تنش چین و آمریکا با اعزام جنگندههای اف-۲۲ به اقیانوس آرام بالا گرفت؛
آزاردهی سیاسی پکن از نزدیک
فرشاد گلزاری
این روزها در هر جای دنیا که نام چین میآید، از عادیترین افراد گرفته تا مقامات رسمی، فوراً ابروهای خود را در هم میکشند و با ناراحتی زیر لب شروع به دشنام دادن میکنند. اگر این افراد کمی متمدنتر باشند و از پکن کینه به دل نداشته باشند صرفاً سر خود را به نشانه ناراحتی تکان میدهند و مشغول کار خود میشوند.
این عکسالعمل دقیقاً همان رفتاری است که از حدود دو سال پیش و دقیقاً پس از نشت ویروس کرونا از ووهان چین یکباره نمایان شد و در سراسر دنیا و به خصوص آمریکا بیشترین حجم از «چینستیزی» را شاهد بودیم. به یاد داریم پس از آنکه تصاویر دفنِ جنازه شهروندان آمریکا که در اثر ابتلا به کرونا فوت شده بودند در رسانههای دنیا منتشر شد، حجم عظیمی از رفتارهای تند اجتماعی علیه پرجمعیتترین کشور دنیا آغاز شد.
در تمام شبکههای اجتماعی جایی نبود که به چین حمله نکنند و آن را از بابت شیوع کرونا مقصر ندانند. در این میان بهترین فرصت برای دولت وقت به رهبری دونالد ترامپ شکل گرفته بود تا با سخنرانیهای عوامفریبانه خود یک حمله چندجانبه را علیه دشمن خونیاش یعنی چین طراحی کند. ترامپ در آن زمان و کمی قبلتر یعنی در سال 2016 که به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا وارد کاخسفید شده بود، مهمترین راهبرد دولت خود را مقابله با نفوذ اقتصادی، سیاسی و نظامی چین اعلام کرده بود و حالا این فرصت برای او مهیا بود که با پشتوانه مردمی و حتی جهانی، به جنگ پکن برود.
این روند صرفاً در مورد کرونا و انتقاد از چین در مورد شیوع این ویروس از منشأ ووهان نبود، بلکه آمریکاییها با وضع تعرفههای سنگین، چین را وارد یک جنگ تمامعیار اقتصادی کردند. کمی بعد هم دولت ترامپ از ابزارهایی مانند نقض حقوقبشر در هنگکنگ توسط دولت اجرایی که رهبرش «کری لام» بود علیه پکن استفاده کرد. در فاز دیگر ترامپ با به آب انداختن ناوشکنهای نیروی دریایی آمریکا، یگانهای آبی - خاکی خود را وارد تنگه تایوان و دریای چین کرد تا به پکن هشدار سخت دهد. این روند تا همین حالا هم ادامه دارد. درست است که جنگ اقتصادی و حملههای دیپلماتیک تیم ترامپ به چین در تاریخ سیاست خارجی ایالات متحده ثبت و ضبط میشود، اما دولت بایدن هم به نوعی در حال ادامه دادن همان سیاست است.
مواضع اخیر برلین به ما گوشزد میکند که آلمان به عنوان هدایتکننده و سکاندار اتحادیه اروپا در کنار آمریکا، علیه مسکو و پکن قرار دارد؛ اما آنها هم ملاحظاتی را در باب تجارت با چین و روسیه برای خود لحاظ کردهاند
قبل از اینکه تنشهای تیم بایدن با چین را واکاوی کنیم باید به این نکته مهم اشاره شود که ساختار سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایالات متحده اساساً توسط دولتها نشانهگذاری نمیشود؛ به عبارتی دیگر دولتهای آمریکا صرفاً اجراکننده راهبردهای کلانی هستند که در ساختار بالادستی آمریکا طراحی میشود. اینکه دولت ترامپ از ساختار حذف میشود و تیم بایدن برای مدت چهار سال به روی کار میآید، در کل هیچ تغییری در ماهیت سیاستهای کلانِ آمریکا ایجاد نمیکند؛ بلکه دولتها در آمریکا صرفاً بر اساس نوع نگاهشان (درونگرا یا برونگرا) سعی میکنند تاکتیکهای خاص خود را علیه اهداف و رقبای خود به کار بگیرند.
از زمین و آسمان علیه پکن!
