فرشاد گلزاری

«بیداری اسلامی» و به تعبیر برخی‌ «بهار عربی» که در سال 2011 میلادی یکباره برخی کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا را در بر گرفت، بدون شک یکی از تحولاتی است که توانست گفتمان غالب بر نظام بین‌الملل و همچنین خط و ربط‌های منطقه‌ای را تغییر دهد. بسیاری از دولت‌هایی که در آن سال‌ها با چنین موجی مواجه شدند بر این عقیده بودند که این رویداد به زودی حل و فصل می‌شود و اوضاع به همان دوران سابق برمی‌گردد؛ اما این تحلیل نه تنها غلط از آب درآمد، بلکه هدایت میدانی و مهندسی رسانه‌ای به صورتی پیش رفت که دیگر حاکمان آن سرزمین‌ها در قید حیات نیستند. کسانی مانند زین‌العابدین بن‌علی، رئیس جمهوری پیشین تونس، علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری اسبق یمن یا معمر قذافی، رئیس جمهوری پیشین لیبی در این چرخ و فلک سیاسی منطقه در همان سال‌ها به گونه از عرصه حذف شدند که حالا فقط خاطرات و مدل حکمرانی آنها به عنوان بخشی از تاریخ مورد نقد و اشاره قرار می‌گیرد. اینکه در این کشورها جه اتفاقی رخ داد و اساساً چرا بهار عربی باعث سرنگونی این اشخاص شد، موضوعی است که تا به امروز شاید بیش از 500 عنوان کتاب با دیدگاه‌های مختلف درباره آنها به چاپ رسیده باشد که در این متن نمی‌گنجد، اما واقعیت این است که تحولات هیچکدام از این کشورها به اندازه مصر مهم نبود. درست است که جرقه بهار عربی از تونس خورد و یکباره این موضوع به سایر کشورهای منطقه و شمال آفریقا سرایت کرد، اما باید متوجه باشیم که مصر به دلیل آنکه یک حکومت غیرنظامی را به رهبری محمد مُرسی تجربه می‌کرد، عملاً مدل تحولات رو طور دیگری شاهد بود. در آن سال‌ها که دولت مُرسی با ریشه‌های اسلامگرایی اخوانی در حال هدایت قاهره بود و اتفاقاً رابطه نسبتاً خوبی هم با ایران برقرار کرد، چندان از سوی عربستان سعودی، امارات متحده عربی و به خصوص اسرائیل و غرب مورد قبول واقع نشد و سعی آنها بر این بود که بتوانند حکومت محمد مُرسی را سرنگون کنند. این در حالی بود که ترکیه در آن دوران نزدیک‌تریم روابط را با مصر برقرار کرد؛ چراکه آنکارا هم چسبندگی‌های زیادی با اخوان‌المسلمین داشته و دارد که در لیبی هم شاهد این موضوع بودیم. بر همین اساس سعودی‌ها و مابقی کشورها که به نوعی با دولت اخوانی قاهره مخالف بودند سعی کردند در اثنای به هم ریختگی به وجود آمده از بهار عربی، به سمت سرنگونی حکومت اخوانی‌ها در مصر بروند که در نهایت این اقدام انجام شد و مجدداً قاهره به دست نظامیان افتاد. به روی کار آمدن ارتش و نظامیان در مصر به صورت کامل باعث قطع روابط قاهره با آنکارا و شروع تنش میان دو طرف شد؛ در نهایت نیز به قطع روابط دو کشور انجامید؛ چراکه ترکیه در آن هنگام برخی از سران اخوان‌المسلمین را به خاک خود راه داده بود. سپس قطر هم در این میان سعی کرد تا اخوانی‌ها را زیر پوشش خود قرار دهد. 

