فرشاد گلزاری

قطب‌بندی‌ها در نظام بین‌الملل به حدی در حال برجسته شدن است که حالا شاهد کشیده شدن منازعات سیاسی در سطح کلان به خاورمیانه هستیم. این روزها اخبار گوناگونی از حاشیه خلیج فارس، شمال آفریقا و خاورمیانه مخابره می‌شود که نشان می‌دهد وضعیت در این سه منطقه که به نوعی تحولاتشان به یکدیگر گره خورده و بازیگران خارجی در آن نقش مهمی را ایفا می‌کنند در حال تغییر است. این دگرگونی‌ها را باید حاصل از جابجایی متغیرهای سیاسی، نظامی و حتی اقتصادی در کشور بدانیم که بخشی از آن به جنگ اوکراین و قسمتی از آن به ضربه وارد شده از کرونا به اقتصاد بین‌الملل است و مابقی آنهم ذاتِ درونی سیاست بین‌الملل خواهد بود. به عنوان مثال در شرایط کنونی و به خصوص پس از آنکه کشورهای عضو گروه 20، راه‌اندازی کریدور هند- خاورمیانه- اروپا را مصوب کردند ما شاهد ان هستیم که برخی از مناسبات در منطقه تغییر کرده است و حتی سخن از عادی‌سازی نهایی روابط عربستان سعودی و اسرائیل تا چندی دیگر به میان آمده است. در این بین باید متوجه بود که خاورمیانه از قدیم‌الایام آبستن تحولاتی بوده که عمدتاً بوی خون و باروت میدهند و حالا هم این موضوع به گونه‌ای دیگر در حال پیشروی است. آنچه به عنوان یک واقعیت باید با آن مواجه شویم این است که در شرایط کنونی نبرد نهایی و آنچه که به عنوان ستون فقرات سیاست بین‌الملل و مسائل نظامی، امنیتی و اقتصادی در منطقه مورد نظر خواهد بود، مجادله چین و آمریکا با یکدیگر است. باید بپذیریم که حتی به راه افتادن جنگ اوکراین و درگیری غرب، اعم از آمریکا، اروپا و شرکای آنها در شرق، در نهایت یک هدف نهایی را دنبال می‌کند که آنهم فلج کردن مسکو و پیشروی ایالات متحده به سمت چین برای کنترل این کشور این اژدهای قدرتمند است. برای اینکه چنین اتفاقی از سوی ایالات متحده رقم بخورد این کشور به مانع‌چینی در مسیر چین روی آورده است تا پکن هزینه‌های زیادی را برای اجرایی کردن راهبرد خود که یکی از آنها «یک جاده – یک کمربند» است متحمل شود. ایالات متحده درقدیم در منطقه نه تنها جنگ‌ها متعدد به راه انداخته بلکه ساختار بسیاری از کشورهای عربی را از منظر اقتصادی، امنیتی و نظامی پایه‌گذاری کرده است اما رفتارهای واشنگتن در مقیاس کلی با اعراب منطقه باعث شده تا برخی از آنها به سمت چین و روسیه هم متمایل شوند. به عنوان مثال همین حالا عربستان  سعودی، امارات، بحرین، عمان و حتی قطر با آمریکا و اروپا روابط خوبی دارند اما با چین و روسیه هم در مناسباتی هستند تا بتوانند توازن ایجاد کنند ولی این مساله در مورد عراق، سوریه و حتی ایران به گونه‌ای دیگر است. ایالات متحده در عراق و سوریه به صورت مشخص به دنبال آن بودند تا دولت‌سازی کنند که این مساله در عراق انجام گرفت اما در سوریه با موانعی روبرو شد؛ ولی همین حالا واشنگتن در شمال سوریه یک سناریوی قدیمی را جلو می‌برد. 

اینکه چینی‌ها بحث حمایت ثابت از سوریه را مطرح  می‌کنند به خوبی نشان می‌دهد که پکن نقش بلندمدت برای خود در دمشق در نظر گرفته که بازسازی سوریه و در ادامه یارگیری می‌تواند صرفاً بخشی از آن باشد 

توسل به پکن از شر واشنگتن!  

