گزارش نیویورکتایمز از کشته شدن ژنرال عبدالرازق
تـرور در قندهار
مولوی عبدالغفور، یکی از مقامات طالبان، گفت: این رزاق ۲۸۰۰ نفر را بدون عدالت، شهید کرده بود و هنوز مادرانشان چشم انتظار هستند. این طالب یک سوراخ در سینه رزاق درست کرد؛ انشالله که خدا ما را در بهشت با او محشور کند بیشتر کشور بر این باورند که آمریکا به دستور پاکستان، ژنرال رزاق را ترور کرده است. تنها دو روز پس از این حمله، گزارش شد که یک سرباز افغان پس از بحثی در مورد قتل ژنرال رزاق، به روی نیروهای ناتو آتش گشود عملیات ترور آشکار کرد که پس از ۱۷ سال جنگ و کشته شدن دهها نفر از نیروهای ائتلافی از سوی افرادی در لباس نیروهای افغانستان، چقدر آمریکاییها و افغانستانیها نسبت به چنین نفوذها و حملات داخلی حساس هستند
سیدمحمد میرزامحمدزاده
نیویورک تایمز نوشت:چند دقیقه پیش از ترور یکی از کلیدیترین نیروهای افغانستان، نیروی نفوذی برای آخرین بار با فرمانده خود در طالبان تماس میگیرد. او که نوجوانی بیش نیست، موفق شده بود به عنوان یک محافظ ویژه استخدام شود و با مدارک تقلبی در دل دولت نفوذ کند، بدون آنکه پیشنیه او مورد بررسی قرار گیرد.
وی آنقدر خود را به مرکز قدرت در افغانستان نزدیک کرده بود که در زمان انجام عملیات ترور در حین بلند کردن اسلحه کلاشینکف خود آتش گشودن بر روی فرماندهان، تنها چند قدم با ژنرال استون میلر، فرمانده آمریکایی و نیروهای ناتو فاصله داشت.
این حمله، سناریو یک کابوس برای برنامهریزان امنیتی افغانستانی و آمریکایی بود: طالبان توانسته بود در یک عملیات یکماهه به جلسهای در سطح بالا نفوذ کند و یکی از قویترین فرماندهان افغانستانی و یک مأمور اطلاعاتی استانی را به قتل برساند، یک فرماندار افغانستانی و یک ژنرال آمریکایی را زخمی کند و در نهایت خوششانسی ژنرال میلر و دیگر مقامات از آن جان سالم به در بردند.
جریان این ترور و فرار بینظم آمریکاییها از این عملیات که دو هفته پیش اتفاق افتاد، روابط بین دولت افغانستان و نیروهای آمریکایی را متزلزل کرده است.
امنیت لرزان
این ترور آشکار کرد که پس از 17 سال جنگ و کشته شدن دهها نفر از نیروهای ائتلافی از سوی افرادی در لباس نیروهای افغانستان، چقدر آمریکاییها و افغانستانیها نسبت به چنین نفوذها و حملات داخلی حساس هستند. حمله ماه گذشته میلادی، همچنین منجر به مرگ یکی از مهمترین نیروهای کلیدی ملت افغانستان علیه طالبان شد: ژنرال عبدالرازق، رئیس پلیس استان قندهار.
ژنرال عبدالرازق که توانسته بود از مقام یک سرباز صفر مرزبانی خود را به مقام بلند رئیس امنیت در طول کمتر از یک دهه برساند، یک امپراطوری را در بخش جنوبی افغانستان ایجاد کرده بود.
جایگاه او به عنوان قویترین مرد در قلب سرزمین طالبان، به واسطه حملات خصمانه علیه متمردین بهدست آمده بود؛ جایگاهی آنچنان محکم که بر تناقضات قبیلهای و مذهبی فائق آمد. اهمیت وی برای ارتش آمریکا نیز به عنوان یک متحد غیرقابل اجتناب که امنیت استان قندهار را سالهای متمادی تأمین کرده است، شناخته شد.
همه این ابهت و شکوه، در بعد از ظهر روز 18 اکتبر (26 مهر ماه) در کمتر از چند ثانیه فرو ریخت.
پس از عملیات ترور، تلاش برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از ساختمان فرمانداری، منجر به درگیری بین نیروهای امنیتی آمریکایی و افغانستانی شد. بهگفته مقامات آمریکایی، نیروهای این کشور با خودرو دروازه ساختمان را خرد کردند و به سمت نیروهای افغانستانی شلیک کردند و دستکم یک افسر افغانستانی هم در جریان این درگیری کشته شد.
این شایعه در سراسر افغانستان منتشر شده که حتما نیروهای آمریکایی پشت جریان ترور ژنرال رزاق هستند. این شایعه از صحنه حمله آغاز شد و در صفحات شبکههای اجتماعی، کوچه و خیابان و حتی در بین رهبران بلندمرتبه کشور منتشر شد.
