انتخابات ریاست جمهوری مصر در سایه بحرانهای داخلی و خارجی برگزار شد؛
تثبیت «ژنرال» تا ۲۰۳۰
فرشاد گلزاری:
هرگاه نام مصر به میان میآید کمتر کسی به اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و یا اقتصادی آن توجه میکند؛ گویی تمام دنیا این کشور را با اهرام ثلاثه میشناسند و هیچ چیز دیگری برای گفتن از این کشور ندارند. واقعیت این است که مصر به عنوان یکی از کشورهای کلیدی شمال آفریقا در بسیاری از مناسبات سیاسی و اقتصادی و حتی مجادلات نظامی و امنیتی حضور فعال دارد اما این حضور آنها در برخی از پروندهها و در برخی از مقاطع، علنی و در برخی از حوزهها پنهان است. به عنوان مثال مصر یکی از کشورهایی است که در حوزه تولید اُپتیک و شیشههای عینک (اعم از نظامی و غیر نظامی) دست برتر را دارد و این در حالیست که تمام جهان این کشور را بزرگترین ارتش عربی دنیا میداند که همین عنوان برای قاهره یک ظرفیتسازی بزرگ در عرصه رسانه و همچنین گفتمانسازی سیاسی – امنیتی در شمال آفریقا و خاورمیانه به حساب میآید. اما آنچه در این میان نام مصر را از دههها و قرن پیش بر سر زبانها انداخته بود، تمدن و عمق نفوذ این کشور در جهان اسلام و دنیای عرب بود. اینکه مصر و متأخرین آن و به خصوص الازهر به عنوان یک نماد ایدئولوژیک که کارکرد اجتماعی – سیاسی در این کشور داشته، در مقاطعی مقابل حاکمیت و سیاسیون قرار میگرفتند، موضوعی است که از دیرباز تاکنون در محافل روشنفکری مورد اشاره قرار گرفته اما واقعیت این است که تثبیت نظامیان از هفت دهه قبل در ساختار سیاسی مصر موجب شده تا چارچوبهای کلی این کشور دستخوش تغییر قرار بگیرد و از سوی دیگر اعمال نظرهای خطکشی شده و حتی رادیکال به جامعه تزریق شود. باید دانست که مصر صرفاً در زمان ریاست جمهوری محمد مرسی یعنی از ژوئن 2012 تا ژوئیه 2013 توسط غیرنظامیان اداره شد که البته در همین مدت یکساله هم دخالت نظامیان به خوبی و به صورت علنی در جای جای ساختارهای قاهره قابلرویت بود. به هر ترتیب مصر در سال 2013 کودتایی را تجربه کرد که نظامیان پیمانکار آن بودند و از سوی عربستان و برخی از کشورهای غربی مورد حمایت مالی و معنوی قرار گرفت. در این میان ما شاهد ظهور عبدالفتاح السیسی در سپهر سیاسی مصر بودیم که بسیاری او را مجری خونریزی در کودتای 2013 میدانند که با توسل بر زور توانست اوضاع را به سمتی هدایت کند که افسار قاهره را تا به امروز و با گذشت 10 سال در اختیار دارد. روی کار آمدن السیسی بدون شک خاطر اسرائیل را راحت کرد؛ چراکه تلآیو هیچگاه نخواهد پذیرفت که یک حکومت دینی و ایدئولوژیک آنهم هماهنگ با تهران در کنارش زیست کند. به همین دلیل باید گفت که تکیه زدن السیسی بر تخت قدرت و سیاست را باید یک سناریوی کاملاً مهندسی شده دانست که البته در این راستا تلاطمهای زیادی تجربه شده است اما آنچه در این میان باید مورد نظر قرار بگیرد، عدم وجود دموکراسی و عدم تمرین کردن آن توسط مردمی است که همچنان ژنرالها بر آنها حکومت میکنند.
