نگاهی به روابط امارات و اسرائیل در تحولات منطقه
پردهبرداری از یک اتحاد نهان
فرشاد گلزاری
این روزها شاهد وقوع حوادث عجیب و غریب در منطقه هستیم. حوادثی که جنس آن با بسیاری از تحولات چند دهه اخیر فرق میکند و به نوعی باید آن را افشای یک واقعه بسیار مهم دانست. وقایعی که با افول داعش و کم شدن شدت مانور این جریان در منطقه و همچنین پایین آمدن درگیریها در یمن و تبدیل آن به یک جدال درونخانوادگی؛ فرق دارد. این روزها مهمترین تحولات صرفاً در حوزه میدانی و جنگ، خونریزی، انتحار و غیره نظیر وقایع افغانستان و لیبی صورت نمیگیرد. جنسِ وقایع جدید منطقه کاملاً خاموش است. تحولاتی که از آن سخن میگوییم و در ادامه به آن خواهیم پرداخت، کاملاً سیاسی و به معنای اخصِ کلمه، دیپلماتیک است. این بار خبری از لشگرکشی یا بمب و آدمربایی نیست. خبری از پرچمهای سیاه داعش یا درگیری ترکیه با کردها در سوریه و عراق نیست. این بار حتی هیچکس در شورای امنیت سازمان ملل صدایش را روی دیگری بلند نمیکند، بلکه همه درِگوشی با هم حرف میزنند و با لبخندهای رضایتِ خود، مُهر تایید بر اقدام یکدیگر میزنند. این دقیقاً همان نقطة عطفی است که ما متوجهش نیستیم و تمام فکر و ذکرمان را بر مسائل حاشیهای متمرکز کردهایم. بطن این تحولات در اسرائیل و مرکز فرماندهی آن، در دفتر نخستوزیری قرار دارد. زمانی که نتانیاهو بعد از سه بار برگزاری انتخابات با ارفاق و لابیگری بالاخره توانست خود را به عنوان نخستوزیر رژیم صهیونیستی به دنیا معرفی کند، بسیاری از تحلیلگران در داخل سرزمینهای اشغالی و همچنین کارشناسان و مقامات خارج از این جغرافیا معتقد بودند زمانی که نتانیاهو به قدرت برسد بدون هیچ صبر و تحملی، بحث الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی را در دستور کار قرار خواهد داد. در این مسیر برخی دیگر از پژوهشگران با دلایل و استنادهای علمی و منطقی اعلام کردند که کابینه نتانیاهو دست به الحاق کرانه باختری خواهد زد، اما باید نکاتی را مدنظر قرار دهد تا بتواند از وقوع آشوب در منطقه جلوگیری کند. به هر ترتیب نتانیاهو این طرح را نه تنها کلید زد بلکه دیدارهایی در سطح کشورهای عربی رخ داد که تاکنون شاهد آن نبودیم. مهمترینِ این دیدارها سفر «یوسی کوهن» رئیس موساد به مصر، عراق و اردن بود. کوهن چندی پیش به پایگاه عینالاسد در عراق سفر کرده و با مقامات آمریکایی در آنجا در مورد تهدیداتی که میتواند پس از الحاق کرانه باختری باشد، تبادلنظر کرده است. پس از آنجا او به قاهره رفته و در نهایت با «عباس کامل»، رئیس دستگاه اطلاعاتی مصر دیدار کرد که ماحصل آن عقد یک قرارداد امنیتی برای کنترل شدت واکنش کشورهای عربی به طرح الحاق کرانه باختری بود که این وظیفه به عهده مصر گذاشته شده است. رئیس موساد درنهایت به اردن سفر کرد تا بتواند در مورد پرونده الحاق با عبدالله دوم، پادشاه اردن گفتوگو کند. بیشک جنب و جوشهای کوهن در منطقه برای بسیاری تحلیلگران تحولاتِ امنیت پایه مهم است اما مساله اینجاست که در سایة این رفت و آمدها کمی آنطرفتر، یعنی در امارات متحده عربی اتفاقهایی در حال رخ دادن است که تاکنون علنی نشده بود.
