شاخصها، خبرهای خوبی از اوضاع رئیسجمهور نمیدهند
ابرهای تیره در آسمان سرنوشت سیاسی ترامپ
دونالد ترامپ چندی پیش در توییتی که آیینهای تمامنما از اوضاع سیاسی وی در پایتخت سیاسی ایالاتمتحده بود، نوشت: من تنها در کاخ سفید هستم و منتظرم تا دمکراتها برای مذاکره به سراغ من بیایند.
ترامپ حق دارد که در واشنگتن دی.سی احساس تنهایی کند. نگاهی کوتاه به آمار شرکتکنندگان در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 بهخوبی نشان میدهد، از بیش از یکمیلیون نفر از شهروندانی که در واشنگتن برای رأی دادن واجد شرایط بودند، فقط حدود 30 هراز نفر به ترامپ رأی دادند.
از سوی دیگر، ترامپ در واشنگتن خود را در محاصره نهادهای رسمی و غیررسمی ساختار تثبیتشده سیاسی در آمریکا میبیند؛ ساختاری که همچون مشاور سابقش استیو بَنِن، به دنبال تخریب هدفمند آن برای رسیدن به آمریکایی باشکوه است.
بااینحال ترامپ این روزها دلایل فراوانی دارد تا در واشنگتن احساس دلتنگی کند. ترامپ دیگر از اکثریت سابق حزب جمهوریخواه در کنگره بهرهمند نیست و این یعنی دردسرهای بیشتر در تصویب بودجه و هر آنچه مربوط به طرحهای وی در سودای آمریکایی باشکوه است.
واقعیت این است که ابرهای تیره زودتر ازآنچه ترامپ تصور میکرد در حال رسیدن به آسمان سرنوشت سیاسی اوست.
ترامپ برای رسیدن به انتهای دوران ریاست جمهوری خود در سال 2020 و شرکت مجدد در انتخابات بهظاهر راهی پرپیچوخم در پیش دارد. صرفنظر از تمام بحرانهایی که دولت ترامپ در عرصه سیاست خارجی با آن روبهرو است و ترامپ تلاش میکند با اتکا به تجربه پربار در حوزه تجارت، آن را حلوفصل کند، اقتصاد تنها موضوعی است که ترامپ از هرگونه نوسان و بحرانی در آن گریزان است.
ترامپ بهخوبی میداند که کارگران فقیر در ایالتهایی همچون پنسیلوانیا و فلوریدا با این امید به وی رأی دادند تا او آمریکا را به همان دوران باشکوه دهههای 60 و 70 میلادی بازگرداند. زمانی که صنایع سنگین آمریکا، حرف آخر را در دنیا میزد و از انتقال کارخانهها به چین خبری نبود.
از همین روست که دولت ترامپ کشور چین را بهعنوان اصلی هدف خود در عرصه بازرگانی تعریف کرده و تلاش میکند تا با افزودن تعرفههای گوناگون به کالاهای چینی پکن را به واردات هر چه بیشتر از آمریکا وادار کند. از آغاز جنگ تعرفهها بین چین و آمریکا چندین بار پیاپی دو کشور بر سر میز مذاکره نشستهاند بدون آنکه به توافقی دست پیدا کنند.
جدیدترین دور مذاکرات چین و آمریکا قرار است تا ماه مارس (اسفند ماه) 2019 ادامه پیدا کند و چینیها در قبال توقف افزایش تعرفهها، انرژی و محصولات کشاورزی بیشتری از آمریکا وارد کنند. دو حوزهای که کارگران آن، اصلیترین حامیان ترامپ در انتخابات سال 2016 میلادی بودهاند.
شاخص بورس شاید این روزها تنها چیزی باشد که ضربان قلب ترامپ را بالا و پایین میبرد. در طول یک ماه گذشته شاخص بورس داو جونز که نشاندهنده قیمت سهام دهها شرکت تراز اول آمریکایی است به طرز نگرانکنندهای سقوط کرده است.
در حقیقت این سقوط از زمان بحران اقتصادی سال 2008 میلادی بیسابقه بوده است. بهعنوانمثال شاخص سهام اکثر شرکتهای نفتی از سال 2014 یعنی اوج سقوط قیمت نفت نیز پایینتر آمده است.
واکنش ترامپ در مقابل چنین اتفاقی کاملاً قابل پیشبینی بود. ترامپ در ابتدا انگشت اتهام خود را به سمت رئیس بانک مرکزی برد که تصمیم گرفته است نرخ بهره را با توجه به بهبود شرایط اقتصادی آمریکا ببرد. نتیجه طبیعی چنین مسئله کند شدن اقتصاد و جلوگیری از داغ شدن اقتصاد آمریکا به دلیل رشد بیشازحد است.
در این میان رشد اقتصادی آنچنان برای ترامپ مهم است که وی صراحتاً رئیس بانک مرکزی آمریکا را تهدید به برکناری کرد. آتش خشم ترامپ حتی به استیو منوچین وزیر خزانهداری آمریکا رسید و برخی رسانههای آمریکایی از تصمیم ترامپ برای برکناری وی خبر دادهاند. مسئلهای که در صورت مطرحشدن اخباری از وضعیت بد اقتصادی آمریکا، کاملاً محتمل خواهد بود.
حال سؤال اینجاست که آیا عوض کردن افراد ممکن است به ترامپ کمک کند تا بحران اقتصادی در راه را به بعد از سال 2020 و انتخابات ریاست جمهوری موکول کند؟ جواب این سؤال را در حقیقت باید از اقتصاددانان پرسید. به نظر میرسد که اقتصاد آمریکا در پایان دوران رشدی است که از زمان اوباما و با پایان بحران اقتصادی در این کشور آغاز شده است. شاخصهای کلان اقتصادی نیز خبرهای خوبی برای ترامپ ندارد. هماکنون منحنی بازده، معکوس شده به این معنا که میزان سپرده بانکی کوتاهمدت بیش از سپرده درازمدت است. تحلیلگران مالی منحنی بازده معکوس Inverted Yield Curve را نشانه جدی بر احتمال وقوع کسادی و بحران مالی میدانند زیرا بیانگر بیاعتمادی مردم به آینده اندوخته بانکیشان است. این مسئله سبب میشود تا نقدینگی از سرمایهگذاریهای بلندمدت به سمت بازارهای کوتاهمدتی همچون بازار طلا یا همچون اوراق قرضه کشیده شود و از حجم سرمایهگذاریهای صنعتی کاسته شود.
بر این اساس، برخی تحلیلگران محافظهکار، مانند مایکل ویلسون استراتژیست ارشد بانک مورگان استانلی، احتمال کسادی بازار در سال ۲۰۱۹ را ۵۰ درصد پیشبینی کردهاند. در این صورت با قاطعیت باید گفت که بحران اقتصادی در سال 2019 جدیترین خطری است که میتواند آینده ترامپ را تهدید کند.
دیدگاه تان را بنویسید