دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یکسال دیگر در مقام خود ابقا شد؛
استولتنبرگ و چالش عدم اتحاد در ناتو
فرشاد گلزاری
حدود 74 سال پیش و درست در زمانی که جنگ سرد شروع شده بود، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) تشکیل شد و بسیاری از کسانی که در حوزه استراتژیهای کلان تحقیق و پژوهش میکنند به این موضوع معتقدند که خلق چنین سازمان عریض و طویل امنیتی- نظامی را باید یکی از دلایل تغییر راهبردهای شرقی و حتی غربی دانست. با این وجود آنچه در این هفت دهه دیده شده بحث اتحاد و تاکید براین مهم از سوی اعضای ناتو بوده است؛ چراکه در اوایل تاسیس این نهاد منطقهای، مقابله با شوروی سابق و حالا روسیه فعلی و سپس چین از وظایف این ساختار غربی به حساب آمده است. آنچه در خصوص ناتوی امروز باید مورد توجه قرار بگیرد گستره فعالیت آن است. زمانی که دیوار برلن فروریخت و غرب به زعم خود پیروز نظام تثبیت نظام تک قطبی شد، تهدیدات زیادی هم رخ عیان کرد و سپس پس از وقوع 11 سپتامبر معنا و مفهوم امنیت بینالملل تغییر کرد. تردیدی وجود ندارد که القاعده و حمله به مرکز تجارت جهانی، نه تنها امنیت بینالملل بلکه راهبردهای سیاسی و اقتصادی را هم دستخوش تغییر قرار داد؛ ولی آنچه برای ما مهم است، ورود ناتو به افغانستان و سپس عراق در سالهای 2001 و 2003 بود. اساسنامه ناتو عموماً این سازمان را یک سازمان منطقهای معرفی میکند که وظیفه آن حفاظت و حراست از منافع غرب در قبال بلوک شرق است؛ به عبارتی ناتو قرار بود در حیطه جغرافیای اعضای خود فعال باشد و شرح وظایفش را عملیاتی کند اما به باور بسیاری از ناظران بینالمللی، ورود این سازمان به افغانستان عملاً این تعهد را از بین بُرد. زمانی که ایالات متحده و بریتانیا عزم حمله به افغانستان را برای سرنگونی طالبان و از همه مهمتر القاعده کردند، بسیاری از کشورهای ناتو با این امر مخالف بودند اما در نهایت پای آنها هم به ولایات افغانستان باز شد. پس از آن هم کشورهای عضو ناتو در عراق حاضر شدند اما این بار با تجربهای که از افغانستان داشتند، صرفاً به آموزش نیروهای عراقی پرداختند. به همین جهت تعهد ناتو به اروپا در اینجا از حد اساسنامه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی عدول کرد و حالا اوضاع به جایی رسیده که قرار است این سازمان به زودی دفتر خود را در ژاپن تاسیس کند که البته با مخالفت پکن و برخی دیگر از کشورها روبرو شده است.
ماجری یک ابقا و نمایان شدن اختلاف!
با همه این تفاسیر آنچه در مورد ناتو اهمیت پیدا میکند حضور یک دبیرکل در رأس این نهاد غربی است که به نوعی حکم راهبریکننده امور مربوط به ناتو را دارد. از سال 2014 میلادی تاکنون هدایت این سازمان کلیدی را ینس استولتنبرگ ۶۴ ساله که نخستوزیری نروژ را در کارنامه دارد به عهده داشته که دوره تصدی وی سه بار تمدید شده است. اما حالا روز گذشته (سهشنبه) او در توئیتی اعلام کرد مفتخر است که اعلام کند دوره ریاستش بر ناتو تا اول اکتبر ۲۰۲۴ تمدید شده است. استولتنبرگ همچنین گفت که «پیوند فراآتلانتیکی بین اروپا و آمریکای شمالی آزادی و امنیت ما را نزدیک به ۷۵ سال است که تضمین کرده و در دنیای خطرناکتر اتحاد ما از همیشه بااهمیتتر است». این اظهارات وی دقیقاً دلالت بر رفتار روسیه و چین دارد که از نظر او و همکارانش دو دشمن خطرناک برای غرب به حساب میآیند. آنچه درخصوص تمدید ریاست استولتنبرگ مطرح شد، اختلافات میان کشورهای اروپایی برای انتخاب دبیرکل جدید ناتو است. اخیراً روزنامه گاردین در مطلبی نوشته بود که اختلافهای سیاسی، حق وتو و عدم تمایل افراد باعث شده تا ناتو در انتخاب دبیرکل بعدی خود به مشکل برخورده و احتمالاً در نشست آتی خود از ینس استولتنبرگ بخواهد تا یک سال دیگر هم در جایگاه خود باقی بماند. این تحلیل درست بود؛ چراکه بریتانیا و فرانسه به عنوان دو عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل که البته از کشورهای کلیدی اروپا و اعضای مهم ناتو به حساب میآیند، در مورد دبیرکل آینده این سازمان اختلاف جدی داشته و دارند. به عنوان مثال یکی از گزینههای دبیرکلی ناتو بن والاس، وزیر دفاع بریتانیا بود که پاریس با انتخاب وی مخالف بود؛ چراکه رئیسجمهوری فرانسه و تیم وی معتقدند اگر وی انتخاب میشد بدونشک کمک به اوکراین را بیش از حد گسترش میداد و در این وضعیت اقتصادی نابسامان اروپا مابقی اعضای ناتو متضرر میشدند. بر همین اساس اختلاف بر سر نوع راهبرد دبیرکل آتی ناتو و همچنین سکوت سایر اعضای این سازمان باعث شد چالشی به نام اتحاد و انسجام در ناتو شکل بگیرد که خروجی آن تمدید دبیرکل استولتنبرگ به مدت یکسال دیگر بود.
دیدگاه تان را بنویسید