انتخاب جو بایدن به عنوان چهل و ششمین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، بی‌شک تکانه‌های متعددی در روابط آتی جهان با اقتصاد اول دنیا ایجاد خواهد کرد؛ روابطی که در دوران ترامپ و با یکه‌تازی وی در عرصه بین‌الملل، چالش‌های سنگینی را تجربه کرده بود. ایران از جمله کشورهایی است که به باور ناظران و کارشناسان، در دوران بایدن روابط جدیدی را با ایالات متحده تجربه خواهد کرد، هر چند مشخص نیست این روابط به سمت بهبود و کاهش تنش‌ها پیش برود یا اینکه وارد فاز جدیدی از تخاصم و دشمنی میان این دو کشور شود. برای پاسخ به ابهام‌های موجود در این فضا به گفت‌وگو با پروفسور هادی صالحی اصفهانی، اقتصاددان برجسته ایرانی و استاد اقتصاد دانشگاه ایلینوی پرداختیم. وی معتقد است هرچند ترامپ دیگر در کاخ‌سفید نیست، اما سایه اقدامات او همچنان بر روابط دو کشور سنگینی خواهد کرد. همچنین لابی اسرائیل در ایالات متحده و جریان‌های مخالف آمریکا در ایران، اجازه کاهش تنش و بهبود روابط بین ایران و ایالات متحده را در کوتاه‌مدت نخواهند داد و تحریم‌های وضع شده در دوران ترامپ، به این زودی رفع نخواهند شد. به باور این اقتصاددان ایرانی، اگر برجام به طور کامل انجام می‌شد می‌توانست آثار مثبتی روی اقتصاد ایران داشته باشد، اما رفتار جریان‌های مخالف بهبود روابط ایران و آمریکا در این دو کشور، آن را بی‌خاصیت کرد. مشروح این گفت‌وگو به شرح زیر از نظرتان می‌گذرد.

    

 پیروزی جو بایدن به عنوان ‌رئیس‌جمهوری آینده ایالات متحده و اظهارات متعاقب نزدیکان وی پس از انتخابات، نشان از تمایل ساکنان آتی کاخ‌سفید برای بازگشت به برجام و احتمالاً برداشتن تحریم‌های وضع شده در زمان پرزیدنت ترامپ، دارد. اساساً این سوال وجود دارد که برجام در زمینه اقتصادی، چه دستاوردی برای ایران به همراه داشته که حال باید در پس بازگشت احتمالی ایالات متحده به برجام، به آن خوش‌بین بود؟ برجام به لحاظ اقتصادی در دوران کوتاه اجرای خود، چه منفعت‌هایی برای اقتصاد ایران به همراه داشت؟

در ابتدا باید اشاره کنم که به نظر من بازگشت به برجام کار ساده‌ای نیست و فعلاً نمی‌شود روی برچیده شدن تحریم‌ها حساب کرد. علت این امر هم چیدمان نیروهای مختلف و ریشه‌داری است که ادامه تحریم‌ها را به نفع خود می‌بینند. یک عامل عمده، نقش گروه‌های فشار طرفدار اسرائیل است که در آمریکا خیلی قوی هستند و مصمم‌اند که زیرآب هر گونه توافق معقولی را بزنند. اما در مورد دستاوردهای اقتصادی برجام برای ایران قبل از خروج آمریکا از آن توافق، توجه داشته باشید که حول و حوش سال 1395 که برجام اجرایی شد، تولید ناخالص داخلی بالا رفت و تورم پایین آمد. اگر ترامپ اجازه داده بود برجام ادامه پیدا کند وضع خیلی بهتر هم می‌شد. البته نیروهای مخالف ایران در آمریکا نگذاشتند تهران از آن موقعیت بهره‌برداری کامل بکند و بخشی از تحریم‌ها به جا ماند و دست و پای اقتصاد ایران را تا حدودی بست ولی باز هم خیلی بهتر از این بود که تحریم‌های سازمان ملل ادامه پیدا می‌کرد. شاهد این موضوع هم این است که وقتی آمریکا از برجام خارج شد، ضربه بزرگی به درآمد مردم ما زد و تورم بی‌سابقه‌ای ایجاد کرد.

