گزارش «توسعه ایرانی» از دلایل نظامی و سیاسی حمله آمریکا به مواضعحشدالشعبی
پاتک به منافع تهران!
فرشاد گلزاری
عراق به عنوان همسایه غربی ایران نه تنها برای ما بلکه بسیاری از کشورهای فرامنطقهای و منطقهای، خصوصاً ایالات متحده ارزش و جایگاه بالایی دارد. این کشور بهعنوان چهارمین تولیدکننده نفت عضو اوپک از گذشته مورد نظر غربیها بوده و در این مسیر، مدام به دنبال آن بودند تا بتوانند نفوذ خود را در این کشور افزایش دهند و البته تنها کشورهایی که توانستند این سناریو را عملیاتی کنند، آمریکا، بریتانیا، ایران و تاحدودی عربستان سعودی هستند. هر کدام از این کشورها، دولتهای دیگر را به اعمال نفوذ در بغداد ترغیب میکنند و این روندِ دومینویی باعث شده تا عراق در ادبیات سیاسی و نظام بینالملل به یک کشور فوق استراتژیک تبدیل شود؛ چراکه این کشور یکی از ثروتمندترین کشورهای عربی خاورمیانه به حساب میآید و از جهتی دیگر جغرافیای سیاسی و همچنین ژئوپلیتیکِ این کشور به صورتی است که منافع بسیاری از حیث سیاسی، نظامی و اقتصادی در آن نهفته است.
تضاد منافع آمریکا و ایران در زمینِ عراق تا حد زیادی با مدلهای دیگر فرق میکند و اساساً این موضوع از «تضاد» به «تقابل» تبدیل شده است؛ به صورتی که دو طرف آشکارا در حوزه نظامی و مسائل میدانی یکدیگر را هدف قرار میدهند
در این بین دعوای اصلی شاید میان ایران و آمریکا باشد؛ چراکه هر دو کشور بر اساس وزن سیاسی و همچنین جایگاهشان در نظام بینالملل و منطقه برای خود مرتبه و جایگاهی در عراق قائل هستند. بگذارید کمی صریحتر حرف بزنم. آمریکاییها معتقدند که صدام در سال 2003 میلادی توسط آنها سرنگون شد و تا به امروز هم هزینة آموزش و تسلیح نیروهای عراقی از جیب واشنگتن پرداخت شده است. به همین دلیل آنها نه تنها نفت عراق بلکه تمام ساختار سیاسی و امنیتی این کشور و حتی مهرههایی که باید در این ساختار مستقر شوند را از آنِ خود میدانند. در طرف مقابل جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که نه تنها از سال 2003 میلادی سعی کرده نفوذش را در عراق افزایش دهد، بلکه در زمانی که پرچمهای سیاه داعش در چند کیلومتری بغداد به اهتزاز درآمد، با پشتیبانی نظامی و سیاسی کار را به جایی رساند که نفوذش حتی در برههای بیشتر از آمریکا به حساب آمد. این دقیقاً همانجایی است که همهچیز یکباره دگرگون شده و در نهایت «تضاد منافع» پدیدار میشود؛ چراکه اساساً ایران و آمریکا نه تنها از حیث ایدئولوژیک، بلکه از منظر سیاسی هم با یکدیگر در تضاد هستند و مشکلات بنیادین دارند.
یک ترور و چند دردسر!
تضاد در منافع بدون تردید فقط مربوط به ایران و آمریکا نیست. همین حالا و در قرن بیست و یکم شاهد آن هستیم که روسیه و چین با آمریکا در تضادهای گوناگونِ اقتصادی، سیاسی و اقتصادی قرار دارند و در جایی دیگر میبینیم که ونزوئلا یا کرهشمالی به عنوان اهداف بسیار خطرناک از سوی واشنگتن نامگذاری میشوند. اما واقعیت این است که تضاد منافع آمریکا و ایران در زمینِ عراق تا حد زیادی با مدلهای دیگر فرق میکند و اساساً این موضوع از «تضاد» به «تقابل» تبدیل شده است. این تقابل حتی همانند گذشته هم نیست، بلکه دو طرف نه تنها در فاز سیاسی بلکه به صورت آشکارا در حوزه نظامی و مسائل میدانی بکدیگر را هدف قرار میدهند. آمریکاییها معتقدند که انفجار حاصل از بمبهای کنار جادهای که در عراق و از سال 2004 میلادی به بعد جان سربازان آمریکایی را گرفته، توسط ایران و عاملین آنها انجام شده ولی تهران این موضوع را بارها رد کرده است. اگر از این موضوع بگذریم به خوبی میبینیم که مبدا تقابلهای فعلی، ترور سردار سلیمانی در فرودگاه بغداد توسط ایالات متحده بود و چندی بعد هم ایران با شلیک موشکهای خود به پایگاه عینالاسد، پاسخش را به واشنگتن داد؛ اما پس از آن عملیات، شاهد چندین واقعه نظامی بودیم؛ به گونهای که هر از چندگاهی اخباری در مورد اصابت کاتیوشا یا خمپاره به منطقه سبز بغداد یا نزدیکی سفارت آمریکا منتشر میشد. اخیراً هم اخباری در مورد اصابت چند موشک کاتیوشا به پایگاه نظامی التاجی واقع در شمال بغداد منتشر شد که در نتیجه آن علاوه بر کشته شدن دو نظامی آمریکا و یک نظامی بریتانیایی، حدود 11 سرباز دیگر هم زخمی شدند. نکتهای که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که منابع آمریکایی معتقدند تمام راکتهایی که پس از حمله موشکی ایران به عینالاسد به سمت سفارت آمریکا یا پایگاههای نظامی این کشور در خاک عراق شلیک شده، توسط جریانهای مقاومت عراق که با ایران در تماس هستند، صورت گرفته است. در این میان ممکن است اساساً این مسائل و رفت و آمد موشکها و خمپارهها در بغداد سناریوی آمریکاییها باشد تا از این طریق بتوانند با بهانهتراشی منافع ایران را در عراق زیر بار آتش خود قرار دهند.
