درخواست اتحادیه اروپا برای تحقیقات مستقل درباره مسمومیت منتقد پوتین
ناوالنی در برلین؛ تکرار دوباره میتروخین؟!
فرشاد گلزاری
در سازوکار سرویسهای اطلاعاتی دنیا، حذف مخالفان که با عنوان «ترور» از آن یاد میشود یکی از ابزارهایی به شمار میآید که از گذشته تاکنون مورد استفاده قرار میگیرد. این ابزار به فراخور پرونده مطروحه میتواند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم و همچنین آشکار و پنهان مورد استفاده قرار بگیرد؛ به عنوان مثال ممکن است فرد مورد نظر به ضرب گلوله حذف یا در یک تصادف ساختگی کشته شود، اما اجرای ترور ممکن است مستقیماً از سوی افسران سرویسهای اطلاعاتی انجام نگیرد، بلکه امکان دارد آنها سفارشدهنده این ضیافتِ شوم از سوی سرویسی باشند که تحت امر آن مشغول به خدمت هستند.
به عبارتی دیگر ترور یک مخالف یا آنچه به آن «عنصر نامطلوب» گفته میشود میتواند یک سفارش دهنده (کارفرما) و یک سفارش گیرنده (مجری) داشته باشد و این سفارش به صورت غیرمستقیم و با چند واسطه تعیین شود. این روند البته پیچیدهتر از آن است که بتوانیم آن را در این متن مورد تحلیل و کالبدشکافی قرار دهیم؛ چراکه مقوله ترور علاوه بر اینکه عمری به درازای تاریخ دارد، ابعاد تیره و روشنی دارد که میتواند بر اساس معادلات سیاسی، اجتماعی یا امنیتی تغییر کند. به همین دلیل آنچه برای نهادهای امنیتی و جوامع اطلاعاتی هر کشور مهم خواهد بود، اولویتهای آنها در برخورد با مهرههایی است که از منظر حاکمیت و هرم قدرت هر کشور به عنوان یک مهره متضاد ارزیابی میشود. آنچه در این روند باید مورد نظر قرار بگیرد، سه مورد است. نخست، طریقه و روش حذف مخالفان و دوم، میزان احساس خطری است که آن حاکمیت برای خود متصور است و سوم، گستره و عمق پیامد یا انعکاسی است که پس از حذف یک مخالف میتواند برای سفارش دهنده آن به وجود بیاید.
شکی وجود ندارد که کرملین در جریان انتقال ناوالنی به آلمان بوده یا حداقل در این مورد به برلین چراغ سبز نشان داده، اما مساله اینجاست که ادامه تنش بر سر تحقیقات در مورد مسمومیت او میتواند میان اروپا و مسکو فاصله بیندازد
بگذارید برای تحلیل این موضوع کمی به عقب برگردیم. چند دهه پس از پایان جنگ سرد، یکی از افسران سرویس اطلاعاتی شوروی (کا.گ.ب) با انتشار اسناد فوق سری، از تلاشهای مسکو برای توطئه، جنگ و ذخیره تسلیحات در سراسر اروپا پرده برداشت. این اسناد در سال 1992 توسط «واسیلی میتروخین» از شوروی خارج شده بود. میتروخین از آرشیویستهای ارشد مقر اطلاعات خارجی کا.گ.ب، در اصل مخالف شوروی بود و در دوران فعالیتش اسناد محرمانه بسیار زیادی را به منزل شخصیاش برده و آنها را با دست خود کپی، تایپ و در نهایت جمعآوری میکرد. او این اسناد محرمانه را برای سالها در دبههای شیر زیر یک کلبه ییلاقی در شوروی مخفی کرده بود. میتروخین پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 به یکی از کشورهای حوزه بالتیک نقل مکان کرد و نمونهای از فایلهای جمعآوری شده از اسناد سری شوروی را به سفارت آمریکا برد، اما به دلایل نامعلوم پذیرفته نشد.
او سپس سفارت بریتانیا را مورد آزمایش قرار داد. کارمند سفارت انگلیس با سوال «آیا یک فنجان چای میل دارید؟» مسیر زندگی وی را تغییر داد و او به این ترتیب مابقی زندگی خود را در بریتانیا و با نام جعلی و در حفاظت پلیس گذراند که در نهایت سال 2004 در سن 81 سالگی درگذشت.
بر اساس آنچه که کریستوفر اندرو، مورخ و تاریخ شناس اطلاعاتی در کتابِ «اسناد میتروخین» آورده، حجم و غلیظت دادههایی که میتروخین آنها را در اختیار بریتانیا قرار داده به حدی مهم و ارزشمند بود که ضربه سختی از جانب او بر پیکره نیمهجان باقیماندههای کا.گ.ب که امروز «اف.اس.بی» خوانده میشود، وارد آمد که یکی از آنها افشای نام و نقش «ملیتا نوروود» مهمترین جاسوسِ زن کا.گ.ب بود که اصلیت بریتانیایی داشت و تمام اسناد فوق سری اتمی لندن را به مسکو منتقل میکرد و به خاطر وفاداریاش، موفق به دریافت نشان بالای سرویس اطلاعاتی روسیه شد.