 پس از خروج دونالد ترامپ از برجام، رشد اقتصادی در ایران نه تنها متوقف شد، بلکه در سراشیبی قرار گرفت. با این حال، عده‌ای نه خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریم‌ها، بلکه سیاست‌های اقتصادی دولت را در این بازه زمانی، مقصر اصلی رشد منفی اقتصاد و سقوط شدید ارزش پول ملی ایران معرفی می‌کنند. به عنوان یک اقتصاددان برجسته، تا چه حدی گرفتاری‌های فعلی اقتصادی را ناشی از تحریم و تا چه میزان این مشکلات را ناشی از عملکرد اقتصادی دولت می‌دانید؟

به نظر من هر دو عامل مهم بود. بازگشت تحریم‌ها، درآمدهای دولت به خصوص درآمد نفت را شدیداً کاهش داد و مشکلات بزرگی برای بودجه دولت، واردات، سرمایه‌گذاری و تولید ایجاد کرد ولی سیاست‌های داخلی هم نقش قابل ملاحظه‌ای در جهش تورم و افت درآمد واقعی مردم ایفا کرده‌اند. یک موضوع مهم این است که دولت باید حساب این را می‌کرد که ممکن است برجام درست کار نکند یا به ‌هم بخورد و باید سیاست‌های اقتصادی خود را بر این مبنا طراحی می‌کرد. به گمان من حتی بعد از اینکه معلوم شد آمریکا به برخی وعده‌های مهم‌اش عمل نمی‌کند دولت بیش از اندازه به مشکلی که در راه بود بی‌توجهی کرد یا به آینده برجام خوشبین ماند. یک‌سری سیاست‌های اشتباهی را هم که به برجام و تحریم‌ها ربطی نداشت دنبال کرد، مثل دلار 4200 تومانی و تعلل در اصلاح نظام بانکی.

 برخی از تحلیل‌گران درباره دلایل خروج ایالات متحده از برجام، به موضوع اقتصاد اشاره می‌کنند. به باور این عده، برجام ثمره اقتصادی خاصی برای آمریکا به همراه نداشت به این معنا که اگر پای شرکت‌های آمریکایی به اقتصاد ایران باز می‌شد، خروج سیاست‌مداران از این توافق، به سادگی امکان‌پذیر نبود. به نظر شما، ایجاد روابط اقتصادی بین ایالات متحده و ایران پس از امضای برجام مهیا بود و اگر این روابط شکل می‌گرفت، آیا تغییری در اوضاع می‌داد؟

فکر نمی‌کنم که روابط بهتر اقتصادی بین ایران و آمریکا می‌توانست تاثیر عمده‌ای در سرانجام برجام داشته باشد چون اساساً مخالفت با بهبود روابط ایران و آمریکا یک امر شدیداً سیاسی است؛ به خصوص گروه‌های فشار طرفدار اسرائیل در آمریکا به منافع اقتصادی این روابط کاری ندارند و بعضاً آن را مضر هم می‌دانند. در ضمن اقتصاد ایران امکانات محدودی برای بهره‌برداری شرکت‌های آمریکایی دارد. به‌هر تقدیر، اگر جنبه سیاسی مساله حل می‌شد شاید می‌توانستیم شاهد بهبود روابط اقتصادی باشیم ولی به نظر من تاثیر بالعکس روابط اقتصادی در روابط سیاسی در این مورد خیلی ضعیف است.

 بعضی از کارشناسان، معتقدند که فارغ از اینکه چه گروه و جریانی در انتخابات سال آینده ایران، سکان هدایت قوه مجریه را به دست گیرد، جمهوری اسلامی ایران راه مذاکره و حل مشکلات بین ایران و آمریکا را در دستور کار خود خواهد داد چراکه اقتصاد ایران تحمل ادامه وضعیت فعلی را ندارد. چشم‌انداز اقتصاد ایران را با ادامه تحریم‌های فعلی چگونه می‌بینید و آیا اقتصاد ایران، ظرفیت تاب‌آوری در برابر مشکلات ناشی از تحریم‌های آمریکا را دارد؟

در صورت ادامه تحریم‌های فعلی که به نظر من تا مدتی گریبانگیر اقتصاد ایران خواهد بود، درآمد واقعی مردم از رشد چندانی برخوردار نخواهد شد. شوک کرونا هم وارد شده و عرضه و تقاضا هر دو کاهش پیدا کرده است. واکسینه کردن مردم هم به نظر می‌رسد خیلی طول بکشد. این است که چشم‌انداز اقتصاد در یک سال آینده اصلاً درخشان نیست. بعد از آن اگر تحریم‌ها ادامه پیدا کند، ممکن است رشد مثبت داشته باشیم، هرچند نه خیلی چشم گیر. رشد خواهد بود چون بالاخره مردم کار می‌کنند و زحمت می‌کشند و تولیدکنندگان خودشان را هرچه بیشتر با شرایط تحریم تطبیق می‌دهند. به این دلیل به گمان من اقتصاد ایران ظرفیت تاب‌آوری در برابر مشکلات ناشی از تحریم‌های آمریکا را دارد و خیلی بعید می‌دانم که افت درآمدی بزرگی در راه باشد، مگر اینکه سیاست گذاری خیلی بدی داشته باشیم.

