درگیریهای مرزی و سیاسی میان کوزوو و صربستان؛ نگرانی اروپاییها را برانگیخته است
تسری بحران اوکراین به حوزه بالکان؟
فرشاد گلزاری
سرایت بحران از یک جغرافیا به جغرافیای دیگر، به نوعی در ذاتِ تحولات نظام بینالملل نهفته است و نمیتوان آن را رد کرد. نمونههای زیادی در این مورد وجود دارد که هر کدام در جغرافیای مشخصی به وقوع پیوسته و بنابر اسناد و مشاهدات، سرایت یک بحران به سایر مناطق همجوار و غیر همجوار را شاهد بودهایم. به عنوان مثال تحولاتی که 15 آگوست در افغانستان رخ داد باعث شد تا حجم چشمگیری از شهروندان این کشور به دلیل ترس از قوانین و رفتار طالبان کشورشان را ترک کنند. بخشی از این جماعت به ایران سرازیر شدند و هنوز هم در رفت و آمد هستند و بخش دیگری هم با هماهنگی ایالات متحده و سایر متحدانش در ناتو به خارج از مرزهای منطقه عزیمت کردند. نمونه دیگر سوریه و عراق است. دو کشوری که از سال 2012 میلادی اسیر بحران تروریستی شدند و با برافراشته شدن پرچمهای داعش در موصل و رقه یکباره موج عظیمی از مهاجرت شکل گرفت. فارغ از اینکه مردمان عراق و سوریه کشورشان را به مقصد اروپا ترک گفتند و در این مسیر حتی در آبهای مدیترانه به زندگی خود خاتمه دادند، اما مقصد اصلی آنها اروپا بود. در قاره سبز این موجِ عظیم مهاجران مشکلات اجتماعی و امنیتی مشخصی را به وجود آوردند اما باید متوجه بود که لبنان و ترکیه هم از کشورهایی بودند که آوارگان سوری و عراقی را در دل خود جای دادند. این موضوع به خوبی نشان میدهد وقتی یک منازعه و بحران به وجود میآید در درجه اول کشورهای همسایه و همجوار مورد تهدید واقع میشوند و سپس کشورهای اروپایی یا غربی درگیر میشوند. حالا هم از حدود 10 ماه پیش تاکنون که بحران اوکراین شکل گرفت، نه تنها شهروندان این کشور از خانه و کاشانه خود آواره شدند و اروپا را به عنوان مقصد موقت یا شاید اصلی خود انتخاب کردند، بلکه کشورهای همسایه اوکراین و روسیه هم از گزند این بحرانها در امان نماندهاند. به عنوان نمونه سوئد و فنلاند که همسایه دیوار به دیوارِ روسیه محسوب میشوند با سناریونویسی ایالات متحده و کشورهای اروپایی، قرار است به جمع دولتهای عضو ناتو درآیند و این به معنای تهدید منافع و مرزهای مشترک این دو با روسیه تلقی میشود. از سوی دیگر تجهیز بیش از حدِ کییف توسط ایالات متحده (مانند ارسال و استقرار پدافند هوایی پاتریوت) باعث عصبانی شدن روسها در عرصه نظامی شده و همین موضوع موجب آن شد که مسکو برای مقابله به مثل در فاز اول حملاتش را به اقصی نقاط اوکراین تقویت کرده یا از سر بگیرد و در فاز دوم هم نبرد ژئوپلیتیکی به وجود آمده که یک سر آن واشنگتن و متحدان اروپاییاش قرار دارند و در سوی دیگر کرملین با برخی از دولتهای اروپای شرقی مستقر هستند. این قرینهسازی دقیقاً باعث شده تا اروپاییها از وقوع هرگونه بحران در خاک خود نگران شوند و به نوعی حالا علاوه بر بحرانهای ارگانیک اقتصادی و اجتماعی مانند مبارزه با راستگرایان افراطی در داخل خاک خود، باید با تبعات یا همان «سرایت بحران اوکراین» هم دست و پنجه نرم کنند.
بوی باروت در بالکان؟!
