گزارش «توسعه ایرانی» از افزایش نقشآفرینی فرانسه و بریتانیا در بحران افغانستان؛
وکالت راهبردی واشنگتن به رفقای اروپایی
فرشاد گلزاری
اخباری که این روزها از افغانستان مخابره میشود؛ شبحی از ترس و واماندگی را به افکار عمومی مخابره میکند که به نوعی نشان از افول دموکراسی دارد. هرچند که در مورد رفتار و عملکرد آمریکا و متحدانش در ناتو و آیساف طی 20 سال حضور در افغانستان انتقادهای زیادی وجود دارد، اما باید توجه داشت که در افغانستان یک نقشه راه نسبتاً مشخص برای استقرار دموکراسی وجود داشت که حالا همان کسانی که این نقشه راه را ترسیم کرده بودند، زمینِ اجرای آن را دودستی به طالبان تقدیم کردند و حالا اوضاع و احوال 180 درجه برعکس شده است. بر اساس رفتارهایی که این مدت از طالبان در رسانهها نشان داده شده، این جریان فعلاً در حال بسترسازی بومی در افغانستان است اما اظهاراتی که اخیراً از سوی این جریان منتشر شده نشان میدهد که آنها چندان تغییر نکردهاند. برای مثال اخیراً مقامات آمریکایی به رسانهها گفتهاند در عملیاتی که شامل موشک پرتاب شده از یک هواپیمای بدون سرنشین (پهپاد) بود، یکبمبگذار انتحاری را در خودرویی که قصد انجام حمله در فرودگاه کابل داشته هدف قرار دادهاند. یک مقام دیگر نظامی آمریکا به شبکه سی.بی.اس اعلام کرد که ما اطمینان داریم به چیزی که هدف ما بود، رسیدیم، اما گزارشها حاکی از آن است که در این حمله یک خانه هدف قرار گرفته و ۹ تن از یک خانواده معمولی از جمله ۶ کودک جان باختهاند. اگرچه ماهیت این حمله هوایی مهم است، اما موضوع مهمتر، واکنش تند طالبان نسبت به آن بود. در این میان ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان به شبکه سی.ج.تی.ان چین گفت که ما چنین حملاتی را محکوم میکنیم؛ چراکه انجام حملات خودسرانه در سایر کشورها غیرقانونی است و اگر تهدید احتمالی وجود داشت، باید به ما گزارش میشد، نه اینکه یک حمله خودسرانه که منجر به پیامدهای غیرنظامی شده انجام شود. این موضعگیری طالبان نشان میدهد که آنها خود را مُحِق میدانند که حتی اگر قرار است جنبندهای در خاک افغانستان جابجا شود، با آنها هماهنگی لازم صورت پذیرد. این مواضع صرفاً در مورد حمله اخیر آمریکاییها ارزیابی نمیشود، بلکه اساساً مقامات طالبان در حال ایجاد فضایی هستند که توأم با خشونت و نرمخویی رسانهای است. آنها در عمل یک خط در میان متفاوتتر از گذشته عمل میکنند و از سوی دیگر در رسانه، خود را یک جریان کاملاً سر به راه و متمدن که بر تمام ارزشهای انسانی تاکید دارند، نشان میدهند. این اقدام و این مدل از راهبری در طول مدت این 20 سال از سوی پاکستان و سپس ایالات متحده به طالبان درس داده شد و حالا واشنگتن این جریان را با کنار زدن تکنوکراتهای کابل، بر روی صندلی صدارت نشانده است که در پس آن یک سناریوی کاملاً مشکوک، چند ضلعی و حتی خطرناک قرار دارد. اما از مساله طالبان و رفتارهای این جریان در افغانستان که عبور کنیم، سوال اصلی این خواهد بود که ایالات متحده به عنوان بازیگر اصلی این روزهای افغانستان دقیقاً در حال راهبری چه استراتژی سیاسی و نظامی در افغانستان است؟
طالبان در عمل یک خط در میان متفاوتتر از گذشته عمل میکنند و از سوی دیگر در رسانه، خود را یک جریان کاملاً سر به راه و متمدن که بر تمام ارزشهای انسانی تاکید دارند، نشان میدهند
لندن و پاریس: تقسیم وظایف در کابل
