فرشاد گلزاری

طی ماه‌های اخیر جنگ اوکراین به سمت و سوی جدیدی متمایل شده که نشان از تغییر راهبردها در سطوح مختلف نظامی- امنیتی و حتی سیاسی روسیه و مجموعه غرب اعم از اروپا و آمریکا دارد. به یاد داریم که بسیاری از تحلیلگران در غرب منتظر اجرایی شدن ضدحمله اوکراین در فصل بهار و اوایل زمستان بودند، چراکه از حیث جوی در فصل بهار و اوایل تابستان با تغیر دما و آب و هوای سرد اوکراین و مناطق مرزی با روسیه، تحرک نیروهای ارتش اوکراین راحت‌تر اجرایی میشد و از سوی دیگر میلیاردها دلار تسلیحات جدید وارد کی‌یف شده بود که می‌توانست روند جنگ را به نفع اوکراینی‌ها و غرب تغییر دهد. این امیدها شاید خیلی بلندپروازانه بود؛ چراکه به زعم بسیاری از تحلیلگران، غرب در خصوص ضریب دادن به حملات علیه روسیه با محافظه‌کاری به اوکراین دستور میداد و در نهایت مشخص شد که غربی‌ها هم چندان نتوانستند به اینگونه حملات دل خوش کنند. این تحلیل البته در سطح رسانه‌هایی مطرح می‌شود که عموماً ساز و کار قدرت در نظام بین‌الملل را نادیده می‌گیرند و فکر می‌کنند که جنگ از روز اول تا آخر باید به خونریزی و تبادل آتش منجر شود، اما واقعیت به گونه‌ای دیگر خود را نشان می‌دهد. در اواسط تابستان سال جاری میلادی بسیاری از مقامات روسیه اعلام کردند که «ضدحملات اوکراین» چندان هم تاثیری بر روند مجادلات میدانی نخواهد داشت و از سوی دیگر همین جماعت مشغول پروژه‌ای به نام «یوگنی پریگوژین» بودند که اخیراً گفته شد در سانحه هوایی جان خود را از دست داده است! او که دیگر در قید حیات نیست، گروه واگنر را رهبری کرد تا بتواند خط مقدم جبهه درگیری علیه اوکراین را به نفع مسکو سر و شکل دهد اما در این بین ایالات متحده و شرکای آن در اتحادیه اروپا هم مجدداً به این نتیجه رسیدند که اگر قرار باشد ضد حمله اوکراین با تمام توان اجرایی شود، ممکن است که روس‌ها دست به اقدامات گسترده‌تری بزنند؛ به گونه‌ای دقیقاً در همان زمانی که این گمانه‌زنی‌های غرب مطرح میشد، نیروهای واگنر تا مرز بلاروس- لهستان پیش رفتند و یک تهدید واقعی را برای ورشو به وجود آوردند که در نهایت این عضو ناتو مجبور شد هزاران نفر از سربازان ارتش خود را در مرز بلاروس با لهستان مستقر کند. مقصود از مطرح کردن روند مذکور این است که مخاطبان درک کنند جنگ در قرن بیست و یکم به هیچ وجه شباهتی با جنگ‌های جهانی اول و دوم و سایر مخاصمات قبل از جنگ اوکراین ندارد؛ به صورتی که طرفین مدام برای اجرای اقدامات خود هزینه و فایده‌ها را در نظر می‌گیرند. روسیه و اوکراین (بخوانید آمریکا و اتحادیه اروپا) هم دقیقاً برای واکنش نشان دادن به یکدیگر همین روند را دنبال می‌کنند و مدام هزینه و فایده می‌کنند و به همین دلیل بود که واشنگتن در نیمه تابستان به صورت غیرمستقیم اعلام کرد که قرار نیست ضدحمله اوکراین موثر واقع شود، اما در این میان یک تاکتیک سیاسی- نظامی از سوی غرب پدیدار شده است.

چند روز قبل معاون تأمین و لجستیک وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که واشنگتن در حال آغاز تولید مشترک تجهیزات نظامی با کشورهای خارجی از جمله اوکراین، اتحادیه اروپا و استرالیا است. ویلیام لاپلانت، همچنین گفت که «در حال راه‌اندازی خط تولید مشترک تسلیحات با اوکراینی‌ها در کشورشان هستیم». مجموع این مولفه‌ها نشان می‌دهد که اوکراین آرام آرام به عضویت نانوشته ناتو در می‌آید و باید دید واکنش عملی مسکو به این موضوع چیست؟!