بدون تردید یکی از روابط و مناسباتی که اخیراً خبر آن منتشر شد، ورود برخی نیروهای امنیتی اسرائیل به جزیره سُقطری در جنوب یمن است. این جزیره چند روز پیش توسط نیروهای شورای انتقالی جنوب یمن (تحت حمایت امارات) اشغال شد و گمانهزنیها در مورد همکاری اسرائیل و امارات برای تسلط به این جزیره را تقویت کرد
ابوظبی در دامان تلآویو
چندی پیش سفیر امارات در واشنگتن یادداشتی را در روزنامه یدیعوت آحارونوت منتشر کرد که حاصل آن برپا شدن جنجالهای بسیار زیادی بود. یادداشت «یوسف العتیبه»، سفیر امارات در آمریکا تمام روابط امارات و اسرائیل را به صورت عریان، جلوی چشمان دنیا قرار داد، اما بسیاری از ناظران بینالمللی آن را جدی نگرفتند یا سعی کردند از کنار آن به راحتی عبور کنند. او در یادداشتش به اهمیت روابط ابوظبی و تلآویو و همچنین درونمایة آن اشاره کرده بود که باعث شد بسیاری از سازمانهای فلسطینی به آن واکنش نشان دهند. اما مساله جالبتر این است که یادداشت یوسف العتیبه (برخلاف تصور) بدون جواب نماند؛ بلکه اسرائیلیها به آن جواب دادند! خوانندگان روزنامه اماراتی «نشنال» که به زبان انگلیسی منتشر میشود، در ابتدای هفته جاری با دیدن یادداشتهایی غافلگیر شدند. موضوع از این قرار است که «الی بارناوی»، سفیر سابق اسرائیل در فرانسه، «ایلان باروخ» سفیر سابق رژیم صهیونیستی در آفریقای جنوبی و «الون لیال» از مسئولان سابق وزارت خارجه اسرائیل در روزنامه مذکور به صورت مشترک جواب سفیر امارات در واشنگتن را دادهاند. سفیر امارات در آمریکا در یادداشت خود خواستار تقویت روابط میان دو طرف شده و روابط فعلی را ستوده بود. او همچنین هشدار داده بود الحاق کرانه باختری به این روابط ضربه میزند و در مقابل لیال، باروخ و بارناوی از العتیبه قدردانی و در عین حال اعلام کردند که وی به اندازه کافی به مسأله فلسطین نپرداخته است! فارغ از حواشی، سه دیپلمات سابق اسرائیل در یادداشت خود اعلام کردهاند که اگر امارات خواستار تقویت روابط با تلآویو است باید آن را در چارچوب راهحل دائمی، منطقی و عادلانه در قبال فلسطینیها و نه بدون آنها انجام دهد. این مدل از مواضع به خوبی نشان میدهد که اسرائیل از عادیسازی روابطش با اعرابِ خلیجفارس خرسند است، اما نمیخواهد خارج از خط احتیاط حرکت کند؛ چراکه هم برای آنها هم برای کشورهای عربی تبعاتی خواهد داشت که آمریکاییها در این مورد قبلاً به اسرائیل هشدارهای لازم را دادهاند. این سه دیپلمات معتقدند که همبستگی کشورهای عربی با فلسطینیها کم شده و از پیشنهادهای آنها استقبال میکنند. همچنین بر این اعتقادند که اعراب برای آنها (اسرائیل) پیشنهاد دوستی دارند و با گذشت سالها این پیشنهادها نیز تقویت میشود؛ اما سوالی که برای اعراب ایجاد شده این است که آیا در برابر نقطه آغاز تاریخی برای توسعه روابط خارجی با کابینه اسرائیل هستند یا اینکه در برابر دامی از عسل قرار داریم؟ دیپلماتهای اسرائیل در یادداشت خود برای روزنامه نشنال درباره آنچه در پیش روست، هشدار داده و نوشتهاند، اختلاف میان اسرائیلیها و کشورهای عربی وجود ندارد اما در داخل فلسطین بحثی وجود دارد که مربوط به نظریه امنیتی داخلی و نوع شکل آینده جامعه اسرائیل است. در ادامه گزارش روزنامه معاریو آمده است، که روابط محرمانه اسرائیل با امارات از دو دهه پیش یا بیشتر وجود داشته و در سالهای اخیر در سایه تحولات منطقهای علنی شده است.
جنب و جوشهای رئیس موساد در منطقه برای بسیاری تحلیلگران تحولاتِ امنیت پایه مهم است؛ اما مساله اینجاست که در سایة این رفت و آمدها کمی آنطرفتر، یعنی در امارات متحده عربی اتفاقهایی در حال رخ دادن است که تاکنون علنی نشده بود
ردپای اسرائیل و تحرکات امارات در یمن
بدون تردید یکی از روابط و مناسباتی که اخیراً خبر آن منتشر شد، ورود برخی نیروهای امنیتی اسرائیل به یمن در پوششهای مختلف است که بر اساس مستندات، یکی از مناطقی که آنها رویت شدهاند، جزیره سُقطری در 150 کیلومتری آبهای جنوبی یمن است. این جزیره چند روز پیش توسط نیروهای شورای انتقالی جنوب یمن (تحت حمایت امارات) اشغال شد و گمانهزنیها در مورد همکاری اسرائیل و امارات برای تسلط به این جزیره را تقویت کرد. این جزیره نه تنها از حیث پوشش گیاهان قابلیت تبدیل شدن به مکانی برای جذب توریسم را دارد بلکه از حیث جغرافیایی به یکی از پایگاههای دریایی تبدیل خواهد شد که میتواند منافع اسرائیل، عربستان و آمریکا را با مشارکت نیروی دریایی مصر در دریایسرخ، خلیج عدن و بابالمندب تامین کند و همچنین در تامین امنیت کانال سوئز هم ایفای نقش کند. بدین ترتیب آنچه در شرایط کنونی موردنظر خواهد بود این است که روابط اسرائیل و امارات نه تنها علنی شده، بلکه وارد فاز اجرایی و استراتژیک شده است.
دیدگاه تان را بنویسید