نگاهی منتقدانه به سیاست ترکیه و اروپا در قبال موج جدید پناهجویان
اخاذیِ مضاعف!
فرشاد گلزاری
سال 2011 پس از آنکه بهار عربی (یا به قول تحلیلگران و کارشناسان داخلی، بیداری اسلامی) در کشورهایی نظیر تونس، مصر، یمن، بحرین، لیبی و حتی سوریه اتفاق افتاد، شاهد به وجود آمدن یک دومینوی سیاسی - امنیتی در سطح این کشورها بودیم. رهبران حکومتها یک به یک سقوط میکردند یا به آنها ابلاغ میشد که کنارهگیری کنند. شدت عمل نیروهای امنیتی و پلیس در این دولتها به شدت بالا رفت و از سوی دیگر کشورهایی مانند عربستان، امارات، قطر، کویت و حتی اردن از این وضعیت احساس خطر میکردند. عراق هم از این موضوع راضی نبود، اما کار به بغداد نکشید؛ بلکه هماکنون و با گذشته 8 سال از آن روزها (2011 تا 2019) عراق صحنه اعتراضها و کشمکشهایی است که از یک سو باعث عدم استقرار دولت در این کشور شد و از سوی دیگر شهروندان آن همچنان در میدان التحریر حضور دارند و حالا نیز درگیر ویروس کرونا شده است. با کنار گذاشتن این کشورها، تنها جغرافیایی که از سایرین متمایز است، سوریه خواهد بود. در سال 2011 اعتراضهای داخلی روی داد و اتفاقاً برخوردهایی با معترضان همانند مصر، بحرین، لیبی و غیره هم انجام شد اما واقعیت این است که همه چیز ظرف چند روز به حدی با شیب تند تغییر کرد که اساساً برخورد دولت سوریه با معترضان به یک شوخی تبدیل شد؛ چراکه به غیر از داعش و جبههالنصره (هیئت تحریرالشام فعلی و شاخه القاعده در سوریه) حدود 135 گروه و جریان تروریستی خُرد و ریز به صورت پلکانی در این کشور ظهور کردند و بزرگترین سَلاخی در تاریخ قرن 21 را به تصویر کشیدند.
اروپاییها (یا یک کشوری مانند آلمان) نیاز مبرم به جمعیت جوان و نیروی کار ارزان و غیر میانسال دارد؛ چراکه شهروندان اروپایی همچنان به ساعات کار و میزان حقوق پرداختی از سوی دولت اعتراض دارند و تنها کسانی که با پایینترین حقوق و دستمزد کار میکنند همین پناهجویان هستند
روزی نبود که رسانهها را باز کنید و نبینید که زنها و بچهها به همراه پدران، برادران یا همسرانشان از ترس بریده شدن سرشان در حال فرار به کوه و بیابان هستند. روزی نبود که خبر تجاوز به زنان و حتی پیرزنهای درمانده که سوء تغذیه تمام جانشان را فرا گرفته بود را در رسانهها نشنوید یا نخوانید. به نظر نمیرسد در این چند سال یک روز بوده باشد که یک نظامی یا غیرنظامی کشته نشده باشد. این وضعیت در عراق هم به همین روال بود، اما مقصود ما فعلاً سوریه است.
پناهجویان ابزار اخاذی ترکیه از اروپا!
زمانی که سوریه به هم ریخت هیچکس فکر نمیکرد ترکیه تا به این حد دست به کثیفترین سیاستهایی بزند که پوشش آن را «اسلامِ آناتولی» فرا گرفته است. همه میدانند که اردوغان طی سالهای قبل از 2011 میلادی رابطه خوبی با بشار اسد داشت و حتی بخش عمده واردات سوریه از ترکیه بود؛ ولی همین اردوغان یکباره و به دلایل سیاسی و البته منافع امنیتی نه تنها از دمشق فاصله گرفت بلکه به سرعت طرح حمایت از مخالفان و جدا شدههای ارتش سوریه که بعداً با نام «ارتش آزادِ سوریه» دست با جنایات زدند را در دستور کار گذاشت. شاید برخی از مخاطبان و خوانندگان این سطور به یاد داشته باشند که در یکی از روزهای اولیة آشوب در سوریه ویدئویی منتشر شد که یکی از تروریستها پس از پاره کردن شکم یک سرباز سوری، قلب او از بدن جدا کرد و به دندان کشید! اینها همان ارتش آزاد سوریه بودند که مواجب و تسلیحات آنها توسط آنکارا تامین میشد و تا به امروز هم این روند ادامه دارد و بخشی از آنها اخیراً توسط ترکیه به لیبی اعزام شدهاند تا بتوانند مقابل نیروهای خلیفه حفتر بجنگند. اما آنچه که واقعاً غیرقابل هضم است، مساله پناهجویان است. اردوغان که چند سالی است حزب عدالت و توسعه را در اختیار دارد، نه تنها دوستان و همقطاران خود (اعم از احمد داوود اوغلو، علی باباجان و عبدالله گُل) را در صحنه سیاست داخلی حذف کرد، بلکه بارها آنها را به دلیل مواضعشان در قبال اروپا مورد انتقاد قرار داد.
