ابراز امیدواری اسرائیل نسبت به نتایج سفر مشاور امنیت ملی آمریکا به عربستان؛
سالیوان، مجری طرح سهضلعی واشنگتن در ریاض
فرشاد گلزاری
این روزها منطقه خاورمیانه و حاشیه خلیج فارس غرق در تحولات ریز و درشت سیاسی- اقتصادی است و هر روز عناوین مختلفی از این رویدادها در خروجی رسانهها قرار میگیرد و هر کدام از آنها بر اساس راهبردهای مشخص خود این رخدادها را تحلیل میکنند. به عنوان مثال روز گذشته سازمان همکاری شانگهای به امارات عنوان شریک گفتوگو را اعطا کرد.
این در حالیست که پیشتر کویت نیز تفاهمنامهای برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای به عنوان شریک گفتوگو امضا کرده بود که دلیل این امر به وزن اقتصادی این دو کشور در جهان برمیگردد؛ چراکه تمام کمپانیهای بزرگ و مطرح جهان در خاک امارات شعبه دارند و میلیاردها دلار سرمایهگذاری در این کشور رخ داده و از سوی دیگر کشور کویت هم بزرگترین بیمههای ترابری و حمل و نقل دریایی در جهان را ارائه میدهد.
در همین راستا اتفاقات دیگری هم رخ داده که نشان میدهد منطقه در حال پوست اندازی جدید است. چندی پیش در روابط ایران و عربستان سعودی بهبود حاصل شد و از سوی دیگر سعودیها وارد عادیسازی روابطشان به سوریه شدند و حالا هم دمشق به اتحادیه عرب پیوست. این در حالیست که در عراق هم رفت و آمدهای دیپلماتیک به صورت معمول انجام میشود و در سوی دیگر ماجرا هم اسرائیل ایستاده است. تحرکات تلآویو اگرچه در محیط پیرامونی خود حائز اهمیت است، اما فعال شدن این رژیم در قفقاز جنوبی به نوعی نشان میدهد که آنها ساکت ننشستهاند و اگر پیمان ابراهیم مسکوت مانده، دلیل بر بیتحرکی آنها در عرصه سیاست خارجی نمیشود. این موضوع البته یک تحلیل سطحی به حساب میآید اما واقعیت این است که تلآویو از رخدادهای جاری در منطقه چندان خوشحال نیست.
مشاوران امنیت ملی آمریکا، عربستان، امارات و هند قصد دارند درباره یک پروژه زیرساختی گفتوگو کنند که کشورهای حاشیه خلیج فارس را با راهآهن به یکدیگر متصل کرده و این مسیر با خطوط کشتیرانی تا هند ادامه مییابد که یک طرح ضدچینی به شمار میآید
برای اسرائیل نزدیک شدن تهران و ریاض به یکدیگر و همچنین هماهنگی دمشق با کشورهای عربی منطقه به معنای بازتعریف راهبردهای جدید در منطقه است و به همین جهت است که آنها هم معتقدند در این فضا باید منافع خود را تامین کنند. آنچه در این میان باید موردتوجه قرار بگیرد، تحرک سه قدرت بزرگ در دنیا یعنی ایالات متحده، چین و روسیه است. روسها اگرچه درگیر جنگ اوکراین هستند، اما در سوریه و کشورهایی مانند عربستان، ایران و حتی قطر و امارات نفوذ خوبی از حیث اقتصادی و به خصوص مسائل مربوط به ساخت نیروگاههای اتمی برای خود دست و پا کردهاند. به موازات این وضعیت چینیها هم در حال ایفای نقش مثبت خود از حیث دیپلماتیک و سپس نظامی و اقتصادی در منطقه هستند؛ به عنوان مثال میانجیگری میان ایران و عربستان یا نفوذ در امارات برای ساخت یک پایگاه نظامی محرمانه از جمله تحرکات پکن در حوزه نفوذ ایالات متحده و بریتانیا یا همان حاشیه خلیج فارس است؛ کمااینکه حالا بحث بر سر این است که چینیها به دلیل ایفای نقش در آشتی تهران- ریاض حالا به دنبال نشان دادن نفوذ خود در پرونده یمن و برقراری صلح در این کشور هستند. مضاف بر اینکه چینیها از چندی پیش مدیریت انحصاری اسکله «بِی پورت» در بندر حیفا، واقع در شمال اسرائیل را برعهده گرفتند که این موضوع اعتراض ایالات متحده را به تلآویو درپی داشت.