تیم بایدن بر خلاف تیم ترامپ به دنبال آن نیست تا سناریوی صرفاً اقتصادی علیه چپن به کار بگیرد؛ بلکه دموکراتهای حاکم بر کاخسفید به دنبال آن هستند تا یک سناریوی مرکب را علیه حزب کمونیست خلق چین به کار بگیرند که یکی از این اهرمها، حقوقبشر است. به عنوان مثال روز گذشته (شنبه) وزارت خزانهداری آمریکا هفت تن از مقامات چین را به اتهام سرکوب دموکراسی در هنگکنگ تحریم کرد و این تازهترین تلاش واشنگتن برای پاسخگو کردن پکن به خاطر آنچه که آن را فرسایش اجرای قانون در این دولتشهر و مستعمره سابق انگلیس میداند، محسوب میشود.
در مقابل دفتر رابط پکن در هنگکنگ دیروز به واشنگتن به دلیل وارد آوردن اتهامات بیپایه و اساس هشدار داد و تحریمهای هفت مقام چینی را به عنوان تحریکات آشکار محکوم کرد. چینیها در خصوص این مساله اعلام کردند که این اقدام آمریکا معنای دیگری ندارد جز افزودن خشم ما نسبت به سیاستمداران آمریکایی و برانگیختن اراده قوی ما برای مبارزه در جهت تامین منافع ملی. این مجادله حقوق بشری در اینجا به پایان نرسید بلکه هیات چین در ژنو در بیانیهای اعلام کرد که فهرست جرایم علیه حقوق بشر که از سوی آمریکا در داخل و خارج این کشور اتفاق افتاده بسیار طولانی است و آمریکا باید به این فهرست نگاهی بیندازد و به نقضهای حقوق بشری خودش رسیدگی کند. این هیئت در بخشی از بیانیه خود اعلام کردند که آمریکا نقش همان دزدی را بازی میکند که فریاد میزند، دزد را بگیرید!
درست است که جنگ اقتصادی و حملههای دیپلماتیک تیم ترامپ به چین در تاریخ سیاست خارجی ایالات متحده ثبت و ضبط میشود، اما دولت بایدن هم به نوعی در حال ادامه دادن همان سیاست است
این موضعگیریها صرفاً نشان دهنده این است که ما نظارهگر یک جنگ سیاسی میان دو کشور نیستیم، بلکه در حال مشاهده تعمیقِ تنش میان دو قطب سیاسی، اقتصادی و نظامی هستیم که وخیم شدن این تنش میتواند بر سایر کشورها و به خصوص بلوکهای اقتصادی مانند اتحادیه اروپا تاثیرگذار باشد. در این میان سخنان روز گذشته هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان به خوبی نشان میدهد که آمریکاییها در مقابله با چین و روسیه تنها نیستند.
او از سیاست چین و روسیه در ارائه واکسن به کشورها انتقاد کرد و گفت این دو کشور از ارسال واکسن به کشورها، برای انگیزههای سیاسی استفاده میکنند. مواضع برلین هم به ما گوشزد میکند که آلمان به عنوان هدایتکننده و سکاندار اتحادیه اروپا در کنار آمریکا علیه مسکو و پکن قرار دارد اما آنها هم ملاحظاتی را در باب تجارت با چین و روسیه برای خود لحاظ کردهاند.
اما اتفاق مهمتر که به نوعی نشان میدهد آمریکاییها به دنبال تهدید علنی چین هستند، اعزام چندین فروند جنگنده اف-۲۲ نیروی هوایی آمریکا به غرب اقیانوس آرام برای شرکت کردن در یک مانور نظامی است. روز گذشته (شنبه) سی.ان.ان به نقل از تحلیلگران نظامی و مقامات امنیتی گزارش داد که اعزام این جنگندهها حامل پیام روشنی برای چین، در بحبوحه رشد تنشها میان پکن و واشنگتن است.
کارل شوستر، تحلیلگر دفاعی سی.ان.ان در اینباره اعلام کرده است که چین بین ۲۰ تا ۲۴ جنگنده عملیاتی در غرب اقیانوس آرام دارد و در مقابل آمریکا حدود ۱۸۰ جنگنده اف-۲۲ در اختیار دارد. علنی کردن این آمار و ارقامها به نوعی نشان میدهد که واشنگتن در حال به رخ کشیدن توان نظامی خود است و بسیاری از ناظران بینالمللی معتقدند که تیم بایدن نه تنها به دنبال نفوذ در حوزه سنتی چین است، بلکه آنها در حالِ «آزاردهی سیاسی پکن از نزدیک» هستند.
دیدگاه تان را بنویسید