی‌های خاورمیانه هستند! لذا داشتن منابع عظیم انرژی فسیلی هم چندان نمی‌تواند تا سال‌های آینده به عنوان یک «کارت تعیین کننده» در اتمسفر اقتصادی و سیاسی منطقه خاورمیانه ایفای نقش کند. اما دلیل دوم که باز هم خارومیانه را آماج ناآرامی کرده، ژئوپلیتیک است. جغرافیای این منطقه اساساً حکم شاهرگ مواصلاتی زمینی و دریایی را دارد و به همین جهت است که نزاع‌های گسترده‌ای در این جغرافیا از دهه‌ها پیش تاکنون رخ داده است. اما آنچه امروزه خاورمیانه را اسیر یک موج جدید بحران کرده و دائماً صدای رد و بدل شدن آتش و به زمین نشستن بمب، راکت و یا موشک‌ها را به گوشمان می‌رساند صرفاً یک مولفه نظامیِ صرف نیست؛ بلکه تلفیقی از علل سیاسی، امنیتی و به خصوص اقتصادی در این راستا خودنمایی می‌کند. ریشه این بحران جدید را باید از 7 اکتبر به بعد دانست؛ زمانی که عملیات طوفان الاقصی توسط حماس کلید خورد و حالا 121 روز از تقابل همه‌جانبه اسرائیل با مقاومت فلسطین می‌گذرد. زمانی که این تقابل بالا گرفت، ارتش یمن وارد میدان شد و اهدافی را که مستقیم یا مستقیم با تل‌آویو در ارتباط بودند را هدف قرار دادند و در نهایت کار به جایی رسید که غرب در دریای سرخ و خلیج عدن با مشکلات جدی روبرو شد. حاصل این احساس خطر از سوی تل‌آویو، ورود مستقیم نظامی آمریکا و بریتانیا به دریای سرخ و حمله به برخی از مواضع یمنی‌ها بوده اما باید توجه داشت که ایالات متحده به دلیل ضربه‌هایی که اخیراً در سوریه و عراق دریافت کرده اینبار به قصد تلافی علیه یمن دست به حملات خود زده است. بر همین اساس بامداد شنبه بمب‌افکن‌های واشنگتن عراق و سوریه را مورد هدف قرار دادند و در ادامه، سحرگاه دیروز (یکشنبه) هم برخی از استان‌های یمن از جمله صنعا، حجه، ذمار و البیضاء از سوی آمریکا و بریتانیا مورد هدف قرار گرفت تا شاید بایدن در داخل و خارج بتواند از زیر بار فشارهای گسترده خارج شود.

 تبادل آتش در این سطح نتیجه‌ای جز تکرار و تشدید درگیری ندارد، و این یعنی رسیدن اسرائیل به خواسته اصلی خود که هزینه‌های زیادی برای واشنگتن و کشورهای منطقه خواهد داشت. بنابراین راه خروج از بحران همچنان آتش‌بس در غزه است

زد  و  خورد  تا  کِی؟

با توجه به اینکه آمریکایی‌ها اعلام کرده‌اند نظایر حملات شنبه‌شب به یمن، تا زمان نامعلوم ادامه خواهد داشت، باید شاهد یک روند تکراری و «تالی فاسد» باشیم، چراکه تبادل آتش و ادامه آن هزینه‌های آمریکا و کشورهای منطقه را افزایش می‌دهد

در مورد حملات سحرگاه یکشنبه آمریکا و بریتانیا به یمن باید توجه داشت که فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) اعلام کرده شش فروند موشک ضد کشتی که از سوی یمن شلیک شده را منهدم کرده که در مناطق تحت کنترل انصارالله قرار داشت و تهدیدی برای نیروی دریایی آمریکا بود. منابع یمنی همچنین این تجاوز را بزرگ‌تر و گسترده‌تر از حمله‌های قبلی آمریکا و بریتانیا گزارش کردند. حتی شامگاه شنبه نیز واشنگتن و لندن مناطق «اللحیه» و «الدریهمی» در شمال و جنوب استان ساحلی الحدیده واقع در غرب یمن را هم هدف قرار دادند. یحیی سریع، سخنگوی ارتش یمن هم در تکمیل اخبار مربوط به حملات اخیر ایالات متحده و بریتانیا اعلام کرده که هواپیماهای هر دو کشور چیزی در حدود ۴۸ حمله در یمن انجام دادند. در مقابل بامداد روز گذشته (یکشنبه)، دو مقام آمریکایی ادعا کردند ایالات متحده و بریتانیا اهداف انصارالله یمن را از سکوهای هوایی و سطحی و جنگنده‌های اف18 بمباران کردند و حداقل ۳۰ هدف را در حداقل ۱۰ نقطه هدف قرار دادند. اینکه چه میزان تلفات انسانی و غیرانسانی به یمن تحمیل شده موضوع این سطور نیست بلکه آنچه در این میان باید مورد نظر قرار بگیرد عمق و درون راهبردهایی است که حالا بازخوانی آنها از هرچیز دیگر بیشتر اهمیت دارد. در این راستا علی القحوم، عض دفتر سیاسی انصارالله یمن اعلام کرده حملات هوایی و تهاجم آمریکایی-بریتانیایی به صنعا و سایر استان‌های یمن در تجاوزی مستمر است که متوقف نمی‌شود. این یک جنگ علنی است و آنها باید حملات و پاسخ‌های یمن را تحمل کنند، این پاسخ‌ها وجود دارند، بودند و خواهند بود و تاخیر ندارند و دست‌های آنها ماشه را گرفته است و حملات بدون معطلی اجرا می‌شود. او در توئیتر خود و در ادامه این اظهارات نوشته است که «یمن به حمایت از فلسطین و غزه، فارغ از هرچه بود و هر چه که باشد، تا زمانی که تجاوزات اسرائیل، آمریکا و بریتانیا متوقف شود و محاصره برداشته شود، ادامه خواهد داد». این اظهارات را اگر در کنار سخنان مقامات ایالات متحده (به خصوص بایدن و وزیر دفاعش) قرار دهیم به وضوح می‌بینیم که روند تبادل آتش بدون هیچ تاریخ انقضایی ادامه دارد و این به معنای وقوع یک درگیری چندضلعی است. توجه داشته باشید که دو طرف این درگیری‌ها یعنی ایالات متحده و جریان‌های منطقه‌ای معتقدند که منافع‌شان در خطر است اما نکته اینجاست که آنکه آمریکا و بریتانیا را وارد منجلاب جدید در خاورمیانه کرد، کشورهای منطقه نبودند؛ بلکه اسرائیل با تشدید درگیری‌ها و حتی فشارهای سیاسی بر لابی یهود و بایدن در خاک آمریکا این وضعیت را برای خاورمیانه‌ای که دهه‌ها درد کشیده است، به وجود آورد. بر همین اساس و با عنایت به اینکه آمریکایی‌ها اعلام کرده‌اند این قبیل عملیات‌ها تا زمان نامعلوم ادامه خواهد داشت، باید شاهد یک روند تکراری و «تالی فاسد» باشیم؛ چراکه تبادل آتش در این سطح نتیجه‌ای جز تکرار و تشدید درگیری ندارد، و این یعنی رسیدن اسرائیل به خواسته اصلی خود که هزینه‌های زیادی برای واشنگتن و کشورهای منطقه خواهد داشت. بنابراین راه خروج از بحران همچنان آتش‌بس در غزه است.