آمریکایی‌ها از سال‌ها قبل به شمال سوریه و منابع نفتی این کشور چشم دوخته بودند اما درحال‌حاضر واشنگتن در شمال سوریه به دنبال آن است که منافع چین را هم که همان جاده و کمربند است، تحت‌الشعاع قرار دهد

آمریکایی‌ها از سال‌ها قبل به شمال سوریه و منابع نفتی این کشور چشم دوخته بودند اما موضوع اینجاست که وضعیت مذکور فقط به نفت و غارت آن خلاصه نمی‌شود؛ بلکه واشنگتن در شمال سوریه به دنبال آن است که منافع چین را هم که همان جاده و کمربند است تحت‌الشعاع قرار دهد. بر همین اساس چینی‌ها هم کمک‌های خود از میانه جنگ سوریه را به دمشق افزایش دادن و حالا بعد از فروکش کردن بحران در دمشق و همچنین تند شدن ضریب تقابل پکن و واشنگتن شاهد آن هستیم که رئیس جمهوری سوریه پس از حدود 20 سال به پکن سفر کرده است. روز پنجشنبه منابع خبری سوریه اعلام کردند کردند بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه وارد شهر هانگژو در شرق چین شد و سفر خود به این کشور را به دعوت شی جینپینگ همتای چینی خود آغاز کرده است. دقایقی بعد المیادین در اینباره اعلام کرد که بشار اسد و همسرش در فرودگاه‌ بین‌المللی گانژو مورد استقبال هیئت چینی شامل وانگ ونتائو، وزیر بازرگانی، گونگ شیوی، نایب رئیس شورای مشورتی استان ژجیانگ و سفیر چین در دمشق و همسرش قرار گرفتند. همچنین گفته شد مه در این سفر، فیصل المقداد، وزیر امور خارجه سوریه، محمد سامر الخلیل، وزیر اقتصاد و تجارت خارجی، منصور عزام وزیر امور ریاست جمهوری، بثینه شعبان، مشاور ویژه ریاست جمهوری، ایمن سوسان، معاون وزیر امور خارجه و برخی دیگر از شخصیت‌های سیاسی و اقتصادی سوریه حضور دارند که به نوعی نشان می‌دهد این سفر یک سفر مرکب سیاسی- اقتصادی به شمار می‌رود. رویترز در خصوص این سفر نوشته که «این دومین سفر اسد به چین و اولین سفر از زمان آغاز جنگ در سوریه در سال ۲۰۱۱ است و اولین بار رئیس‌جمهور سوریه در سال ۲۰۰۴  از چین بازدید کرده بود». با تمام این تفاسیر تلویزیون رسمی چین اعلام کرد که مذاکرات بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و شی جینپینگ، رئیس جمهور چین در پکن دیروز (جمعه) انجام شده است. «شی» در این دیدار اعلام کرده که «چین و سوریه برای برقراری روابط شراکت استراتژیک تلاش می‌کنند. پکن آماده تقویت همکاری با سوریه و دفاع مشترک از عدالت بین‌المللی در سایه بی‌ثباتی جهان بوده و سوریه از اولین کشورهایی است که روابطی را با چین جدید برقرار کرد. سوریه همچنین یکی از کشورهایی است که پیش نویس قطعنامه‌ای را برای بازپس‌گیری کرسی چین در سازمان ملل مطرح کرد». این مدل از سخنان «شی» و اشاره او به رابطه 67 ساله با سوریه به خوبی نشان می‌دهد که پکن در حال یارکشی به نفع خود در دمشق است. رئیس جمهوری چین در بخشی از سخنان خود عملاً اعلام می‌کند که «روابط و شراکت استراتژیک با سوریه یک تحول سرنوشت ساز و مهم در تاریخ روابط دوجانبه در سایه اوضاع بی‌ثبات بین‌المللی است و ما به تلاش‌های مشترک برای تبادل «حمایت ثابت» میان دو کشور و تقویت همکاری برای دفاع از عدالت و صلح بین‌المللی ادامه می‌دهیم». اینکه چینی‌ها بحث حمایت ثابت از سوریه را مطرح  می‌کنند به خوبی نشان می‌دهد که پکن نقش بلندمدت برای خود در دمشق در نظر گرفته که بازسازی سوریه می‌تواند بخشی از آن باشد. در پایان باید گفت که پکن در حال مین‌گذاری علیه واشنگتن در دمشق است تا بتواند از ضدیت میان سوریه و ایالات متحده به نفع خود بهره ببرد و اوضاع را مهندسی کند.