به روی کار آمدن ارتش و نظامیان در مصر به صورت کامل باعث قطع روابط قاهره با آنکارا و شروع تنش میان دو طرف شد؛ در نهایت نیز به قطع روابط دو کشور انجامید؛ چراکه ترکیه در آن هنگام برخی از سران اخوان‌المسلمین را به خاک خود راه داده بود

آشتی با درنظر گرفتن منافع مشترک

بدون شک دور شدن قاهره و آنکارا از یکدیگر مصائبی برای دو کشور خصوصاً در عرصه اقتصادی به همراه داشته اما برای برخی از دولت‌های دیگر منطقه هم خوشایند بوده است. با تمام این تفاسیر باید متوجه بود که از دو سال پیش تاکنون هر دو کشور به دنبال بهبود روابط با یکدیگر رفتند. مذاکرات ابتدایی بین دو کشور در سال 2021 به رهبری سدات اونال، معاون وزیر امور خارجه ترکیه، و حمدی لوزا، همتای مصری او، و تلاش‌های صالح موتلو سن، کاردار ترکیه در قاهره، آغاز شد. 

اردوغان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری وعده داده بود که اگر در این ماراتن سیاسی پیروز شود روابط کشورش با دولت‌های دیگر منطقه را بهبود می‌بخشد و حالا او مجبور به عادی‌سازی روابط با مصر شده است

شروع فعالیت موتلو سن در ژوئن گذشته و مشارکت هیأت‌های اطلاعاتی مصری در اجلاس بین‌المللی درباره بحران لیبی به میزبانی ترکیه در ژوئیه گذشته، در باز شدن یخ روابط دو کشور موثر بودند. سپس اولین دیدار رسمی وزرای خارجه دو کشور در ماه فوریه و پس از زلزله ویرانگر در ترکیه و سوریه با بیش از 50 هزار کشته، رخ داد. آن زمان، سامح الشکری، وزیر امور خارجه مصر، برای نشان دادن همبستگی کشور خود با ترکیه، به آنکارا سفر کرد. بعد از آن، در 15 مارس، مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، به قاهره سفر و از همتای مصری خود برای دیدار دیگری به کشورش دعوت کرد که سامح الشکری هم در پاسخ به همین دعوت به آنکارا رفت. حالا هم طی دو روز پیش خبری منتشر شده که نشان می‌دهد ترکیه صالح موتلو شن را به عنوان سفیر در قاهره معرفی کرد و عمرو الحمامی نیز به عنوان سفیر مصر در آنکارا تعیین شد. دقایقی بعد و بنا بر اعلام ان. تی. وی، در بیانیه مشترک دو کشور مصر و ترکیه عادی‌سازی مجدد روابط بین دو کشور، نشان دهنده اراده متقابل برای توسعه مناسبات دوجانبه در راستای تامین منافع مردم ترکیه و مصر اعلام شده است. این در حالیست که عبدالفتاح سیسی، رئیس جمهوری مصر و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه ماه گذشته بر اهمیت آغاز فوری روابط دیپلماتیک و تبادل سفیر پس از پیروزی اردوغان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری توافق کردند. در همین راستا وزارت خارجه عربستان در بیانیه‌ای استقبال خود را از ارتقای سطح روابط دیپلماتیک میان دو کشور مصر و ترکیه تا سطح سفرا اعلام کرد. همچنین جمال رشدی، سخنگوی دبیرکل اتحادیه عرب گفت که او این تصمیم مشترک را یک تحول مثبت می‌داند که به آرامش جو منطقه و تقویت ارتباطات دیپلماتیک به عنوان راهی برای حل مشکلات کمک می‌کند. در این میان اما باید متوجه باشیم که اردوغان و السیسی به عنوان رهبران ترکیه و مصر هر کدام برای خود دلایلی داشتندکه تن به این آشتی سیاسی پس از گذشت حدود 12 سال دادند. اردوغان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری وعده داده بود که روابط کشورش با دولت‌های دیگر منطقه را بهبود می‌بخشد و حالا او مجبور به عادی‌سازی روابط با مصر شده است. السیسی هم به دلیل بحران‌های اقتصادی اخیر در کشورش راهی نداشته جز آنکه بتواند از طریق جذب و اعزام توریست و همچنین افزایش حجم تبادلات تجاری اوضاع را بهبود ببخشد و به همین دلیل به سوی ترکیه گام برداشته است. حال باید دید که آیا آشتی این دو با یکدیگر پس از 12 سال می‌تواند آورده‌ای برای آنها داشته باشد یا خیر!