پادشاه عربستان تشکیل کشور فلسطین را شرطعادیسازی روابط با اسرائیل اعلام کرد
بازگشت به ۱۹۸۲
فرشاد گلزاری
چندی پیش و دقیقاً پس از آنکه عادیسازی روابط میان اسرائیل و امارات متحده عربی علنی شد؛ الی کوهن، وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی اعلام کرد که توافق با امارات گام اول بود و در آینده نزدیک شاهد توافقهای مشابه با کشورهای دیگر منطقه خواهیم بود. او در ادامه سخنان خود صریحا گفت که این توافقها «صلح در برابر صلح» خواهد بود، نه صلح در برابر زمین که به دلیل منافع مشترک و صرفنظر از مساله فلسطین خواهد بود!
این اظهارات درست در زمانی منتشر شد که شیخنشینهای امارات متحده عربی به تمام دنیا و حتی افکار عمومی داخل کشورشان اعلام کرده بودند که یکی از اهداف عادیسازی روابطشان با امارات، حل و فصل مساله فلسطین و کم شدن تهدیدهای اراضی اشغالی است، اما سخنان الی کوهن و رفتار تلآویو به صراحت نشان داد که اظهارات اماراتیها صرفاً یک خوراک روانی و رسانهای برای آرام کردن مخالفان داخلی است. اساساً مساله فلسطین در برقراری روابط میان اسرائیل و امارات، تنها یک جایگاه نمادین دارد و ابوظبی به فکر توسعه اقتصادی خود با دنیا از کانال اسرائیل است و در وهله دوم به دنبال آن است تا بتواند گوی سبقت را از سعودیها برباید و خود را محور اصلی تحولات منطقه به جهان و همسایگانش معرفی کند. رقابت میان امارات و عربستان مربوط به امروز و دیروز نیست و تنها به مسائل اقتصادی، داخلی و حتی پروندههای منطقهای ختم نمیشود؛ بلکه این رقابتها به دلیل آن در جریان است که دو طرف بتوانند خود را سکانِ هدایت سیاست خارجی در منطقه به دنیا معرفی کنند و از سوی دیگر با توجه به اوضاع و احوال داخلی و خطرهایی که از ناحیه ایران حس میکنند، حکومت خود را با کارتِ ایالات متحده و اسرائیل تضمین و تثبیت کنند.
در این میان به قدرت رسیدن بن سلمان به عنوان ولیعهد سعودی و حذف مخالفانش توسط تیمی که برای خود تشکیل داده، یکی از موضوعاتی است که بدون تردید از همان روز اول موردنظر اسرائیل و به خصوص موساد بوده است؛ چراکه موساد به خوبی رفتارِ ولیعهد سعودی را تحلیل کرده و احتمالاً به آمریکاییها پیغام داده بود که حمایت از ولیعهد را در دستور کار قرار دهند تا در نهایت بتوانند از این حمایتها به عنوان «برگ آخر» استفاده کنند. نه تنها موساد، بلکه سازمان سیا و سایر سرویسهای اطلاعاتی مانند اف.اس.بی روسیه و ام.آی6 بریتانیا به خوبی میدانستند که اگر محمدبن سلمان به ولیعهدی برگزیده شود، رقابتش با ولیعهد ابوظبی یعنی محمد بن زاید یکی از اهرمهای فشار بر ولیعهدی است که میخواهد یک شبه ره صد ساله را برود. به همین جهت رونمایی از طرح 2030 و انجام اصلاحات در عربستان، شاهکلیدی بود که منافع اسرائیل و آمریکا را تامین میکرد. بدون شک جایگاه بنسلمان و عطش وصفناپذیر او برای رسیدن به پادشاهی عربستان، نقطه ضعفی است که تلآویو و آمریکا یا به عبارتی دیگر نتانیاهو و ترامپ به خوبی بر آن واقف هستند و بر همین اساس در حال تحریک او با این موضوع هستند اما در این مسیر دو مانع جدی وجود دارد.
موضع ملک سلمان در مورد اسرائیل و فلسطین را میتوان در نمای کلی مانعی برای حیات سیاسی پسرش دانست؛ اما واقعیت این است که باز شدن حریم هوایی ریاض برای اسرائیل یک ابهام جدی در مورد صداقت ملک سلمان به وجود آورده است
مانع نخست، شخصیت بنسلمان و چهره او در جهان و به خصوص در آمریکا است. ولیعهد سعودی بعد از ترور جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول به شخصیت نامطلوبی در محافل آمریکایی و کنگره تبدیل شد و طی این مدت به واشنگتن سفر نکرد و این در حالیست که تحقیقات علیه بنسلمان در پرونده خاشقجی هنوز به پایان نرسیده است. این موضوع تا حدی برای ایالات متحده هزینه داشته که چند روز پیش جارد کوشنر، مشاور و داماد دونالد ترامپ به عربستان سفر کرد و با ولیعهد سعودی صحبتهایی داشت که محور اصلی این ملاقات عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل بود.