اردوغان معتقد است تا زمانی که ترکیه به عضویت دائم و رسمی اتحادیه اروپایی در نیامده باید یک اهرم فشار علیه آنها در دست داشته باشد. به همین جهت او حدود 7. 3 میلیون نفر از پناهجویان سوری را در مرز خود با سوریه و همچنین در مرزهای منتهی به اروپا اسکان داد تا بتواند از این «دیوارِ انسانی» در موقع لزوم استفاده کند؛ حالا روز مباداست و اردوغان درهای خود را به سوی اروپا و خصوصاً یونان گشوده تا بتواند حمایت اروپا را در پرونده ادلب جلب کند. اردوغان از پناهجویان و عضویتش در ناتو به نفع خود استفاده میکند تا اروپا را متقاعد کند که برای حملة نظامی و دیپلماتیک باید به شامات بیایند اما دولتهای قاره سبز درگیر مساله دیگری هستند که این روزها مانند بختک گلوی دولتمردانشان را میفشارد.
اردوغان از پناهجویان و عضویتش در ناتو به نفع خود استفاده میکند تا اروپا را متقاعد کند که برای حملة نظامی و دیپلماتیک باید به شامات بیایند اما دولتهای قاره سبز درگیر مساله دیگری هستند که این روزها مانند بختک گلوی دولتمردانشان را میفشارد
شر از جایی دورتر میآید!
سال 2015 شاهد یکی از عجیبترین و بزرگترین حملات تروریستی در فرانسه و سپس بلژیک بودیم که تاکنون هم ادامه دارد. این حملات در آلمان، هلند، سوئد، بریتانیا و حتی ایتالیا و اتریش هم اتفاق افتاد. همین حملات باعث شد تا دو اتفاق بیافتد؛ نخست اینکه انتقادها به سیاست مهاجرپذیری در کشورهای اروپایی (خصوصاً آلمان) افزایش یافت که همین موضوع باعث خیزش و رشد جریانهای راست افراطی (بالاخص در آلمان، مجارستان، ایتالیا و لهستان) شد. اتفاق دوم این بود که در لا به لای این پناهجویان عناصر تروریستی وارد خاک اروپا شدند و دست به عملیاتهای سلولی و چندلایه زدند که اتفاقاً همین موضوع هم باعث تحت فشار قرار گرفتن دولتهای اروپایی از سوی مخالفان داخلی و شهروندانشان شد که نمونه تمام عیار آن را در آلمان و با خیزش حزب آلترناتیو برای آلمان میتوان دید. اما مساله اصلی چیز دیگریست. دولتهای اروپایی با جذب پناهجویان خواستند به دنیا بگویند که «ما خیلی انساندوست هستیم» اما در واقعیت آنها هیچ برنامهای برای پناهجویان نداشتند. اروپاییها (یا یک کشوری مانند آلمان) نیاز مبرم به جمعیت جوان و نیروی کار ارزان و غیر میانسال دارد؛ چراکه شهروندان اروپایی همچنان به ساعات کار و میزان حقوق پرداختی از سوی دولت اعتراض دارند و تنها کسانی که با پایینترین حقوق و دستمزد کار میکنند همین پناهجویان هستند. از جهتی دیگر بسیاری از کسانی که در صفوف داعش و القاعده در سوریه حضور دارند و حالا هم به یک معضل جدی تبدیل شدهاند، اتباع همین کشورهای اروپایی هستند. قاره سبز فکر نمیکرد که کار به جایی برسد که جرأت پذیرش مجدد اتباع خود به موطنشان را نداشته باشد؛ چراکه آنها حالا به این نتیجه رسیدهاند که «شر از جایی دورتر میآید»، اما حالا دیگر این رویکرد به بحران تبدیل شده است. اینکه اردوغان دیروز اعلام کرد به زودی یک میلیون آواره سوری را روانه اروپا میکند و از سوی دیگر با انتقاد از سیاست مهاجرتی یونان، مدعی شد که 40 میلیارد دلار هزینه پناهجویان سوری طی چند سال پیش شده است نشان میدهد که نه تنها او، بلکه کشورهای اروپایی در حال «اخاذی مضاعف» از یکدیگر و حتی از پناهجویان هستند. اروپاییها نیت اردوغان را به خوبی میدانند و از سوی دیگر اردوغان هم میداند که برای جلب حمایت ناتو و اروپا در پرونده ادلب باید اروپاییها را بترساند. به همین دلیل هیچ اهرم فشاری قویتر از پناهجویان برای اردوغان وجود ندارد و همین پناهجویان هستند که برای اروپاییها منافع سیاسی و اقتصادی دارند و باز هم متاسفانه این پناهجویان سوری هستند که بازار قاچاق انسان و تجارت اعضای بدن در اروپا را داغ نگه داشتهاند؛ چراکه قرار نیست همه آنها به نیروی کار مفید تبدیل شوند!
دیدگاه تان را بنویسید