پس از هماهنگی با روسیه، اردوغان اختلاف با آمریکا را قابل حلوفصل اعلام کرد؛
زد و بند آنکارا برای تسلط بیشتر بر قفقاز
فرشاد گلزاری
طی این سالها که رجب طیب اردوغان به عنوان رئیسجمهوری ترکیه در نظام بینالملل ایفای نقش کرده است، حرکات عجیب و غریب زیادی از او به چشم خورده است. او یک روز مسجد ایاصوفیه استانبول را از کاربری موزه به همان کاربری قدیم خود تغییر میدهد و در صف اول نماز جمعه میایستد و سخنرانی تند و تیزی با محوریت احیای اسلامگرایی میکند و چندی بعد با اسرائیلیها گرم میگیرد و روابط کشورش که از قدیمالایام تاکنون با تلآویو بر مدار امنیت و اقتصاد میگردد را علنی میکند.
اردوغان تنها به این اقدامات بسنده نکرده و نخواهد کرد. او روزی در اجلاس داووس مقابل شیمون پرز، نخستوزیر پیشین اسرائیل ایستاد و به عنوان نخستوزیر ترکیه موضع سختی علیه تلآویو اتخاذ کرد و چندی بعد هم خون ریخته شده مردمش در کشتی ماوی مرمره به دست سربازان اسرائیلی را نادیده گرفت و باز هم روابطش را در ازای دریافت غرامت جزئی از تلآویو با آنها عادی کرد.
این روندِ بندبازی اردوغان صرفاً به داخل ترکیه یا روابطش با اسرائیل برنمیگردد، بلکه او در مورد سوریه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و حتی روسیه و آمریکا هم اینگونه بازی کرده است. اردوغان در همان ابتدای بحران سریه نه تنها از داعش و هزاران تروریست دیگر حمایت کرد، بلکه روابطش با دمشق را قطع کرد و حتی در جاهایی دیده شد که مقابل روسها در سوریه ایستاد. تقابل او با تهران هم در سوریه سالها به صورت آشکار و پنهان مطرح بود، ولی در نهایت باز هم با مسکو به هر ترتیب وارد تعامل شد. حاکمِ آکسارای حتی به آمریکاییها هم تاخت. او به خوبی میدانست که کردهای سوریه تحت حمایت صد درصدی آمریکا قرار دارند و حتی توسط ارتش ایالات متحده آموزش دیده و تسلیح شدهاند، اما باز هم به هر ترتیب آنها را تروریست خطاب میکرد.
روسیه برای حل و فصل برخی از بحرانهایش در اوکراین و مجادله با غرب به ترکیه (به عنوان یکی از اعضای ناتو) نیازمند است و به همین دلیل اردوغان این روزها سعی دارد تا با بندبازی در سیاست خارجی منافعش را کسب کند
در قضیه اوکراین هم دقیقاً همین موضوع صادق است. ترکیه با وجود آنکه رابطه خوبی با روسیه دارد، از ابتدای جنگ اوکراین پهپادهای بیرقدار را در اختیار کییف قرار داد و اینگونه توجیه کرد که تحویل این پهپادها به اوکراین مشمول قراردادهایی میشود که قبل از جنگ میان کییف و آنکارا منعقد شده است.
در این میان اما ردپای ترکیه در مناطق دیگری هم مشهود است. به عنوان مثال ترکیه در لیبی و شرق مدیترانه سعی دارد به هر نحوی که شده مساله دسترسی به انرژی در قالب اکتشافهای پی در پی را دنبال کند. این موضوع از به آب انداختن کشتی «اوروچ رئیس» شروع شده و تا تنش با فرانسه و یونان پیش رفته است. این تنش حالا به جایی رسیده که اردوغان آمریکاییها را در مقابل خود میبیند و به دنبال آن است تا به هر صورت اوضاع را بیش از این تنشآلود نکند اما به نظر میآید که داستانهای اردوغان و بازیهای آن با سیاست خارجی کشورش قرار نیست به اینجا ختم شود؛ بلکه او حالا نه تنها در تمام این سناریوها در حال موجسواری است، بلکه در قفقاز نشانههایی مشاهده میشود دال بر اینکه ترکیه از یک سو با روسیه و آمریکا و در پشت پرده با اسرائیل و در هسته مرکزی با جمهوری آذربایجان مشغول همکاری است.
در قفقاز نشانههایی به وجود آمده که نشان میدهد ترکیه از یک سو با روسیه و آمریکا و در پشت پرده با اسرائیل و در هسته مرکزی با جمهوری آذربایجان مشغول همکاری همهجانبه و فراگیر است
یک بام و دو هوای آنکارا در قفقاز!
اینکه چرا اردوغان سیاست خارجی کشورش را پیش برده و خواهد برد، موضوعی است که به هر ترتیب بخش قابلتوجهی از آن مشخص است و همه آن را تامین منافع ملی ترجمه میکنند.
اگر از این مدل تحلیل و نگاه کمی گذر کنیم به خوبی میبینیم که اساساً در پسِ پرده تحولاتی که در قفقاز جنوبی با محوریت آذربایجان و ارمنستان در حال رخ دادن است، ترکیه نقش کلیدی را بازی میکند که شاید به مذاق مقامات و کارشناسان کشور ما هم خوش نیاید. اردوغان در این میان همانند کشورهای اروپایی واردکننده گاز و انرژی از ایران و روسیه بوده است و میداند که در وضعیت اقتصادی فعلی نباید از مسکو دور شود تا به دردی که اروپاییها بعد از جنگ اوکراین مبتلا شدهاند، ابتلا پیدا نکند. آنکارا روابطش با مسکو را در هر حدی حفظ میکند و چند هفتهای است که به سمت کرملین میل کرده است.
نمونه آخر این تمایل را میتوان همان ویدئوی معروف چند روز پیش در حاشیه اجلاس شانگهای دانست که اردوغان خارج از عرف دیپلماتیک و بسیار رمانتیک! دست پوتین را گرفته و گام برمیدارد. او خطر غرب را به خوبی درک میکند و میخواهد نزدیکِ روسیه بماند. اما به موازات این موضوع اردوغان به خوبی از سرمایهگذاریهای اسرائیل طی چند سال اخیر در حوزه انرژی در قفقاز خبر دارد. او میداند که تلآویو میلیاردها دلار در جمهوری آذربایجان و زیر گوش ایران در حوزه استخراج و صادرات گاز سرمایهگذاری کرده است و به همین دلیل حالا که ایروان و باکو با هم درگیر هستند به دنبال آن است تا از این آب گلآلود ماهی بگیرد. توجه داشته باشید که ترکیه روبط به شدت نزدیک و عمیقی با آذربایجان دارد و کمکهای نظامی و امنیتی زیادی از سوی آنکارا برای حمله باکو به ایروان تدارک شده است. اما در این میان حتی درقبال سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به ارمنستان، ترکیه موضع تندی اتخاذ نکرد؛ چراکه اردوغان به دنبال آن است تا با ارمنستان پس از سالهای سال روابطش را عادی کند و از سوی دیگر او به آمریکاییها در پرونده صادرات گازِ آذربایجان به اروپا نیاز دارد.
اردوغان به دنبال آن است تا در نهایت گازی که قرار است از باکو و با سفارش اسرائیل و درخواست اروپا و آمریکا از طریق ایتالیا به قاره سبز صادر شود را زیر سلطه بگیرد. این مسیرِ صادرات از ترکیه خواهد گذشت و در اینجا آنکارا سهم خود را برای مصرف داخلی دریافت میکند و از مابقی آنهم به عنوان حقِ خاک و صادرات مبلغی را دریافت خواهد کرد. به همین دلیل است که اردوغان روز گذشته در ضیافت شام «کمیته راهبری ملی آمریکا و ترکیه» در نیویورک اعلام کرد هیچ تضادی میان واشنگتن و آنکارا غیرقابل حل و فصل نیست. این در حالیست که تمام این سناریو به نوعی میتواند برای اردوغان در داخل و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یک پارامتر مثبت سیاسی تلقی شود. از سوی دیگر روسیه هم برای حل و فصل برخی از بحرانهایش در اوکراین و مجادله با غرب به ترکیه (به عنوان یکی از اعضای ناتو) نیازمند است. حال باید دید «زد و بندهای آنکارا» با محوریت قفقاز تا کجا ادامه پیدا میکند؟
دیدگاه تان را بنویسید