انتخابات یا تمدید مدت ریاست؟
آنچه در مورد عدم تمرین دموکراسی در مصر باید موردنظر قرار بگیرد این است که انتخابات در این کشور چندان رنگ و بویی ندارد و اساساً پس از سقوط محمد مرسی، مردم مصر دیگر روی خوشی به این موضوع نشان نمیدهند. بر همین اساس اگر به انتخابات ریاست جمهوری مصر که از 10 تا 12 دسامبر برگزار میشود نگاهی گذرا داشته باشیم میبینیم که عملاً هیچ جنب و جوشی در این خصوص از سوی افکار عمومی وجود ندارد. علاوه بر عبدالفتاح السیسی که نامزد اصلی انتخابات ریاست جمهوری است، اشخاصی مانند فرید زهران از حزب سوسیال دموکرات، حازم عمر از حزب جمهوریخواه خلق و عبدالسند یمامه، از حزب وفد جدید هم در این انتخابات شرکت خواهند کرد اما واقعیت این است که تمام این اشخاص کاندید پوششی هستند و یا اینکه هیچ خاستگاه سیاسی ندارند و صرفاً برای نمایش به دستور السیسی وارد میدان شدهاند. به هر ترتیب حدود دو هفته پیش اتباع مصر در خارج از این کشور پای صندوقهای رأی رفتند تا رئیس جمهور مورد نظر خود را از بین چهار نامزد انتخاب کنند و حالا از دیروز (یکشنبه) تا فردا (سهشنبه) به مدت سه روز انتخابات در داخل این کشور برگزار میشود. در این میان رئیس جمهور کنونی مصر با وجود سرکوب گسترده مخالفانش و همچنین کارنامه ضعیف اقتصادی و امنیتی، نامزد پیشتاز این انتخابات است. پیروزی السیسی در این انتخابات که به گفته تحلیلگران سیاسی «قطعی» است به این معنا خواهد بود که فرمانده سابق ارتش مصر میتواند قدرت را تا سال ۲۰۳۰ میلادی در دست داشته باشد. اما آنچه در این میان باید موردنظر باشد بحرانهایی است که حالا السیسی را در داخل و خارج از مصر احاطه کرده است. در داخل قاهره به وضوح دیده میشود که او از حیث اجتماعی چندان مقبولیت ندارد و این موضوع به آن دلیل است که وی نتوانسته پایههای گفتوگوی ملی و همچنین اصلاحات اقتصادی را چندان در قاهره تقویت کند. به همین دلیل شاهد هستیم که حتی در رسانههای مطرح جهان هم چندان به این انتخابات اشاره ویژه نشده است. اما در حوزه خارجی هم پرونده غزه و همسویی تیم السیسی با اسرائیل و بیتوجهی به وضعیت انسانی در این باریکه موجب شده تا بسیاری از مردم مصر و به خصوص طیف مذهبی به السیسی بتازند و او را همگام با اسرائیل خطاب کنند. واقعیت این است که جامعه مصر به این روند و حکئمت نظامیان بر کشورشان به صورت کاملاً شفاف و مشخص عادت کرده است و برای آنها هیچ چیز در این راستا اهمیت ندارد. این مسائل را حالا باید در کنار طولانی شدن مدت ریاست جمهوری در مصر قرار دهیم. طبق اصلاحات صورت گرفته در قانون اساسی مصر (2019) دوره ریاستجمهوری از چهار سال به شش سال افزایش یافته و عبدالفتاح السیسی برای یک دوره شش ساله دیگر (تا سال ۲۰۳۰) میتواند در سمت خود باقی بماند. بر همین اساس بسیاری از تحلیلگران مصری معتقدند که ما شاهد یک انتخابات دموکراتیک نیستیم، بلکه نظارهگر «تثبیت مجدد ژنرال» برای شش سال آینده خواهیم بود.
سوتیتر1: آنچه در مورد عدم تمرین دموکراسی در مصر باید موردتوجه قرار بگیرد این است که انتخابات در این کشور چندان رنگ و بویی ندارد و اساساً پس از سقوط محمد مرسی، مردم مصر دیگر روی خوشی به این موضوع نشان نمیدهند
سوتیتر2: در داخل قاهره به وضوح دیده میشود که السیسی از حیث اجتماعی چندان مقبولیت ندارد و این موضوع به آن دلیل است که وی نتوانسته پایههای گفتوگوی ملی و همچنین اصلاحات اقتصادی را در قاهره تقویت کند
دیدگاه تان را بنویسید