انتقاد دولت افغانستان از ضربالاجل طالبان برای خروج نیروهای خارجی
رد و بدل شدن پیام تهدید در کابل
فرشاد گلزاری
اوضاع سیاسی و امنیتی در افغانستان چندان بسامان نیست. از یک سو حملات پراکنده طالبان در ولایات مختلف افغانستان به صورت محسوس روزانه جان دهها نفر را میگیرد و علاوه بر این وضعیت، شاهد بحران اقتصادی و تعمیق شکاف بیکاری و فقر هستیم. در همین راستا مشکلات جدید در این کشور در حال شکل گرفتن است که تاکنون سابقه نداشته است یا اگر هم چنین اتفاقهایی در گذشته وجود داشته، حجم آن همانند شرایط کنونی نیست.
توجه کنید که در طول یکسال گذشته طالبان با فشار بر آمریکا و دولت افغانستان بر سر میز مذاکره، بیش از 5 هزار نفر از زندانیهای خود را آزاد کرده است و اگر آمریکاییها در موعد مقرر خارج نشوند، تمام این افراد آماده عملیات هستند
یکی از این مشکلات، رشد باندهای سازمانیافته یا جنایتکاران منطقهای است که زنان، بیشترین قربانیان آنها به شمار میآیند. در همین راستا دو روز پیش (دوشنبه) رویا دادرس، سخنگوی وزارت امور زنان افغانستان در مصاحبهای با بی.بی.سی اعلام کرد که رقم کشتار زنان نسبت به سال گذشته که موارد قتل حدود ۹۰ مورد بوده، بیش از 50 درصد افزایش یافته است. او در بخشی از مصاحبه خود گفته است که در سال جاری شمسی دستکم ۱۳۶ زن در نتیجه خشونتهای منطقهای و حتی خانوادگی در این کشور به قتل رسیدهاند که بیشترین موارد قتل عمد در ولایات سرپل، بادغیس، نیمروز، لوگر، غور، دایکندی، بامیان، هرات، جوزجان، بغلان، لغمان، فاریاب، پروان، تخار، کاپیسا و قندوز به ثبت رسیده است. این آمار شاید از منظر بسیاری از تحلیلگران مهم نباشد اما باید توجه کرد در وضعیت کنونی که یکسال از توافق دوحه گذشته، جامعه افغانستان بهشدت نسبت به گذشته رادیکالتر شده است.
اینکه چرا قاطبة نخبگان سیاسی، اجتماعی و امنیتی افغانستان و کسانی که سالها تحولات این کشور را تحلیل کردهاند، حال و با گذشت یکسال از امضای توافق دوحه، همچنان نگران و مستأصل هستند، دلیلی جز «خروجی صفر» طی یکسال اخیر ندارد
بخشی از این هنجارشکنیهای خشن، همانگونه که پیشتر مورد اشاره قرار گرفت، به تاثیرات اقتصادی پاندمی کرونا و فقدان روشنگریها اجتماعی و فرهنگی بازمیگردد، اما واقعیت این است که بخشی دیگر به دلیل عدم توسعه و فرسایشی شدن زندگی در جغرافیای کشوری است که به اذعان پاکستانیها، هر روز شاهد تعصبات مذهبی در آن هستیم. در همین رابطه محمد امیر رعنا، مدیر اجرایی مؤسسه مستقل پاکستان برای مطالعات صلح برای اولینبار در اظهاراتی عجیب اعلام کرد که مقامات پاکستان و افغانستان در حال استقبال از تقویت باورهای مذهبی برای ایجاد وحدت و نزدیکی هستند، اما این امر نتیجه خلاف میدهد و به ایجاد فضای تجدید حیات ستیزهجویی و رادیکالیسم، انجامیده است. این تحلیل او از این منظر اهمیت دارد که روز یکشنبه (10 اسفند) اولین سالگرد امضای توافق دوحه میان زلمی خلیلزاد به طرفیت از آمریکا و ملا عبدالغنی برادر به طرفیت طالبان، از راه رسید و بسیاری از مفسران همچنان در فکر فرورفتهاند.
اینکه چرا قاطبة نخبگان سیاسی، اجتماعی و امنیتی افغانستان و حتی کسانی که سالهای سال تحولات این کشور را تحلیل و گزارش کردهاند، حال و با گذشت یکسال از امضای توافق دوحه، همچنان نگران و مستأصل هستند دلیلی ندارد جز «خروجی صفر» که طی یکسال اخیر حاصل شده است. یکسال پیش تمام رسانهها و مقامات و محافل سیاسی دنیا بر این نظر استوار بودند که توافق دوحه میتواند خیلی از مشکلات را حل و فصل کند و راه را برای رسیدن به صلح و آتشبس دائمی و پایدار هموار سازد که به نظر میرسد اینگونه نیست، نبوده و نخواهد بود! نکتهای که در سال گذشته هیچکس به آن توجه نکرد این بود که طالبان اساساً یک جریان تمامیتخواه و خشن است.