واشنگتن به دنبال آن است تا «منافع تهران» را در عراق به هرگونه که ممکن است، به خطر بیندازد تا از این طریق ایران را به پاسخگویی شدیدتر ترغیب کند و در نهایت یک جنگ موضعی علیه منافع تهران به راه بیندازد
شبیخون به حشدالشعبی
به هر ترتیب این سناریو چه درست باشد یا غلط، ارتش عراق بامداد روز گذشته (جمعه) اعلام کرد ارتش آمریکا چهار حمله هوایی را به پایگاههای وابسته به نیروهای حشد شعبی، پلیس و ارتش عراق انجام داده است. در بیانیه رسمی که از تلویزیون عراق منتشر شد این پایگاهها شامل پایگاهی در نجف و سه مکان دیگر در جنوب بغداد است. همزمان یک مقام عراقی اعلام کرد که یکی از این حملات فرودگاهی در دست ساخت در شهر کربلا را هدف قرار داده و خساراتی به ساختمان فرودگاه وارد کرده است. رویترز گزارش داده که حملات هوایی آمریکا پس از آن رخ داد که سفارت ایالات متحده در منطقه خضرا در بغداد هدف حمله موشکی قرار گرفت. پیش از این آمریکا اعلام کرد که حمله هوایی دقیقی را در عراق علیه گروهی انجام داده که چهارشنبه در یک حمله موشکی باعث کشته شدن دو سرباز آمریکایی و یک نظامی انگلیسی شدند. وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) نیز اعلام کرد که این حملات مناطق مشخصی را هدف گرفته و شامل پنج انبار سلاح گردانهای حزبالله عراق از جمله انبار سلاحی است که در حملات علیه نیروهای ائتلاف آمریکا استفاده شد. همچنین چند رسانه عراقی اعلام کردند جنگندههای اف۱۶ آمریکایی با استفاده از حریم هوایی اردن حمله را انجام دادهاند. این در حالیست که نمایندگان پارلمان عراق علاوه بر موضعگیری علیه واشنگتن، مجدداً خواستار اخراج نیروهای آمریکا از عراق شدهاند. اما نکته دیگر که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که مهدی امرلی، نماینده ائتلاف الفتح عراق در پارلمان اعلام کرده است که نیروهای آمریکایی در حال حاضر به دنبال ساخت فرودگاه نظامی در الانبار هستند و مراحل اولیه ساخت آن به پایان رسیده است. حالا اگر این اقدامات آمریکاییها را با اخبار ضد و نقیض در مورد استقرار سامانه پدافندی پاتریوت در عراق کنار هم قرار دهیم به این مفهوم میرسیم که واشنگتن اساساً به دنبال خروج از عراق نیست و نخواهد بود. آمریکاییها به دنبال آن هستند تا به تهران، بغداد و حتی شرکای منطقهای و فرامنطقهای خود بفهمانند که منافعشان در عراق کماکان مورد تهدید قرار گرفته و نمیتوانند ساکت بنشینند. از سوی دیگر به یاد داشته باشید که واشنگتن به دنبال آن است تا «منافع تهران» در عراق را هرگونه که شده به خطر بیندازد تا از این طریق ایران را به پاسخگویی شدیدتر ترغیب کند تا در نهایت بتواند یک جنگ موضعی علیه منافع تهران به راه بیندازد. از سوی دیگر شاهد آن هستیم که جنگندههای اسرائیل همچنان به مواضع مشترک دمشق و تهران در سوریه حمله میکنند و این موضوع به نوعی قرینة سیاست آمریکاییها در عراق به حساب میآید؛ کشوری که همچنان نخستوزیر ندارد و واشنگتن از این خلا سیاسی علیه تهران بهرهبرداری میکند!
دیدگاه تان را بنویسید