نشریه فارن پالسی در گزارشی تحلیلی درباره نقش نظم امنیتی جدید اروپا در مذاکرات مسکو و کی‌یف برای توقف جنگ به بررسی اهداف اصلی روسیه در عرصه سیاست خارجی‌اش درقبال اروپا پرداخت و تاکید کرد که چگونگی پایان این جنگ، آینده اروپا را به اندازه اوکراین تعیین خواهد کرد. در حالی که جنگ روسیه و اوکراین به سومین زمستان خود نزدیک می‌شود، همچنان چشم‌اندازی برای پایان آن وجود ندارد. قطره قطره کمک‌های نظامی غرب به اوکراین برای ادامه دادن به جنگ کافی است اما برای آزادسازی تمام قلمرو آن کافی نیست. 

در عین حال، علی‌رغم تداوم حمایت مردمی از آرمان کی‌یف در کشورهای غربی، با افزایش بحث‌های پشت پرده در مورد مصالحه احتمالی برای پایان دادن یا توقف جنگ، صحبت‌های زیادی در مورد فرسودگی جنگ غربی وجود دارد. سازش در این مرحله بنا به دلایلی مشخص نابهنگام خواهد بود. اول اینکه هیچ یک از طرفین آماده مذاکره جدی نیستند. همان‌طور که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه اعلام کرده، ممکن است بازگرداندن کنترل بر اوکراین برای بقای روسیه ضرورتی نداشته باشد. برای اوکراین نیز مبارزه، مساله‌ای وجودی است و رهبران غربی بارها و بارها گفته‌اند که این اوکراین است که تصمیم می‌گیرد چه زمانی و با چه شرایطی مذاکره کند. اما این شعار نقص دارد، چراکه همه اکنون می‌دانند که کی‌یف می‌خواهد به جنگ ادامه دهد. در این میان، کشورهای غربی با جلوگیری از تحویل تسلیحات مهم تا حدی مسئول عدم پیش‌روی اوکراین با سرعتی که خودش و حامیانش می‌خواهند، هستند.

اما موضوعی که کمتر مورد بحث قرار گرفته و برای تمام اروپا بسیار اساسی‌تر است، این است که توافق برای نظم امنیتی اروپا در آینده چه معنایی خواهد داشت. اگر جنگ متوقف شود، روسیه نه تنها برای عملیات نظامی خود پاداش می‌گیرد، بلکه علاوه‌براین به هدف خود مبنی بر بازنگری اساسی در نظم امنیتی اروپا و بازگرداندن حوزه نفوذ خود ادامه خواهد داد. 

به نوشته فارن پالسی، یکی از سنت‌های کلیدی در سیاست خارجی روسیه این ایده است که نظم امنیتی اروپا باید بر اساس توافقات بین قدرت‌های بزرگ بر سر قدرت‌های کوچک‌تر باشد. کرملین از سال ۲۰۱۴ بارها به توافق وین که نقشه اروپا را در اوایل دهه ۱۸۰۰ دوباره ترسیم کرد، کنفرانس یالتا و نشست بریتانیا-شوروی-ایالات متحده در فوریه ۱۹۴۵ مراجعه کرده است که اروپا را به دو حوزه نفوذ تقسیم کرد.

از منظر روسیه، هر دو توافق پایه و اساس ثبات چند دهه‌ای را ایجاد کردند اما هزینه این ثبات برای کشورهایی که تحت تأثیر تسلط روسیه قرار گرفته‌اند، به طرز دردناکی بالا بوده است. توافق وین، لهستان را برای یک قرن به عنوان یک کشور مستقل از روی نقشه محو کرد و یالتا نیز نیمی از اروپا را برای بیش از ۴۰ سال تحت سلطه شوروی و یک حکومت توتالیتر قرار داد. نظم اروپا پس از جنگ سرد سطوح بی سابقه‌ای از آزادی، حاکمیت و رفاه را برای همسایگان غربی روسیه به ارمغان آورد. اکثر کشورهای بلوک شرق سابق از حاکمیت خود برای چرخش قاطع به سمت غرب استفاده کردند. 

در میان جمهوری‌های شوروی میز چرخش غربی کشورهای حوزه بالکان سریع و قاطعانه بود. اوکراین، گرجستان و مولداوی سعی کردند بعدها از این روند پیروی کنند و هنوز برای حق انتخاب مکان آینده خود در اروپا، از جمله عضویت در اتحادیه اروپا مبارزه می‌کنند. ساختارهای تصمیم‌گیری اتحادیه اروپا در مقایسه با بخشی از یک منطقه تحت کنترل روسیه اساساً زیربنای متفاوتی دارند: این بلوک قدرت قابل توجهی را به کشورهای کوچکتر می‌دهد، حتی اگر اعضا برخی از جنبه‌های حاکمیت را به نهادهای فراملی واگذار کنند. از طرفی دیگر ثابت شد که ماندن در منطقه خاکستری بین روسیه و اتحادیه اروپا، همان‌طور که اوکراین انجام داده است، کم ثبات‌ترین گزینه است.