ضربه   به   مسکو از  پیرامون   اوکراین

آمریکا و اعضای ناتو تلاش می‌کنند از کشته شدن بیش از حد سربازان دو طرف، خصوصاً ارتش اوکراین جلوگیری کنند و اجازه ندهند در داخل کی‌یف اعتراض علیه زلنسکی بالا بگیرد، افزون بر این؛ نقاطی را مورد ضربه قرار دهند که برای مسکو ارزش استراتژیک و حیثیتی دارد

آنچه در مورد تاکتیک ایالات متحده و شرکای آن باید مورد نظر قرار بگیرد این است که آنها می‌خواند از تسلیحات اهدایی به اوکراین بیشترین صرفه سیاسی- نظامی را ببرند تا اولاً از کشته شدن بیش از حد سربازان دو طرف، خصوصاً ارتش اوکراین جلوگیری کنند و اجازه ندهند در داخل کی‌یف اعتراض علیه زلنسکی بالا بگیرد، و دیگر اینکه بتوانند نقاطی را مورد ضربه قرار دهند که برای مسکو ارزش استراتژیک و حیثیتی دارد. نکته دیگر این است که روسیه به خوبی می‌داند در اوکراین با ارتش کی‌یف نمی‌جنگد، بلکه در حال دست و پنجه نرم کردن با ناتو است و به همین دلیل شاهد مشارکت و حمایت اتحادیه اروپا از اوکراین در باب تسلیحاتی هستیم. با این توضیح حالا ناتو به رهبری ایالات متحده از حدود چهار ماه پیش تاکنون اقدام به افزایش تعداد پروازهای جاسوسی خود بر فراز شبه جزیره کریمه کرده است که این دقیقاً بر خلاف منافع و امنیت ملی روس‌ها تلقی می‌شود. در این رابطه خبرگزاری نووستی روسیه به نقل از داده‌هایی که به طور علنی در دسترس هستند، گزارش داد اعضای ائتلاف ناتو در ماه‌های اخیر تعداد پروازهای شناسایی خود بر فراز دریای سیاه در نزدیکی شبه جزیره کریمه را به میزان چشمگیری افزایش داده‌اند. این خبرگزاری روسیه به تحلیل داده‌های علنی وب‌سایت فلایت رادار که اطلاعات پروازها در سراسر جهان را ارائه می‌کند، با تمرکز بر پروازهایی که احتمالا با هدف تجسس از شبه جزیره کریمه انجام شده‌اند، پرداخت. طبق این گزارش، تعداد چنین پروازهایی از فصل بهار به بعد سه برابر شده و از هفت پرواز در هفته به ۲۱ پرواز افزایش یافته است. تعدادی از این پروازها منسوب به اعضای اروپایی ناتو هستند اما به نوشته خبرگزاری تاس، مجری عمده پروازهای جاسوسی ناتو در منطقه دریای سیاه، آمریکا بوده است. همچنین بر اساس گزارش این خبرگزاری روس، هواپیماها و پهپادهای آمریکایی شانزده پرواز از مجموع ۲۱ پروازی که در هفته گذشته بدین منظور انجام شد، را اجرا کردند. نکته مهم این است که گزارش مذکور بعد از آن منتشر شد که اخیرا بحث در روسیه بر سر نقش ناتو در تسهیل حملات اوکراین به شبه جزیره کریمه تشدید شده است. به گونه‌ای که کی‌یف دو هفته پیش، یک تاسیسات کشتی‌سازی ارتش روسیه را در بندر سواستوپل و همچنین مقر ناوگان دریای سیاه روسیه در همین منطقه را هدف حمله قرار داد. طبق گزارش‌ها موجود این دو عملیات‌ کی‌یف با استفاده از موشک‌های دوربردی انجام شد که لندن برای کی‌یف ارسال کرده است. این در حالیست که دیروز (جمعه) وزارت دفاع روسیه در بیانیه ای اعلام کرد که پدافند هوایی این کشور ۱۱ پهپاد اوکراینی را از اواخر پنجشنبه شب تا سحرگاه جمعه بر فراز دو منطقه کورسک و کالوگا منهدم کرده که باید این اقدام را به موازات همان تاکتیک نظامی جدید غرب علیه مسکو دانست. فارغ از این ماجرا اتفاق دیگری هم در حال رخ دادن است که نشان می‌دهد اگرچه ضدحمله اوکراین از سوی غرب لغو یا کم اثر جلوه داده شد، اما دلیل تزریق این اخبار مصنوعی یک پروژه حساس‌تر و مهمتر بوده است. در این راستا چند روز قبل ویلیام لاپلانت، معاون تأمین و لجستیک وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که واشنگتن در حال آغاز تولید مشترک تجهیزات نظامی با کشورهای خارجی از جمله اوکراین، اتحادیه اروپا و استرالیا است. او همچنین گفت که «در حال راه‌اندازی خط تولید مشترک تسلیحات با اوکراینی‌ها در کشورشان هستیم». مجموع این مولفه‌ها نشان می‌دهد که اوکراین آرام آرام به عضویت نانوشته ناتو در می‌آید و باید دید واکنش عملی مسکو به این موضوع چیست!