همه به یاد دارند زمانی که تیم طالبان با آمریکاییها بر سر یک میز مذاکره میکردند، عملیاتهای طالبان که توسط بازوی عملیاتی این جریان یعنی شبکه حقانی انجام میشد، بیامان و پی در پی، غیرنظامیان را به کام مرگ میکشید. همین موضوع به ما نشان داد که طالبان دست برتر را در مذاکرات علیه دولت افغانستان و آمریکاییها داشته و دارد و حالا همان روند در حال تکرار است؛ گویی که به یک نوار صوتی چندبار گوش دهیم!
خون به پا خواهد شد!
اینکه چرا با گذشت یکسال از توافق دوحه هیچ اتفاق مثبتی رخ نداده و حتی مذاکرات بینالافغان یک قدم به جلو رفته است، موضوعی است که باید آن را در تضاد دیدگاهها جستوجو کرد. طالبان اساساً یک جریان سنتی و فقهی است که خود را صاحب افغانستان میداند و در مقابل هم دولت تکنوکرات افغانستان وجود دارد که تماماً تحت حمایت واشنگتن است. به همین جهت است که ما میبینیم دولت و طالبان نمیتوانند بر سر یک میز بنشینند و با هم سنگهای خود را وا بکنند.
به عنوان مثال هماکنون مذاکرهکنندگان کابل و طالبان درگیر یک دور جدید مذاکرات صلح در شهر دوحه، پایتخت قطر هستند و این درحالیست که دور قبلی این مذاکرات، در دسامبر گذشته منجر شد تا آنها به اتفاق نظر درخصوص شرایط مذاکرات همچون محل و روند گفتوگوها دست یابند؛ اما اخیراً محمد حنیف اتمر، وزیر خارجه افغانستان اعلام کرده که مذاکرات کابل با طالبان عموماً جنبه سیاسی داشته و حالا باید در مورد مسائل امنیتی، آتشبس و همچنین مشارکت تمام طرفین در دولت - ملتسازی مذاکره شود. در مقابل طالبان نظر دیگری دارد.
آنها معتقدند که بخشی از این مسائل در مذاکره با آمریکاییها حل و فصل شده و دیگر بحث بر سر این مسائل انجام نمیشود. یکی از مسائلی که در این میان طالبان به شدت با آن مشکل دارد و در حقیقت شاهرگ توافق دوحه و امنیت عمومی افغانستان به حساب میآید، بحث خروج نظامیان آمریکا از افغانستان بر اساس توافق دوحه است. حال که «جو بایدن» بر سر کار آمده و نیروهای آمریکا، آلمان و بسیاری از اعضای ناتو مانند کانادا و اسپانیا قرار است تا آخر سال 2021 میلادی در افغانستان باقی بمانند، طالبان صریحا و با صدای بلند این اقدام را محکوم کرده است. طالبان سه روز پیش (یکشنبه) که سالگرد توافق دوحه بود، ضربالاجلی صادر کرد و در آن به آمریکاییها گفت که طبق توافقنامهای که با دولت دونالد ترامپ امضا کرده، آنها باید نیروهای خود را تا اول مه از افغانستان خارج کنند، و در غیر اینصورت پیامدهای جدی متوجه آمریکا و دولت افغانستان خواهد بود.
در مقابل حاجی نظیر احمدزی، مشاور ارشد رئیسجمهور افغانستان در امور آشتی قبایل و احزاب سیاسی روز گذشته (سهشنبه) اعلام کرد که طالبان حق تصمیمگیری و اعلام ضربالاجل برای خروج نظامیان آمریکا را ندارد، اما مساله اینجاست که طالبان عملگراتر از کابل است! توجه کنید که در طول یکسال گذشته طالبان با فشار بر آمریکا و دولت افغانستان بر سر میز مذاکره، بیش از 5 هزار نفر از زندانیهای خود را آزاد کرده و اگر آمریکاییها در موعد مقرر خارج نشوند، تمام این افراد آماده عملیات هستند. بر این اساس با گذشت یکسال از توافق دوحه نه تنها اوضاع آرام نشده، بلکه علاوه بر جولان جرایم در ولایات مختلف، طالبان هم برای آغاز فصل خونین دیگر آماده میشود.
دیدگاه تان را بنویسید