مقامات قطر در اثنای نگرانی دولتها از بحران انسانی افغانستان با مقامات طالبان دیدار کردند؛
نشانهگذاری دوحه در کابل
فرشاد گلزاری
مساله به رسمیت شناختن دولت جدید طالبان در افغانستان، به یکی از چالشهای امروزِ نظامِ بینالملل تبدیل شده است که هر طیف بر اساس منافع خود در راستای آن گام برمیدارد. مساله اینجاست که پس از معرفی دولت موقت در این کشور ما رسماً شاهد اظهارنظرهایی بودیم که بسیاری از آنها از روی کینه و بخشی دیگر، از روی عدم شفافیت سیاسی مطرح شده است. به عنوان مثال مقامات روسیه همچنان در حال اظهارنظرهای سوء علیه طالبان هستند و در این میان بارها اعلام کردند که مایل به خارج کردن نام طالبان از فهرست تروریستی نیستند و از سوی دیگر هم، عجلهای برای به رسمیت شناختن این جریان ندارند. برخی دیگر از کشورها هم در یک حالت شک و شبهه به سر میبرند. مثلا چند روز پیش آنهگرت کرامپ کارنباوئر، وزیر دفاع آلمان در گفتگویی با شبکه خبری دویچه وله اعلام کرد که جمهوری فدرال آلمان باید با دیپلماسی بسیار هوشمندانه و ماهرانه رفتار کند. او در بخشی از سخنانش به صورت دوپهلو سخن گفت و اعلام کرد که گفتگو با طالبان به معنی به رسمیت شناختن حکمرانی این گروه در کابل نیست، بلکه چنین مذاکراتی برای شروع مجدد تخلیه اتباع و شهروندان خارجی و افغانی از افغانستان لازم است. وی همچنین خواستار نظارت بر افغانستان تحت حکومت طالبان و از نظر سیاسی جلوگیری از ایجاد هرگونه کانون جدید تروریسم بینالمللی شد. اگر به فراز و فرودهای سخنان وزیر دفاع آلمان توجه کنیم به خوبی میبینیم که او همانند بسیاری از کشورهای غربی و اروپایی اساساً سعی ندارد به صورت کاملاً مشخص و روشن در مورد آینده افغانستان، طالبان و سیاست کشورش در مورد دولت جدید این کشور سخن بگوید. بر این اساس به نظر میرسد که آلمان همانند بسیاری از کشورهای اروپایی و به خصوص دولتهای حاضر در جغرافیای اسکاندیناوی سعی دارند تا اوضاع را به صورت بلاتکلیف پیش ببرند تا پرونده افغانستان صرفاً سیاه یا فقط سفید گزارش نشود. در این میان کشوری مانند ایالات متحده که خود بانی و بنیانگذار این وضعیت در افغانستان است هم سعی میکند به صورت تمام قد علیه افغانستان یا حتی به نفع این کشور موضعگیری نکند و هر از چندگاهی شاهد آن هستیم که مقامات وزارت خارجه یا وزارت دفاع این کشور صرفاً مواضعی در مورد آینده این کشور اتخاذ میکنند اما باز هم این مواضع نامفهوم است. در این میان اما یکی از سناریوهای ایالات متحده برجستهسازی نقش قطر در پرونده افغانستان است. واقعیت این است که دوحه از سالیان قبل با هماهنگی ایالات متحده مجوز تاسیس دفتر سیاسی طالبان در خاک خود را صادر کرد و طی این سالها بسیاری از شخصیتهای سرشناس این جریان به قطر سفر کردند و سالها در این کشور حاضر بودهاند. بر همین اساس ایالات متحده، قطر را به عنوان زمینِ بازی در مورد آینده افغانستان انتخاب کرد که در اسفندماه 1398 هم توافق طالبان و آمریکا در دوحه به امضا رسید که هنوز هم این توافق اساس و ستون فقرات روابط واشنگتن با طالبان را شکل میدهد. در این میان مساله اصلی این است که از منظر ایالات متحده کشوری مانند قطر به شدت دارای پتانسیل میانجیگری در مورد افغانستان است؛ چراکه این کشور نه تنها دارای امپراطوری رسانهای مانند الجزیره است، بلکه ریشههای اخوانی آنها و ارتباطش با ترکیه باعث میشود که دوحه به راحتی بتواند در مقابل عربستان و آنهم در افغانستان ایفای نقش کند. آمریکاییها به خوبی میدانند که سعودیها از سالهای قبل در پایهگذاری طالبان، القاعده و حتی مجاهدین عرب- افغان نقش مهم را ایفا کردهاند اما این را هم میدانند که اندیشههای ریاض بر خلاف دوحه نه تنها افراطی به حساب میآید، بلکه همچنان بسیاری از اسناد مربوط به 11 سپتامبر نشان میدهد که اتباع این کشور همگی در عملیات سپتامبر سیاه حضور داشتند.