پاسخ به سوال مطروحه با اسناد و اطلاعاتی که تا به امروز منتشر شده نشان میدهد که آمریکا به دنبال «ریموت کردن» افغانستان است. منظور از ریموت کردن همان کاهش حضور و افزایش نفوذ در این کشور است که بر این اساس واشنگتن بخشی از وظایف خود را به شرکایش محول میکند. در عراق هم آمریکاییها چنین هدفی را دنبال میکنند؛ چراکه امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه اخیراً در نشست سران منطقه در عراق حضور داشت و قبل از آن هم چندین بار برای حل و فصل بحران لبنان به بیروت سفر کرد که هر دو مولفه نشان میدهد پاریس به نیابت از واشنگتن در حال ورود به منطقه است. حالا فرانسویها با ارائه طرح ایجاد منطقه امن در کابل، وارد سومین پرونده منطقهای خود پس از عراق و لبنان شدند که محیط بازی آنها افغانستان تعریف شده است. توجه داشته باشید که فرانسویها در این پرونده تنها نیستند، بلکه بریتانیا هم به عنوان یکی از بازیگران سنتی در منطقه خاورمیانه و آفریقا، در حال همراهی پاریس برای هدایت افغانستان است. طرح ایجاد منطقه امن کابل که ساخته و پرداخته فرانسه و بریتانیا به حساب میآید و به نوعی به دنبال ایجاد آرامش در پایتخت و رصد طالبان با تایید سازمان ملل است، در اصل یک مدل کاملاً مشهود برای حضور و گسترش نفوذ در افغانستان به شمار میآید که طرح اصلی آن را ایالات متحده نوشته است. اینکه بگوییم مقامات پاریس و لندن صرفاً به دنبال خیرخواهی و برقراری آرامش در کابل هستند، تحلیل اشتباهی است؛ چراکه آنها حتی به سرمایههای انسانی افغانها رحم نکرده و همه را از کاشانه خود خارج کردند. سندی که نشان میدهد فرانسه و بریتانیا به دنبال سهمخواهی و جایگیری در آینده افغانستان هستند، اظهارات روز گذشتة رئیسجمهوری فرانسه و نخستوزیر بریتانیا مستندی بر این مدعی خواهد بود. امانوئل مکرون در جریان سفرش برای حضور در اجلاس سران منطقهای در عراق صریحا اعلام کرده که مذاکره با طالبان به معنای به رسمیت شناختن آنها نیست، بلکه همکاری و توافق طالبان با گروههای تروریستی خط قرمز فرانسه خواهد بود و از جمله شروط فرانسه برای به رسمیت شناختن احتمالی طالبان رعایت حقوق بشر از سوی آنان و به ویژه حقوق زنان است. بوریس جانسون هم کمی بعد از مکرون اعلام کرد که اگر رژیم جدید در کابل بخواهد به رسمیت شناخته شود یا میلیاردها دلار بلوکه شده آزاد شود، باید خروج امن کسانی که مایل به خارج شدن از کشور هستند را فراهم کنند، به حقوق زنان و دختران احترام بگذارند و اجازه ندهند افغانستان یک بار دیگر تبدیل به مأمن و خاستگاهی برای ترور جهانی شود.
اینکه بگوییم مقامات پاریس و لندن صرفاً به دنبال خیرخواهی و برقراری آرامش در کابل هستند، تحلیل اشتباهی است؛ چراکه آنها حتی به سرمایههای انسانی افغانها رحم نکرده و همه را از کاشانه خود خارج کردند
با نگاهی به محتوای شروط دو کشور برای طالبان و همچنین همزمانی اظهارات آنها با یکدیگر به این نتیجه میرسیم که پاریس و لندن حالا به دو بازیگر اصلیِ خارجی در افغانستان تبدیل شدهاند که در هماهنگی کامل با ایالات متحده قرار دارند. این در حالیست که روز گذشته (دوشنبه) نشست آنلاین توسط آمریکا با محوریت افغانستان و با حضور نمایندگانی از فرانسه، کانادا، آلمان، ایتالیا، ژاپن، انگلیس، ترکیه، قطر، اتحادیه اروپا و ناتو برگزار شد که نشان میدهد هرکدام از آنها قرار است نقشی را در آینده افغانستان به عهده بگیرند. بر این اساس باید گفت که واشنگتن در حال اعطای وکالت راهبردی به دو همپیمان دیرینه خود یعنی فرانسه و بریتانیا در افغانستان است.
دیدگاه تان را بنویسید