یادآوری بحران؛ ترامپ درست میگوید
سینا سبزیان
تاکنون هیچ بحران سیاسی آنقدر بد نبوده است که دونالد ترامپ قادر نباشد، به نحوی آن را بدتر کند. برگزیت هم از این قاعده مستثنی نشد. درست در زمانی که ترزا می در تقلای ترغیب ملتش بود، تا آنها را مجاب کند، توافق وی آنقدرها هم که به نظر میرسد، بد نیست، متحد سابق بریتانیا ظاهر شد و آب یخی بر سر می ریخت. ترامپ گفت بریتانیا در آینده نمیتواند با آمریکا تجارت کند. البته به احتمال بسیار منظور وی این است که نمیتواند آزادانه هر قرارداد تجاری را ثبت و اجرا کند؛ نه آنکه جلوی کالاها در مرز گرفته شود.
البته دفتر کار خانم می در داونینگ استریت اصرار کرد که ترامپ اشتباه میکند و بریتانیا پس از پایان دوره انتقال برگزیت، میتواند آزادانه تجارت کند؛ اما پیام ترامپ کار خودش را کرده بود. شاید حق با اوباما بود که گفت برگزیت بریتانیا را به ته صف تجارت با ایالات متحده میفرستد. البته که طرفداران برگزیت پیام این حرف را جور دیگری برداشت کردند؛ از نظر آنها این سخن اوباما شاهدی بر این نبود که باید به آمریکا اعتنا کرد، بلکه پیام این بود که به طور حتم می توافق بدی را انتخاب کرده است. در واقع از دید آنها این موضوع تقصیر طرفداران برگزیت نبود، چرا که آنها هیچوقت اشتباه نمیکنند.
البته که نمیتوان ترامپ را به دلیل هشدار ندادن درباره این موضع مورد عتاب قرار داد؛ زیرا زمانی که وی در ماه ژوئیه (تیر- مرداد) از بریتانیا بازدید کرد، به روزنامه انگلیسی سان گفت که حتی یک برگزیت نرم بهمانند آنچه که در مورد آن مذاکره شده است، میتواند قراردادهای تجاری را بکُشد.
اما از آنجا که این شخص ترامپ است و حتی کارمندانش هم سخت تلاش میکنند تا او را در صدر اخبار نگه دارند، انتظار اینکه او را پایبند به اصول ارتباطات بدانیم یک انتظار واهی است.
بر این اساس اولویت اول دفتر نخستوزیری انگلیس این است که از اثرات جانبی حرفهای ترامپ بکاهد. در همان ماه ژوئیه، ترامپ در نهایت مجاب شد که کمی از حرارت حرف خود بکاهد و گزارش روزنامه سان را جعلی خواند؛ هرچند که صحبتهای او به طور دقیق همانطور که ثبت شده بود، گزارش شد. اما اینبار مجاب کردن ترامپ برای کوتاه آمدن از موضعش کار سختی است، چرا که دیگر حتی ترامپ انگیزه ندارد که کنار ملکه عکس بگیرد و آن را در کتاب موفقیت خود ثبت کند؛ اما بالاخره کسی باید برای اینکار تلاش کند.
سوال دوم این است که اگر ترامپ از زنی که یکبار با وقاحت دستش را جلوی دوربینها فشرد، خط نمیگیرد پس از چه کسی درباره برگزیت خط میگیرد؟ آخرین باری که او می را به دلیل برگزیت خجالت زده کرد، همه توجهات به بوریس جانسون بود، کسی که به عنوان وزیر امور خارجه بریتانیا، کارش شده بود نزدیک شدن به کاخ سفید. اما اینبار به احتمال زیاد برگزیت وی را یاد پیروزیهای خودش در برهم زدن توافقات بینالمللی میاندازد و این ترس را به دل او میاندازد که نکند افتخاراتش نادیده گرفته شود.
سوال سوم و مهمتر این است که دفتر نخستوزیری انگلیس چقدر باید این تهدید ترامپ را جدی بگیرد. همچنان که هشدار اوباما نسبت به برگزیت منجر به واکنش گسترده رأیدهندگان شد و حتی کسانی که خواهان باقی ماندن در اتحادیه بودند، از دخالت اوباما ترسیدند، رأی دهندگان بسیاری وجود دارند که ترامپ را تحمل نمیکنند و حتی دیگر حاضر نیستند کالای آمریکایی بخرند. اگر مردم انگلیس لحظهای بفهمند که ترامپ از این توافق بدش میآید، به این باور مطمئن میشوند که این بهترین توافق و فرصت برای بریتانیا است که از این مانع عبور کند.
با این وجود حرفهای خصمانه ترامپ بیانگر این واقعیت بود که حتی در صورت تأیید بعید توافق می در مجلس انگلیس، کار سخت ایجاد روابط تجاری قابل اتکا، بیرون از اتحادیه، تازه اول راه دشوار است. این مسئله کاملا واضح است که قدرت چانهزنی در یک توافق بین یک کشور کوچک و یک ابرقدرت در دست کیست و یک آدم کودن هم میداند که حتی ملتهای دوست نیز، برای بهرهبرداری از بحرانی که هر کشور دچارش میشود، در توافقات سو استفاده میکنند؛ از طرفی آزادی بریتانیا در انتقاد از سواستفاده از حقوق بشر و تصمیمهای بحثبرانگیز با کشورهایی که روابط تجاری با آنها دارد کاهش مییابد.
تنها کاری که ترامپ کرد، یادآوری حقیقتی دردناک بود. دردناک در بازپس گرفتن کنترل اوضاع، یا بازستانی حاکمیت از بروکسل و دردناکتر پایان تلخ تسلیم سکان به واشنگتن یا بیجینگ.
دیدگاه تان را بنویسید