سه هدف سالیوان در ریاض!
با نگاهی به عمق و گستره این تحولات که مبدأ آن خاورمیانه و حاشیه خلیج فارس به حساب میآید؛ باید گفت که ایالات متحده هم بیکار ننشسته است. اصولاً ذات و بنیان سیاست خارجی آمریکا بر این اساس نیست که نقش تماشاچی را در قبال چنین تحولاتی ایفا کند و هیچ واکنشی از خود نشان ندهد. به همین دلیل روز گذشته (یکشنبه) جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده به ریاض سفر کرده تا با مقامات سعودی دیدار کند.
ایالات متحده اگرچه در جریان بسیاری از «نرمالیزاسیون»های رخ داده در سطح منطقه با محوریت عربستان قرار دارد، اما در نهایت میداند که ریاض در این مسیر به صورت تمام قد به واشنگتن اقتدا نخواهد کرد، به همین دلیل یکی از موضوعات سفر سالیوان اسرائیل است تا با این اهرم برای ایران تهدیدآفرینی کند
ازسویدیگر اعلام شده آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا هم قرار است ماه ژوئن وارد عربستان سعودی شود که این دو رویداد به خوبی نشان میدهد واشنگتن در حال چینش یک سناریوی جدید با محوریت عربستان در منطقه است. عدهای معتقدند مشاور امنیت ملی آمریکا هیچ پیشنهاد وسوسهکنندهای در آستین ندارد تا عربستان را به روابط اجباری با واشنگتن برگرداند و او حتی اهرم فشاری در دست ندارد که ریاض را برای کنار گذاشتن متحدان جدید خود یعنی چین و روسیه و نپیوستن به گروه بریکس و سازمان همکاری اقتصادی شانگهای تحت فشار قرار دهد و به همین دلیل است که نمیتوان انتظار داشت سالیوان یا همکارش بلینکن، موفقیت ملموسی در عربستان داشته باشند و احتمالا چیزی جز تعارفات سنتی و لبخندهای سرد در ریاض در انتظارشان نباشد.
گرچه نمیتوان به قطعیت بر درستی این تحلیل تأکید کرد، اما به نظر میرسد ایالات متحده صرفاٌ برای آنکه هژمونی خود را بر منطقه حفظ کند راهی ریاض نشده بلکه سه موضوع در این میان مطرح است. موضوع نخست اسرائیل و توافق عادیسازی آن با عربستان است. به وضوح مشاهده کردیم زمانی که خبر سفر سالیوان به عربستان منتشر شد تساحی هنگبی، مشاور امنیت داخلی اسرائیل برای وی آرزوی موفقیت کرد و گفت امیدوار است که سالیوان بتواند بحث عادیسازی روابط تلآویو و ریاض را به یک نقطه مطلوب برساند. موضوع دوم مساله ایران است. ایالات متحده اگرچه در جریان بسیاری از «نرمالیزاسیون»های رخ داده در سطح منطقه با محوریت عربستان قرار دارد اما در نهایت میداند که ریاض در این مسیر به صورت تمام قد به واشنگتن اقتدا نخواهد کرد، به همین دلیل یکی از موضوعات سفر سالیوان اسرائیل است تا با این اهرم برای ایران تهدیدآفرینی کند که البته برخی معتقدند اسرائیل در این مورد در حال ایجاد یک دروغ رسانهای است تا بتواند از این سفر برای خود سود و منفعت سیاسی کسب کند.
اما مساله سوم بدون تردید چین است. آکسیوس به نقل از منابع آگاه اعلام کرده که مشاوران امنیت ملی آمریکا، عربستان سعودی، امارات و هند قصد دارند در نشست خود در عربستان، درباره یک پروژه زیرساختی گفتوگو کنند که کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و دیگر کشورهای عرب را با راهآهن به یکدیگر متصل کرده و این مسیر با خطوط کشتیرانی تا هند ادامه مییابد. طبق این گزارش، طرح مذکور ۱۸ ماه پیش در کنفرانس گروه موسوم «آی2.یو2» متشکل از اسرائیل، هند، امارات و آمریکا مطرح شده بود و طی سال گذشته تلآویو چندبار این موضوع را در نشستهای بعدی این گروه پیگیری کرده است. این طرح دقیقاً علیه نفوذ چین در منطقه و به صورت شفاف علیه پروژه جدید جاده ابریشم این کشور قلمداد میشود. ازاینرو سفر سالیوان را باید در قالب این سهضلعی تحلیل کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید