تصمیم آذربایجان برای افتتاح سفارت در تلآویو با استقبال اسرائیل مواجه شد؛
تحرکات دیپلماتیک در سایه روابط مهآلود با تهران
فرشاد گلزاری
این روزها تحولات نظام بینالملل سرعت بیشتری به خود گرفته و خاورمیانه همچنان با نقشآفرینی اهمیت خود را در میان تحولات حفظ کرده است. پرونده اوکراین موضوعی است که در قالب تنازع قدرتهای سطح اول دنیا قابلیت تحلیل دارد ولی باید توجه داشت که حضور روسیه در یک طرف این پرونده آثار دومینووار دیگری بر سایر تحولات سیاسی گذاشته است که بیشک یکی از آنها محدوده یا جغرافیای قفقاز است. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از درون فروپاشید، یکباره برخی از کشورهایی که زیر پرچم این ساختار حضور داشتند اعلام استقلال کردند اما باز هم همین دولتهای تازه متولد شده از گزند روسیه تازه شکل گرفته به دور نبودند و در نهایت تمام حرکات آنها از زیر نظر مسکو میگذشت. این روند هنوز هم ادامه دارد و می توان مثالهای زیادی برای آنها ذکر کرد. به عنوان مثال زمانی که در قزاقستان کودتا صورت گرفت و تیم نظربایف از متن به حاشیه رانده شد، این روسیه بود که احساس خطر کرد و برای تامین منافعش نیروهای خود را به این کشور گسیل داشت و چندی بعد هم که آبها از آسیاب افتاد، آنها را به مسکو برگرداند. در تاجیکستان هم زمانی که طالبان وارد افغانستان شد و کابل را به دست گرفت اساساً این روسیه بود که قوای نظامی و ارتش آن را تقویت کرد تا مبادا این کشورِ تحت فرمانش ناامن شود و منافعش به خطر بیافتد. در این میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان هم از این قاعده مستثنی نبوده و نیستند و به همین دلیل نفوذ مسکو را تا ایروان و باکو میتوان با گوشت، پوست و استخوان لمس کرد. طی دو سال پیش درگیریها میان ایروان و باکو بر سر تسلط بر منطقه قرهباغ به حدی عمیق و سپس گسترده شد که در نهایت روسها نیروهای به اصطلاح حافظ صلح خود را به مرز دو کشور اعزام کردند و چندی بعد هم ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه با احضار الهام علیاف، رئیس جمهوری آذربایجان و نیکول پاشینیان، رئیس جمهوری ارمنستان قرارداد صلحی را مقابل آنها گذاشت که تنها راهش امضای آن بود. همان هنگام اخباری از تسلیح بی حد و حصر آذربایجان توسط اسرائیل و ترکیه هم در اثنای جنگ این کشور با ارمنستان منتشر شد و اینجا بود که واکنشهایی از سوی ایران مبنی بر تحرکات پنهانِ اسرائیل مخابره شد. اینکه اسرائیل در آذربایجان به دنبال چه میگردد بدون تردید موضوعی است که حدود چهار دهه در پسِ آن سابقه تاریخی و سیاسی نهاده شده ولی باید توجه داشت که اسرائیلیها در این کشور حتی در دوران زمامداری حیدر علیاف (پدر الهام علیاف) هم حضور داشتند و منافع اقتصادی و امنیتیشان را هدفگذاری میکردند. حالا اخباری بر خروجی رسانههای منطقهای و فرامنطقهای در حال انتشار است که نشان میدهد این نشانگذاریهای تئوریک جنبه عملی به خود گرفته و آذربایجان بیش از گذشته به اسرائیل وابسته شده است.
تلآویو به دنبال آن است که بگوید از سالها قبل بر تعمیق روابط دیپلماتیک با باکو اصرار داشته اما آذربایجان به دلیل همسایگی با ایران و ملاحظاتی که در روابط با تهران داشته، از افتتاح سفارت در تلآویو خودداری کرده است
ورود به تلآویو از دروازه باکو!
حال باید دید افتتاح سفارت آذربایجان در تلآویو و اصرار باکو بر تعمیق روابطش با اسرائیل چه تاثیری بر ژئوپلیتیک منطقه که ایران آن را خط قرمز خود میداند، خواهد گذاشت!
دلیل اینکه چرا به این مسائل و به رابطه اسرائیل و آذربایجان که از نظر بسیاری از تحلیلگران و مفسران حوزه قفقاز یک امر دیپلماتیک رایج تلقی میشود، اشاره میکنیم آن است که زمانِ تعمیق روابط دیپلماتیک میان آنها با توجه به تحولات جاری در این منطقه بسیار حائز اهمیت است. موضوع از این قرار است که رسانههای آذربایجان اعلام کردند که پارلمان این کشور جمعه گذشته به افتتاح سفارت این کشور در اسرائیل و راهاندازی دفتر نمایندگی باکو در رامالله، رأی داده است. چند ساعت بعد روزنامه جروزالم پست اعلام کرد که مکان سفارت جدید که در حال ساخت است، در تلآویو خواهد بود؛ جایی که آذربایجان یک دفتر گردشگری و یک دفتر نمایندگی تجاری در آن دارد. این روزنامه نوشته است که قدمت روابط اسرائیل و آذربایجان به ۳۰ سال پیش بازمیگردد و از سال ۱۹۹۳ سفارت اسرائیل در باکو فعالیت میکند. اشاره این روزنامه به قدمت روابط دو طرف و افتتاح سفارت اسرائیل در باکو که به اوایل دهه 90 میلادی برمیگردد به این جهت مهم است که اسرائیلیها در حال انداختن توپ در زمین باکو هستند. آنها با انتشار این مولفههای سیاسی قدیمی (در شرایط فعلیِ قفقاز و منطقه) به دنبال آن هستند که بگویند اسرائیل از سالها قبل بر تعمیق روابط دیپلماتیک با باکو اصرار داشته اما آذربایجان به دلیل همسایگی با ایران و ملاحظاتی که در روابط با تهران داشته، از افتتاح سفارت در تلآویو خودداری کرده است. این پیام به نوعی میتواند چنین تحلیلی را به ذهن مخاطبان در سراسر دنیا مخابره کند باکو به دلیل مهآلود شدن روابطش با تهران اقدام به چنین کاری کرده است. مساله مهمتر این است که لایحه افتتاح سفارت آذربایجان در اسرائیل از سوی الهام علیاف، رئیس جمهوری آذربایجان به مجلس ارائه شده و پارلمان این کشور هم آن را مورد تایید قرار داده است. در این میان باید توجه داشت که جایگاه اسرائیل در ادبیات سیاسی و امنیتی آذربایجان به هیچ وجه قابل مقایسه با سایر دولتها نیست. اسرائیل بزرگترین فروشنده تسلیحات به باکو و چهارمین مقصد صادراتی آذربایجان است. از سوی دیگر شرکتهای اسرائیلی حضوری پر رنگ در بخش کشاورزی، تکنولوژی اطلاعات، پزشکی و مالی آذربایجان دارند و اسرائیل ۴۰ درصد نفت وارداتی خود را از جمهوری آذربایجان تامین میکند. فارغ از این مساله، واکنش تلآویو به این اقدام باکو هم مثبت بوده است. به گونهای که یائیر لاپید، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در واکنش به تصمیم پارلمان آذربایجان برای افتتاح سفارت خود در اسرائیل در توییتی اعلام کرد که آذربایجان شریک مهمی برای اسرائیل و مکانی برای یکی از بزرگترین اقلیتهای یهود در جهان اسلام است. اینکه لاپید این اقدام را ستوده، به دلیل این است که او در این مدت توانست روابط با باکو را عمیقتر کند و حالا که قرار است بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر جدید اسرائیل باشد، بدون تردید به دلیل رابطه شخصی او با علیاف باید منتظر اقدامات دیگری در جهت تعمیق روابط دوجانبه اسرائیل و آذربایجان باشیم. اسرائیلیها از جهت دیگر معتقدند که آذربایجان با این اقدام و همچنین افتتاح سفارت در رامالله به نوعی میخواهند در روابط خود با فلسطینیها به خصوص تشکیلات خودگردان فلسطین و اسرائیلیها توازن ایجاد کنند. حال باید دید اصرار باکو بر تعمیق روابطش با تلآویو چه تاثیری بر ژئوپلیتیک منطقه که ایران آن را خط قرمز خود میداند، خواهد گذاشت!
دیدگاه تان را بنویسید