آنچه در حال حاضر باعث نگرانی اروپاییها شده، درگیریهای مرزی و سیاسی میان کوزوو و صربستان است که حالا به نوعی نشانههایی از تشدید آن به چشم میخورد. چندی پیش و در زمانی که بسیاری از تحلیلگران فکر میکردند این دو کشور قرار نیست مواجهه خود را تا حد زیادی افزایش دهند، خبر آمد که ارتش صربستان دستور بالاترین سطح آمادهباش را دریافت کرده است. در این رابطه ووچویچ، وزیر دفاع صربستان اعلام کرد که الکساندر ووچیچ، رئیسجمهور صربستان در مقام فرماندهی کل قوا دستور داده است که ارتش در حالت آمادهباش رزمی بالا قرار بگیرد و این موضوع ما را در بالاترین سطح از اقداماتی که ارتش صربستان باید برای حفاظت از تمامیت ارضی و حاکمیت صربستان و شهروندانش دنبال کند، قرار میدهد. کمی بعد هم براتیسلاو گاسیچ، وزیر کشور صربستان، گفت که در راستای دستور رئیسجمهور و فرمانده کل نیروهای مسلح، دستور دادم تا تمامی واحدهای وزارت کشور در حالت آمادهباش کامل قرار گیرند. همچنین منابع نزدیک به نیروهای حافظ صلح به رهبری ناتو در کوزوو (KFOR) گزارش دادند که مقامات کوزوو نیز نیروهای خود را در آمادهباش کامل برای عملیات برچیدن موانع در شمال کوزوو و منطقه متوهیا قرار دادهاند. به گفته این منابع، حدود ۱۵۰۰ سرباز دستور ماندن در محل استقرار خود یا در دسترس بودن را دریافت کردند و برای جابجایی احتمالی در شب آماده شدند. اینکه دقیقاً چه اتفاقی رخ داده، موضوعی است که به نوعی ابعاد آن به راحتی قابل تحلیل نیست اما باید دانست که صدها تن از صربهای کوزوو از ۱۰ دسامبر در اعتراض به دستگیری یک پلیس سابق صربستان در شمال کوزوو، موانعی در جادهها ایجاد کردهاند که باعث فلج شدن تردد به سوی دو گذرگاه مرزی با صربستان شده است. این موضوع به زعم کارشناسان شاید بتواند یک جنگ جدید را به اروپاییها تحمیل کند؛ جنگی که به باور ناظران بینالمللی باید بدان نام «جنگ دوم» را اطلاق کرد که به نوعی در راستای جنگ اوکراین قرار گرفته است و میتواند اوضاع و احوال اروپاییها را بیش از این دگرگون کند. اینکه نیروهای حافظ صلح ناتو در کوزوو حضور دارند به نوعی نشان دهنده خطالرسمهای سیاسی در این پرونده است. کوزوو که اغلب ساکنان آن آلبانیاییتبار هستند در سال ۲۰۰۸ میلادی استقلال خود را از صربستان اعلام کرد، اما بلگراد همچنان این منطقه را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت نمیشناسد و اکثریت صربهای ساکن در شمال کوزوو را به نافرمانی از پریشتینا تشویق میکند. در مقابل اتحادیه اروپا و ایالات متحده برای مقابله به مثل، دست به حمایت از کوزوو زدهاند؛ چراکه اساساً روسها حامی صربستان هستند و غرب با این اقدام به نوعی در حال مخابره پیام تهدید خود به مسکو است. البته هدف کرملین از این اقدامهای صربستان هم مشخص است و آنها هم در این میان به دنبال همانندسازی اقدامات خود علیه غرب هستند. به همین دلیل پرونده جدال صربستان و کوزوو را (فارغ از هرگونه تحرک نظامی) باید در چارچوب یک نزاع بزرگتر با نام «بحران اوکراین» دانست که یک سوی آن روسیه و سوی دیگر آمریکا و اتحادیه اروپا حضور دارند.
سوتیتر1: پرونده جدال صربستان و کوزوو را (فارغ از هرگونه تحرک نظامی) باید در چارچوب یک نزاع بزرگتر با نام «بحران اوکراین» دانست که یک سوی آن روسیه و سوی دیگر آمریکا و اتحادیه اروپا حضور دارند
سوتیتر2: هدف کرملین از اقدامهای صربستان مشخص است و آنها در این میان به دنبال همانندسازی اقدامات خود علیه غرب هستند تا بتوانند حمایت واشنگتن و بروکسل از کوزوو را به نفع خود خنثی کنند
دیدگاه تان را بنویسید