عدم تصویب کنوانسیون‌های بین‌المللی همچون FATF باعث خواهد شد در مبادلات مالی با بقیه دنیا مشکل داشته باشیم و هزینه واردات و صادرات‌مان بالا باشد. در کوتاه‌مدت ممکن است بعضی مشکلات را دور بزنیم، اما در درازمدت هزینه‌های سنگینی را به اقتصاد ایران تحمیل خواهد کرد چون هرچه بگذرد راه‌های دور زدن بسته‌تر می‌شود

 در دوران خروج ترامپ از برجام، شاهد عدم تصویب کنوانسیون‌های بین‌المللی همچون FATF در ایران بودیم. عدم الحاق به این کنوانسیون‌های بین‌المللی، چه تبعاتی برای اقتصاد ایران در کوتاه‌مدت و بلندمدت خواهد داشت؟

عدم تصویب کنوانسیون‌های بین‌المللی همچون FATF باعث خواهد شد در مبادلات مالی با بقیه دنیا مشکل داشته باشیم و هزینه واردات و صادرات‌مان بالا باشد. در کوتاه‌مدت ممکن است بعضی مشکلات را دور بزنیم، ولی عدم پیوستن به این کنوانسیون‌ها در درازمدت هزینه‌های سنگینی را به اقتصاد ایران تحمیل خواهد کرد چون هرچه بگذرد راه‌های دور زدن بسته‌تر می‌شود.

 در ماه‌های گذشته، از انعقاد قراردادی بین ایران و چین سخن گفته شد که البته جزئیات دقیقی از آن منتشر نشده است. آیا اساساً با روی کار آمدن بایدن و به احتمال فراوان کاهش تنش‌های اقتصادی میان چین و ایالات متحده، کشور چین حاضر به سرمایه‌گذاری اقتصادی در کشوری خواهد بود که با آمریکا روابط پرتنشی را دارد؟

به نظر من تنش‌های اقتصادی میان چین و ایالات متحده تا مدتی ادامه خواهد یافت. درست است که ترامپ فتیله این آتش را بالا کشید، ولی افراد و جناح‌های زیادی در آمریکا از جمله طیفی از دمکرات‌ها طرفدار مقابله با چین هستند. به ‌هر تقدیر، فکر نمی‌کنم روند آن تنش‌ها تاثیر زیادی در تصمیم چین برای همکاری نزدیکتر اقتصادی با ایران داشته باشد. چینی‌ها اگر منافعی در این همکاری بینند خواهان توسعه آن خواهند بود و از آن به عنوان کارت برنده در روابط‌شان با آمریکایی‌ها استفاده خواهند کرد، چه تنش در آن روابط کم باشد و چه زیاد.

 فارغ از بهبود روابط میان ایران و آمریکا، اساساً برخی از خروج ایران از مسیر توسعه سخن می‌گویند و معتقدند که ریل‌گذاری فعلی و سیاست‌گذاری‌های ایران، حتی با وجود بهبود روابط با جامعه بین‌الملل، به توسعه نخواهد انجامید. به نظر شما، پیش‌فرض‌های حرکت یک کشور در مسیر توسعه چیست و آیا چشم‌اندازی برای بهبود وضعیت اقتصادی ایران، وجود دارد؟

در مورد پیش‌فرض‌های حرکت یک کشور در مسیر توسعه، بحث مفصل است. اینجا به دو عامل کلیدی اشاره می‌کنم. یکی وفاق گروه‌های حاکم روی محوریت رشد اقتصادی است و دیگری وجود سازوکار مناسب برای جذب افراد توانا و خلاق در ساختار حکمرانی و فرایند سیاست‌گذاری. در مورد چشم‌انداز وضعیت اقتصادی ایران به نظر من نمی‌شود با اطمینان گفت که سیاست‌گذاری‌های فعلی، اقتصاد ایران را به کلی از مسیر توسعه خارج کرده است ولی این را به قطعیت می‌توان گفت که در حال حاضر ریل‌گذاری کشور برای دستیابی به توسعه مطلوب نیست. اساساً در کشورهایی که در این مسیر موفق بوده‌اند توسعه اقتصادی محور اصلی تمام سیاست‌گذاری‌ها است. در ایران وضع متفاوت است چون در اینجا سیاست‌گذاری اولویت‌های دیگری هم دارد که با توسعه اقتصادی چندان همخوان نیستند. این نکته به این معنی نیست که اصلاً توسعه اقتصادی نخواهیم داشت ولی شرایط طوری هم نیست که پیشرفت چشم‌گیری داشته باشیم.