نگرانی چین از تقویت جایگاه هند توسط واشنگتن و مسکو
دهلی، مولفه تغییر موازنه در شرق؟!
فرشاد گلزاری
مساله یارکشی در روابط بینالملل قدمتی به بلندای تاریخ دارد. از گذشته که حکومتها علیه یکدیگر دست به شورش و طغیان میزدند این موضوع وجود داشته و هماکنون هم این روند به نوعی دیگر در قالب سیاستها و راهبردهای هژمونیک قرن بیست و یکمی در حال بروز و ظهور است. زمانی که اسکاتلند قصد داشت از پادشاهی بریتانیا جدا شود و عملاً به آن مالیات ندهد شاهد بودیم که ائتلافهایی در سال 1297 میلادی به رهبری ویلیام والاس شکل گرفت که اتفاقاً این جماعت توسط رابرت ویشارت، کشیش گلاسکو که خواهان شکست نفوذ بریتانیا در اسکاتلند بود حمایت میشدند. همین نمونه مهم نشان میدهد بحث یارکشی که امروزه به آن ائتلافسازی میگویند، به شدت مورد توجه کشورها و دولتها بوده است. امروزه هم این مساله وجود دارد اما ابعاد آن تاحدودی فرق میکند. به یاد داریم که مصریها در سال 1990 زمانی که صدام به کویت حمله کرد، علناً با حزب بعث عراق هماهنگ بودند و به آنها کمکهای تسلیحاتی و اطلاعاتی کردند اما حدود چهار سال بعد یعنی در 2003 میلادی شاهد آن بودیم که آمریکاییها با هماهنگی و مکاری بریتانیا به عراق حمله کردند و حکومت بعث را از بین بردند. زمانی که طناب بر گردن صدام انداخته میشد هیچکس فکر نمیکرد که متحد و یارِ آمریکا در منطقه یک روز توسط خودِ آنها به دار آویخته شود؛ اما نکته اینجاست که در نظام بینالملل و در نظم نوین جهانِ کنونی «هیچ دشمنی ثابت و هیچ دوستی پایدار نخواهد بود». این یک قاعده در سیاست جهانیِ قرن بیست و یکم است. بر این اساس اگر نگاهی به روابط امروز چین و آمریکا بیندازیم به خوبی میبینیم که قدرتها در تعاریف خود روز به روز بر اساس منافعشان رنگ عوض میکنند. یک روز اوباما در کاخسفید از سرمایهگذاری در چین به دلیل ارزان قیمت بودند کالا و خدمات خرسند است و روز دیگر ترامپ در همان اتاقِ بیضی، عدم پیروی چین از قانون کپیرایت را یک تهدید مستقیم برای امنیت ملی خود قلمداد میکند. دلیل این رویکردها هم تا حد زیادی مشخص است؛ ترامپ علناً یک نگاه صرفاً تجاری به سیاست و امنیت دارد و در همین رابطه چین را یک تهدید برای خود میداند. در این مسیر روسیه هم وجود دارد اما مساله مهم این است که در دولت ترامپ علیرغم اینکه او به دنبال احیای عظمت و قدرت آمریکاست، تقابل با روسیه در پله دوم قرار گرفته است. همین موضوع باعث میشود که در برخی نقاط، ترامپ و آمریکا از روسیه صرفنظر و تمرکز خود را بر چین معطوف کنند. به عنوان مثال در ماجرای فروش سامانههای پدافندی اس 400 روسیه به ترکیه، ترامپ علناً هیچ کاری در قبال روسها انجام نداد و فقط اقدام به تهدید ترکیه کرد. این موضوع نشان میدهد که روسیه نه تنها به اولویت دوم واشنگتن تبدیل شده است بلکه در برخی نقاط یک هماهنگی پنهان میان مسکو و واشنگتن وجود دارد که حتی میتواند به ضرر چین باشد. نمونه این مساله را میتوان فروش و تحویل سامانههای پدافندی اس 400 به هند دانست.