ناوالنی؛ بمب متحرک یا فرصتی برای غرب؟!
شاید ذکر سابقة میتروخین و اقدامات او هیچ ربطی به پرونده مسمومیت ناوالنی نداشته باشد، اما آنچه مهم است، این خواهد بود که هر دو، یک مخالف سرسخت برای مسکو به حساب میآیند و به همین دلیل کرملین آنها را تهدید علنی خود میداند.
الکسی ناوالنی که امروز به عنوان رهبر منتقدان و مخالفان پوتین و سیاستهای تیم او شناخته میشود، از سالها پیش به عنوان هدایت کننده جریان اپوزیسیون روسیه در حال فعالیت است. او بارها و بارها بازداشت شده و حتی منزلش مورد تفتیش قرار گرفته است و میزان برخورد دولت روسیه با او هم بر اساس بازههای زمانی و نارضایتیهای داخلی متفاوت بوده است.
مبنای این برخوردها را باید در داخل روسیه دنبال کرد. اساساً روسیه و کشورهایی مانند بلاروس، تاجیکستان و غیره که به عنوان جمهوریهای جدا شده از شوروی سابق مورد شناسایی قرار گرفتهاند، یک جامعه بسته دارند و این محدودیتها و کنترلهای سفت و سحت از رسانه گرفته تا احزاب اعمال میشود.
با افزایش دامنه مخالفانِ پوتین و به طور کلی ساختار سیاسی روسیه، سرویس اطلاعاتی روسیه هم به فکر دفع این تهدید میافتد و اینجاست که یکباره خبر مسمومیت رهبر منتقدانِ مسکو روی خروجی خبرگزاریها قرار میگیرد
باز نبودند فضای انتقاد و تحکم، یکی از دلایلی است که در سالهای اخیر باعث شده مخالفان دولتی افزایش پیدا کند و همین موضوع فضا را برای رشد کسی مانند ناوالنی مهیا کرده است. طبیعی است که با افزایش دامنه مخالفانِ پوتین و به طور کلی ساختار سیاسی روسیه، سرویس اطلاعاتی روسیه هم به فکر دفع این تهدید میافتد و اینجاست که یکباره خبر مسمومیت رهبر منتقدانِ مسکو روی خروجی قرار میگیرد.
اینکه ناوالنی چگونه و توسط چه کسی بعد از نوشیدن چای، مسموم میشود و حتی بر اساس اسناد، هوشیاری او به پایینترین سطح میرسد، موضوعی است که به نظر دو جواب بیشتر ندارد: 1-یا دولت روسیه سفراش دهنده این ترور بوده 2- یا مخالفان مسکو این ترور را طراحی کردند تا ناوالنی کشته شود و تقصیر آنرا با پوشش حقوق بشر به گردن کرملین بیندازند. فارغ از این دو سناریو مساله اصلی این است که او هماکنون به آلمان منتقل شده ولی مشخص نیست که چگونه و با چه اجازهای به برلین رسیده است. اینکه هواپیمای دولت آلمان برای انتقال او در فرودگاه سیبری فرود میآید، یک موضوع به شدت مشکوک است؛ چراکه اسنادی وجود دارد که نشان میدهد آنگلا مرکل، صدراعظم فعالی این کشور در زمان جنگ سرد به استخدام کا.گ.ب درآمده است و برای مسکو در آلمان غربی مشغول کار بوده است!
درست است که ناوالنی در برلین تحت مراقبت نیروهای امنیتی و پلیس قرار گرفته است تا از جانش حفاظت شود، اما سوال اصلی این است که آیا او در آلمان دست به افشارگری و اقدام علیه کرملین میزند یا اینکه قرار است به عنوان یک پناهنده سیاسی - اجتماعی به زندگی خود ادامه دهد؟ شکی وجود ندارد که کرملین در جریان انتقال ناوالنی به آلمان بوده یا حداقل در این مورد به برلین چراغ سبز نشان داده است، اما موضوع این است که اتحادیه اروپا و بسیاری از نهادهای غربی مانند دیدبان حقوق بشر تحقیقات در مورد مسمومیت او را از روسیه کلید زدهاند و این موضوع دقیقاً همانچیزی است که ترامپ به آن علاقه دارد؛ چراکه اگر این پرونده به تنش میان دو طرف تبدیل شود، بدون تردید میتواند روسیه و اروپا را بیش از پیش از یکدیگر دور کند و شکاف را افزایش دهد. حال باید دید که آیا ناوالنی به «میتروخین دوم» تبدیل میشود یا دستکم از مشی او اطاعت میکند یا خیر!
دیدگاه تان را بنویسید