از منظر طیف گستردهای از تحلیلگران غربی و حتی کارشناسان داخلِ عربستان، ایالات متحده قصد دارد به هر طریقی که شده تا انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا، اسرائیل و عربستان را با هم آشتی دهد اما مانع دوم، میتواند این طرح را حداقل در نمایِ آن (نه بطنش) با مشکل روبرو کند.
ملکسلمان دنبالهروی عبدالله بن عبدالعزیز!
مانع دوم که به نظر از مساله اول و حواشی آن بسیار مهمتر میآید، اظهارات پادشاه عربستان در گفتوگوی تلفنیاش با رئیس جمهوری آمریکا است. او در این گفتوگو که یکشنبه شب انجام شد، اعلام کرد که عربستان بر دستیابی به راهکاری برای حل دائم و عادلانه مساله فلسطین و برقراری صلح که پایه اصلی تلاشهای «ریاض» و طرح صلح عربی (تشکیل کشور مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ با پایتختی قدس شرقی در مقابل عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل) است، تاکید دارد.
برخی مقامات دولت فعلی آمریکا که مقابل طیف خواهان عادیسازی روابط ریاض و تلآویو قرار دارند، معتقدند که مردم عربستان آماده صلح با اسرائیل نیستند؛ چراکه عربستان برخلاف امارات همچنان روابط بستهای با جهان دارد
این موضع ملک سلمان واکنشهای بسیار زیادی درپی داشت و حتی برخیها معتقدند که او آب پاکی را روی دست ترامپ و نتانیاهو ریخته است، اما واقعیت این نیست. در سال ۱۹۸۲ «عبدالله بن عبدالعزیز»، پادشاه پیشین عربستان سعودی، طرحی را برای برقراری صلح بین اسرائیل و فلسطینیها پیشنهاد کرد که در اتحادیه عرب و سازمان همکاری به تصویب رسید و مورد استقبال کشورها و سازمانهای بینالمللی قرار گرفت. مهمترین بخش آن طرح این بود که در صورتی که اسرائیل به مرزهای سال ۱۹۶۷ عقبنشینی کند و کشور مستقل فلسطینی را به پایتختی منطقه شرقی قدس به رسمیت بشناسد و آمریکا و سازمان ملل متحد نیز آن را بپذیرند، همه کشورهای عربی، اسرائیل را به رسمیت خواهند شناخت. این طرح تاکنون مسکوت مانده و حالا به نظر میرسد که ملک سلمان با اشاره به همان طرح نمیتواند عادیسازی با اسرائیل را قبول کند. به همین دلیل اکنون عربستان نمیتواند به سادگی از این طرح صلح عدول کند و خود را ناقض تصمیم و قطعنامههای اتحادیه عرب و اجماع عربی نشان دهد.
بنابراین، در اینباره، اسرائیل باید امتیازهایی (هر چند اندک) به فلسطینیها بدهد تا ریاض توجیهی در این خصوص، داشته باشد. از سوی دیگر ملک سلمان در گفتوگو با ترامپ از تلاشهای آمریکا برای برقراری صلح تشکر کرد! این تشکر در اصل تایید روابط اسرائیل و امارات متحده عربی است که به پادشاه سعودی غیر مستقیم از آن خوشحال است. موضوع مهمتر این است که در داخل آمریکا هر دو جناح مخالف و موافق با عادیسازی روابط ریاض و تلآویو وجود دارد.
برخی از مقامات دولت آمریکا معتقدند که باید از دوره تاریخی توافق اسرائیل و امارات برای پیشبرد روند توافق اسرائیل و عربستان استفاده شود.در مقابل مقامات دیگر دولت آمریکا اعتقاد دارند که مردم عربستان آماده صلح با اسرائیل نیستند؛ چراکه عربستان بر خلاف امارات همچنان روابط بستهای با جهان دارد و همچنان دیدگاههای محافظهکارانه در مخالفت با اسرائیل در آن حاکم است. بر این اساس موضع ملک سلمان در مورد اسرائیل را میتوان در نمای کلی مانعی برای حیات پسرش یعنی محمد بن سلمان و به قدرت رسیدن او بر اساس طرح تیم ترامپ دانست، اما واقعیت این است که باز شدن حریم هوایی ریاض برای اسرائیل یک ابهام جدی در مورد صداقت ملک سلمان به وجود آورده است. از سوی دیگر اسرائیل میگوید حل نزاع با فلسطین باید به پایان جنگ با جهان عرب بینجامد وگرنه هیچ فایدهای نخواهد داشت! سوال این است: آیا عربستان خارج از جهانِ عرب است؟!
دیدگاه تان را بنویسید