واشنگتن به نوعی در حال محاصره چین است؛ به گونهای که ایالات متحده هند را در چارچوب سیاستهای خود به ویتنام و ژاپن نزدیک میکند تا چین را در حوزه نفوذ خودش مورد هدف قرار دهد
نگرانی چین از تقویت دهلی
در تیرماه سال 1398 مقامات دولتی هند اعلام کردند که دهلی نو به دنبال استفاده از ارز یورو برای خرید سامانه موشکی اس ۴۰۰ از روسیه و همچنین دور زدن تحریمهای آمریکا علیه مسکو هستند. این خبر اگرچه برای آمریکاییها اهمیت داشت اما بیش از آنها، چینیها را مضطرب کرد؛ چراکه هند و روسیه چندین قرارداد نظامی به ارزش بیش از ۴ میلیارد دلار با یکدیگر امضا کرده بودند که شامل سامانه موشکی اس ۴۰۰، چهار فروند کشتی جنگی و اجاره زیردریایی میشد. در سال 1397 هم هند و روسیه در یک توافق بزرگ، قرارداد خرید ۵ سامانه موشکی اس ۴۰۰ به ارزش ۵.۲ میلیارد دلار را امضا کرده بودند. طبیعی است که ترامپ نسبت به این حجم از قراردادها واکنش نشان دهد اما موضوع اصلی این بود که چینیها در این میان بیش از آمریکاییها نگران بودند. واقعیت این است که دونالد ترامپ سال ۲۰۱۷ قانونی به نام «مبارزه با مخالفان آمریکا از طریق تحریم» یا قانون کاتسا را امضا کرد که براساس آن روسیه، ایران و کره شمالی شامل تحریمهای واشنگتن شدند. بند ۲۳۱ قانون کاتسا اعلام میدارد کشورهایی که دارای قراردادهای مهم با بخشهای دفاعی و امنیت روسیه (اعم از دولتی و خصوصی) هستند، واجد شرایط تحریم از سوی آمریکا خواهند بود. این قانون برای دهلی هزینهبردار بود و به همین دلیل نارندا مودی، نخستوزیر هند در اواخر سال 1398 از ترامپ دعوت کرد که به هند سفر کند و در آن سفر قراردادهایی به رقم حدود 5 میلیارد دلار میان دو طرف بسته شد. نگرانی چین در اینجا دوبرابر شد. از یک سو سامانههای پدافندی اس 400 روسیه قرار است وارد دهلی شود و از سوی دیگر ایالات متحده با دهلی وارد یک شراکت مستقیم شد که هدفش ضربه به منافع چین است. در فاز اول و در مورد اس 400های روسیه باید به این نکته اشاره کنیم که چینیها معتقدند دهلی از این سامانه دفاع موشکی در مناطق مورد مناقشه با پکن استفاده خواهد کرد که این اقدام میتواند توازن قوا در منطقه را مختل کرده و باعث افزایش درگیریهای مرزی به خصوص در منطقه لَداخ شود. درست است که پکن 3 میلیارد دلار برای خرید سامانه اس 400 از روسیه در نظر گرفته است، اما واقعیت دیگر این است که هند در حال تبدیل شدن به یکی از شرکای اصلی آمریکا در خلیج بنگال و اقیانوس هند است. دوشنبه همین هفته (سه روز پیش) شاهد برگزاری یک مانور مشترک میان ناوگان هفتم نیروی دریایی آمریکا با نیروی دریایی هند بودیم که اتفاقاً نیروی دریایی استرالیا هم در آن حضور داشت. این مانور یک پیام مهم به چین است که درصدد عقد قرارداد 25 ساله با ایران برآمده و از سوی دیگر در حال سرمایهگذاری 64 میلیارد دلاری در پاکستان به خصوص پروژه گازی سیپَک است. واشنگتن به نوعی در حال محاصره چین است؛ به گونهای که ایالات متحده هند را در چارچوب سیاستهای خود به ویتنام و ژاپن نزدیک میکند تا چین را در حوزه نفوذ خودش مورد هدف قرار دهد. در این میان روسیه هم نظارهگر اوضاع است و احتمالاً به صورت جداگانه (همانند گذشته) منافعش در هند، پاکستان و افغانستان را تامین میکند. این در حالیست که چین هم به دنبال نفوذ در افغانستان و بهرهبرداری از معادن این کشور است تا نگذارد هند در کابل ریشه بدواند. بر این اساس باید توجه داشت که هند هیچ توجهی به نگرانی چین در مورد خرید اس 400 از روسیه ندارد و این حق را برای خود محفوظ میداند. درست است که آمریکاییها ترکیه را در مورد خرید اس 400 سرزنش و تهدید خود را در مورد تعدیل مناسبات نظامی عملیاتی کردند، اما واشنگتن به خوبی میداند که دهلی، آنکارا نیست. هند یک کشور هستهای با جمعیتی حدود یک و نیم میلیاد نفر است و اساساً مولفههای قدرتش با ترکیه فرق میکند و به همین دلیل سناریوی آمریکا تغییر موازنه علیه چین با کارتِ دهلی است؛ نه تقابل و تهدید مستقیمِ هند.
چینیها معتقدند دهلی از سامانههای پدافندی اس 400 خریداری شده از آمریکا در مناطق مورد مناقشه با پکن استفاده خواهد کرد که این اقدام میتواند توازن قوا در منطقه را مختل کرده و باعث افزایش درگیریهای مرزی به خصوص در منطقه لَداخ شود
دیدگاه تان را بنویسید