از نظر واشنگتن، قطر به شدت پتانسیل میانجیگری در مورد افغانستان را دارد، چراکه این کشور نه تنها دارای امپراطوری رسانهای است، بلکه به واسطه ریشههای اخوانی و ارتباطش با ترکیه به راحتی میتواند در افغانستان ایفای نقش کند
نگرانی جامعه جهانی از بحران انسانی
بر این اساس سفر اخیر محمد بن عبدالرحمن آلثانی، وزیر خارجه قطر و هیئت دیپلماتیک این کشور به کابل و دیدارشان با محمد حسن آخوند، رئیس دولت طالبان را باید یک نوع پیش قدم شدن از سمت ایالات متحده و برخی دیگر از کشورهای غربی برای به رسمیت شناختن دولت فعلی کابل دانست. گفته شده که در این دیدار امیرخان متکی، محمد یعقوب مجاهد و سراجالدین حقانی، وزرای خارجه، دفاع و کشور دولت طالبان هم حضور داشتهاند اما بحث اینجاست که کمی دورتر از افغانستان در ژنو اجلاسی برگزار شده که نشان میدهد نمیتوانیم اوضاع کابل را تا این حد مثبت و به دور از دغدغه بدانیم. بر اساس اعلام تارنمای سازمان ملل، این نهاد بینالمللی دیروز دوشنبه ۱۳ سپتامبر، اجلاسی را در ژنو سوئیس، میزبانی کرد که هدف از برگزاری آن جمعآوری بیش از ۶۰۰ میلیون دلار برای کمک به افغانستان بود. این سازمان درباره فاجعه انسانی در افغانستان بعد از به قدرت رسیدن طالبان هشدار داده است ولی همزمان فیلیپو گراندی، کمیسیونر عالی سازمان ملل در امور پناهندگان به کابل سفر کرده تا وضعیت فاجعه انسانی در این کشور را بررسی کند اما او هم نیازهای شهروندان افغانستان را شدید خوانده است.
در نظرسنجی که WFP طی ماه جاری و ماه گذشته (سپتامبر و اوت) انجام داد به این نتیجه رسید که حدود ۹۳ درصد شهروندان افغانستان دسترسی به غذای کافی ندارند که دلیل عمده آن نبود پول برای تهیه غذاست
نکته مهم این است که پیش از سقوط کابل در ماه گذشته، نیمی از جمعیت افغانستان یعنی حدود ۱۸ میلیون نفر برای گذراندن زندگی وابسته به کمک بودند، و حالا مقامهای سازمان ملل و نهادهای فعال در کمکهای بشردوستانه میگویند تعداد افراد نیازمند با توجه به خشکسالی و همچنین کمبود منابع مالی و غذا احتمالاً بیشتر خواهد شد. قطع ناگهانی میلیاردها دلار کمک بینالمللی توسط دولتهای خارجی پس از سقوط حکومت حاکم در افغانستان و اعلام پیروزی طالبان، فشار را بر برنامههای سازمان ملل در افغانستان افزایش داده است. مساله دیگری که به شدت نگرانیهای مقامات سازمان ملل و همچنین مسئولان برنامه غذایی سازمان ملل WFPرا افزایش داده، نظرسنجی اخیر است. در نظرسنجی که این سازمان طی ماه جاری و ماه گذشته (سپتامبر و اوت) انجام داد به این نتیجه رسید که حدود ۹۳ درصد شهروندان افغانستان دسترسی به غذای کافی ندارند که دلیل عمده آن نبود پول برای تهیه غذاست. این موضوع اگرچه به شدت درآور است اما به خوبی به ما نشان میدهد که کشورهای حاضر در صفحه شطرنج افغانستان اساساً بیش از هر چیز به دنبال تامین منافع خود ردکابل هستند تا اینکه بخواهند اوضاع را سر و سامان دهند. حالا باید دید که آیا نشانهگذاریهای دوحه در کابل، معضل موادغذایی را هم دربرمیگیرد یا خیر.
دیدگاه تان را بنویسید