به نقل از منابع آمریکایی، حامد کرزای، رئیسجمهور پیشین افغانستان، در یک جلسه خصوصی به جان بَس، سفیر آمریکا در افغانستان گفت که بیشتر کشور بر این باورند که آمریکا به دستور پاکستان، ژنرال رزاق را ترور کرده است. تنها 2 روز پس از این حمله، گزارش شد که یک سرباز افغان پس از بحثی در مورد قتل ژنرال رزاق، به روی نیروهای ناتو آتش گشود.
به گفته مقامات آمریکایی، در چند هفته پس از این عملیات ترور، ارتش آمریکا، بجز در حملات هوایی، به طور مشخص به لاک دفاعی فرورفته است. عملیاتهای مشترک به طور آشکاری کاهش داشته است و با تشریفات امنیتی که اخیرا از سوی تیم آمریکایی تعریف شده، تعاملات بین مقامات بهصورت عمده به تماسهای تلفنی و ملاقاتهای بسیار حفاظت شده محدود شدهاند.
این حمله در ساختمان فرمانداری استان قندهار، در جریان جلسه مقامات آمریکایی و افغانستانی به منظور تأمین امنیت انتخابات ماه گذشته افغانستان انجام شد.
در ماههای اخیر، حضور ژنرال رزاق در ساختمان فرمانداری کمرنگتر شده بود و بیشتر ترجیح میداد در ساختمان خود حضور داشته باشد؛ که بخشی از آن به دلیل ترور نافرجامی بود که سال گذشته از سوی طالبان صورت گرفت. در جریان آن ترور یکی از نیروهای طالبان اتاقی پر از مقامات ویژه را منفجر کرد و منجر به کشته و زخمی شدن این افراد شد.
علاوه بر این، رزاق به احتمال زیاد درگیر فعالیتهای سیاسی مربوط به انتخابات ریاستجمهوری و همچنین شکلدهی شبکه ارتباطی با طالبان بهمنظور انجام مذاکرات صلح بوده است. وی دائما در حال ماموریت در کابل، دوبی و اروپا برای انجام چنین مذاکراتی بود و به طنز میگفت: کلاهم مراقب امنیت است و خودم کارهای سیاسی انجام میدهم.
گرزنگ افغان، دستیار دیرینه ژنرال رزاق گفت که رئیسش پس از چند روز بیماری سخت برای این دیدار بزرگ حاضر شده بود و نگران چنین حملهای در آن روز بود. او گزارشهایی از تهدیدهای طالبان دریافت کرده بود، اما قادر به تشخیص صحت یا نحوه انجام آنها نبود. گرزنگ گفت: او از ما خواست که حواسمان را بیشترجمع کنیم و روی همه برجهای اطراف نگهبان بگذاریم.
توطئه داخلی
در حین جلسه مقامات آمریکایی و استانی، یک محافظ جوان افغانستانی در جلوی ورودی اتاق کنفرانس نشسته بود. بهعقیده مقامات آمریکایی، این فرد بیشتر از دیگر محافظان مسلح بود. او دو کلاشینکف داشت، یکی روی سینه و یکی بر پشتش.
دیگر نیروهای حفاظتی او را با نام گل بدین میشناختند. اما آنطور که مقامات آمریکایی گفتند، نام واقعی او راز محمد بوده است و 6 ماه قبل از حمله، از سوی نیروهای طالبان در پاکستان آموزش دیده بود. بعد از حمله، طالبان ویدئو آموزش وی در حال تیراندازی را منتشر کردند.
او در ماه آگوست (مرداد - شهریور) وارد قندهار شده بود و خودش را در بین نیروهای حفاظتی فرمانداری جا زده بود. یکی از فامیلهایش با نام بشیر احمد، که خودش حدود یکسال عضو محافظان استانداری بود، وی را تضمین و کمک کرده بود، بدون دریافت عدم سو پیشینه وارد سیستم شود.
محمد نسیم که هم اتاقی او بود گفت: او خیلی ساکت بود و به ندرت حرفی میزد. اما بشیر احمد همیشه پای تلفن بود. (به گفته مقامات، احمد، فامیل فرد نفوذی، 30 دقیقه قبل از تیراندازی از فرمانداری گریخته بود.)
به گفته دو مقام آگاه، راز محمد، 5 الی 15 دقیقه قبل از حمله، آخرین تماسش را با پاکستان انجام میدهد و نزدیک به 2 دقیقه و 30 ثانیه با فرماندهی عملیاتهای انتحاری طالبان صحبت کرده بود.
وقتی جلسه تمام شد، مقامات در حال رفتن به سوی پشت فرمانداری بودند، جایی که دو هلیکوپتر بلک هاوکز، برای بردن ژنرال میلر آماده بودند.
در قندهار فصل انار بود و فرماندار به عنوان هدیه، جعبههای انار را برای مهمانان حاضر کرده بود؛ بسیاری از محافظان از جمله فرد نفوذی، در حال حمل جعبهها به محل فرود هلیکوپتر بودند.
راز محمد از جمعیت جلو زد و جعبه انارها را روی زمین گذاشت و ناگهان سلاحش را بالا آورد و آن را به سمت ژنرال رزاق گرفت که کمتر از دو متر با او فاصله داشت و 4 گلوله به او شلیک کرد. سپس رگبار را به سمت افراد کنار ژنرال رزاق از جمله ژنرال میلر گرفت که در همان لحظه کشته شد. به محض اینکه روی زمین افتاد رگبار گلوله به سمت
وی روانه شد.
مسعود آخوندزاده، روحانی مسجدی در قندهار که چند قدم با صحنه تیراندازی فاصله داشت گفت: همه این اتفاقات در کمتر از 10 ثانیه اتفاق افتاد.
یکی از خودروهای زرهی ژنرال وارد صحنه آغشته به خون و انارهای له شده شد تا او را به بیمارستان انتقال دهد، ژنرال میلر و دیگر آمریکاییهایی که اسلحههای خود را برای ورود به فرمانداری تحویل داده بودند، به دنبال پناهی میگشتند و در حال امن کردن منطقه با هلیکوپترهای تخلیه تماس گرفتند. نیروها از چند جهت به محل سرازیر شدند. وقتی اوضاع قدری آرامتر شد، به زخمیها از جمله فرماندار قندهار و جفری اسمایلی، فرماندار نیروهای آمریکایی در جنوب افغانستان، رسیدگی شد.
به گفته مقامات آمریکایی، شنیده شد که یکی از محافظان افغانستانی فریاد میزده است که آمریکاییها به ژنرال رزاق شلیک کردهاند. به گفته این مقامات احتمالا فردی که فریاد میزده، نفوذی دیگری بوده که قصد داشته به خشم ایجاد شده دامن زند و کوتاهی نیروهای حفاظتی را مخفی کند.
پس از آنکه ژنرال میلر، دیگر فرماندهان آمریکایی و برخی از زخمیها به وسیله هلیکوپتر از صحنه خارج شدند، اعضای یگان زمینی برای خروج از کاخ فرمانداری و رسیدن به پایگاه هوایی در قندهار عازم شدند که در گیت ورودی با نیروهای افغانستانی درگیر شدند و آتش رد و بدل کردند.
به گفته مقامات آمریکایی و افغانستانی، زمانی که خودرو زرهی دروازه ورودی را خرد کرد، یکی از محافظان افغانستانی به دست تفنگدار آمریکایی کشته شد. آنطور که مقامات آمریکایی اظهار کردند، یکبار دیگر زمانی که این خودرو زرهی در ترافیک گیر کرده بود، به سوی این خودرو حمله شد.
قندهار بینگهبان
با کشته شدن ژنرال رزاق، امنیت قندهار، به عنوان یکی از حیاتیترین استانهای افغانستان به سرعت زیر سوال رفت. ژنرال رزاق این استان را با جذبه خود سرپا نگه داشت و با ایجاد شبکهای برای توانبخشی به دولت مرکزی، قدرت کابل، مرکز افغانستان را بیشتر
کرده بود.
وقتی در سال 2011، ژنرال رزاق در اوایل دهه سی سالگیاش به عنوان رئیس پلیس قندهار انتخاب شد، طالبان به پشت دروازههای شهر رسیده بود. در واقع آنها هر روز یکی از کارکنان دولت را از دل شهر میربودند و در دادگاههای نمایشی بیرون شهر محاکمه میکردند. دو رئیس پلیس پیش از رزاق در این دادگاهها محاکمه و اعدام شده بودند.
رزاق در بازپرسیها بیرحم بود، عملیات را شخصا رهبری و خسارتهای سنگینی به طالبان وارد میکرد. گروههای حقوق بشری او را به شکنجه و کشتار بدون دادگاه رقبای قبیلهای محکوم میکردند. اما اندکی که نفوذ پیدا کرد مقامات، اقدامات او را نظاممند و هشیارانه توصیف کردند.
مرگ رزاق بزم طالبان را گرم کرد. در زندان مرکزی کابل دهها زندانی عضو طالبان در حال رقص شعر میخواندند که: آنها رزاق را کشتند، رزاق را در قندهار کشتند. رقص و آواز در زمان حکومت طالبان در افغانستان ممنوع بود.
مولوی عبدالغفور، یکی از مقامات طالبان، در گردهمایی این گروه در کویته پاکستان، مرکز فرماندهی طالبان، گفت: این رزاق 2800 نفر را بدون دادگاه و عدالت، شهید کرده و آنها را در کابل زیر خاک برده بود و هنوز مادرانشان چشم انتظار هستند. این طالب یک سوراخ در سینه رزاق درست کرد. انشالله که خدا ما را در بهشت با او محشور کند و انشالله خدا رزاق را با اسکات میلر محشور کند. یکی از رهبران ما میگوید کاش اسکات میلر مرده بود. من میگویم چرا اینقدر حریص هستیم؟ اگر 500 آمریکایی مرده بودند من اینقدر که رزاق مرده خوشحال نمیشدم.
حالا رزاق یک شبه قهرمان ملی شهید ملت شده است. تصاویر او روی بیلبوردها و پشت ویترین مغازهها به چشم میخورد و آرامگاهش بیرون ساختمان فرمانداری به مکان مقدس بدل شده است.
دیدگاه تان را بنویسید