فرشاد گلزاری

 اعلام طرح معامله قرن توسط دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات متحده آن هم از خاک آمریکا برای افکار عمومی منطقه (بجز شهروندان آمریکا) موضوعی حیرت‌انگیز به حساب می‌آید اما برای سیاستمداران و تحلیلگران تا حدودی قابل هضم است و دور از انتظار نبود. درست است که بسیاری از مقامات و چهره‌های سیاسی - امنیتی در سراسر دنیا (خصوصاً در فلسطین و برخی دیگر از کشورهای غرب آسیا) نسبت به این طرح موضع بسیار تندی اتخاذ کرده‌اند و همچنان در حال انتقادهای بی حد و نصاب از آن هستند، اما واقعیت در عرصه سیاست چیز دیگری است. متاسفانه سیاست (آنهم در مقیاس جهانی) آنگونه که ما فکر می‌کنیم پیش نمی‌رود؛ به عنوان مثال زمانی که چند روز اخیر خبر سفر «ولادیمیر پوتین» به اسرائیل و دیدار با محمود عباس و سایر مقامات رژیم صهیونیستی در سطح رسانه‌های دنیا منتشر شد، هیچکس سوال نکرد که چرا این سفر به موازات برنامه سفر بنیامین نتانیاهو و بنی گانتس (رقیب انتخاباتی نتانیاهو و رئیس ائتلاف آبی و سفید) به آمریکا انجام شد؟ اینکه چرا پوتین در این برهه زمانی و کمی قبل از اعلام طرح معامله قرن توسط ترامپ به سرزمین‌های اشغالی سفر می‌کند، ریشه در روابط تاریخی روس‌ها و یهودیان دارد. باید توجه کنیم که تعداد کثیری از روس‌تبارهای یهودی نه تنها در خاک روسیه زندگی می‌کنند بلکه مناصب سیاسی، علمی و اقتصادی زیادی در روسیه را اداره می‌کنند که بخشی از آنها به عنوان نماینده پارلمان سفلی، در دومای روسیه مشغول به کار هستند. در این سوی مرزهای، یعنی در اسرائیل هم این قرینه کاملاً مشهود است؛ به صورتی که یهودیان روس‌تبار هم در کنست (پارلمان اسرائیل) مشغول به کار هستند. نکته جالب‌تر اینکه زبان روسی در اسرائیل (پس از زبان عبری و عربی)، سومین زبان فراگیر به حساب می‌آید. این مسائل به خوبی نشان می‌دهد که روابط ناگسستنی میان مسکو و تل‌آویو علیرغم لفاظی سیاستمداران هر دو طرف به قوت خود باقیست. حالا به خوبی متوجه می‌شویم که چرا پوتین در آستانه اعلام طرح معامله قرن، به اسرائیل سفر کرد!

ترامپ و نابهنگام‌هایش

اعلام معامله قرن که قرار است امروز (سه‌شنبه) در آمریکا صورت بگیرد بدون شک منافعی دارد برای دو طرف (اسرائیل و آمریکا) دارد. اما مساله اصلی در این بین، زمانِ اعلام معامله قرن است. تردید وجود ندارد که انتخاب زمان فعلی برای اعلام این طرح دلایلی برای خود دارد. نخستین دلیل، استیضاح ترامپ و اعمال هجمه‌های داخلی از سوی دموکرات‌ها به ترامپ است. باید توجه داشته باشیم که آنچه جمهوریخواهان و دموکرات‌ها را در یک راستا و در کنار هم قرار می‌دهد، حمایت از اسرائیل است. ترامپ در وهله اول با کشاندن نتانیاهو و رقیبش (بنی گانتس) به خاک آمریکا قصد دارد به رقبایش بفهماند که تلاش‌های آنها برای حذف وی از صحنه قدرت بی‌تاثیر است؛ چراکه او حمایت قوی لابی یهود و همچنین نفر اول اسرائیل را دارد. در وهله دوم ترامپ به دنبال آن است تا به اسرائیلی‌ها و حتی رقبای داخلی و خارجی نتانیاهو بفهماند که نخست‌وزیر فعلی اسرائیل تحت حمایت و زیر چتر سیاسی - امنیتی ایالات متحده قرار دارد. به همین دلیل است که اخیراً شاهد بودیم که «آویگدور لیبرمن»، رهبر حزب اسرائیل خانه ما و وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در کابینه نتانیاهو که امروز به رقیب وی تبدیل شده، اعلام می‌کندکه دعوت ترامپ از نتانیاهو برای سفر به اسرائیل، مصداق بارز خریدن رای از آنها برای سومین دور از انتخابات کنست است. این اظهارنظر (آنهم از سوی لیبرمن) به خوبی نشان می‌دهد که نه تنها نتانیاهو بلکه ترامپ هم به دنبال جمع کردن آرا به نفع سبد انتخاباتی خود است؛ چراکه بر اساس آنچه رقبا و حتی اندیشکده‌های موافق جمهوریخواهان می‌گویند، ترامپ در سیاست خارجی نتوانسته دستاورد خاصی داشته باشد جز سرکیسه کردن اعراب آن هم در فاز اقتصادی و تجاری. در این میان اما وضعیت منطقه (بخصوص پس از جدال تهران و واشنگتن در عراق) به حدی ملتهب است که ترامپ و تیمش نیاز به یک محور خبری برای انحراف افکار عمومی دارند؛ به گونه‌ای که اخیراً مخالفان وی پس از انتشار خبر ضربه مغزی 39 سرباز آمریکایی که از موشک‌باران پایگاه عین‌الاسد توسط ایران حاصل شده، ترامپ و کاخ‌سفید را به باد انتقاد گرفته‌اند و اعلام کردند که رئیس‌جمهوری آمریکا در حال پنهانکاری است. 

با نگاهی به آنچه در کاخ سفید می‌گذرد کاملاً مشخص است که طرح صلح خاورمیانه یا همان معامله قرن تماماً در راستای حفظ منافع اسرائیل طرح‌ریزی شده، اما بحث اینجاست که برای اجرایی شدن آن به 400 میلیارد دلار بودجه نیاز است که تامین این مبلغ تاکنون میسر نشده است

جزئیات معامله قرن چیست؟ 

برای اینکه بدانیم جزئیات معامله قرن چیست و ترامپ چه محورهایی را اعلام خواهد کرد باید نگاهی به اظهارات «باراک راپید»، تحلیلگر امور سیاسی کانال سیزدهم تلویزیون رژیم صهیونیستی در اینباره بیاندازیم. او به نقل از منابع اسرائیلی و عرب گفته است که این طرح شامل الحاق «30 تا 40 درصد» از اراضی مناطق موسوم به «ج» در کرانه باختری (به مناطق اشغالی) است و به این  اشاره می‌کند که فلسطینیان تنها بر 40 درصد از مناطق موسوم به «ا» و ب» مسلط خواهند بود. دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا، چهار تا شش ماه زمان برای موافقت با طرح ادعایی خود خواهد داد و به اسرائیل اجازه تحمیل حاکمیت خود بر شهرک‌ها و مناطق موسوم به «ج» در کرانه باختری را خواهد داد.  این کارشناس افزود همچنین به فلسطینیان اجازه خواهد داد دولتی را برای خود تشکیل دهند، البته دولت محدود بدون  ارتش، و البته به‌شرطی که با طرح معامله قرن موافقت کنند، و هیچ سیطره‌ای برای حریم هوایی یا مرزها نخواهد داشت و از هرگونه عقد قرارداد با کشورها هم منع خواهد شد. در این راستا شبکه 13 شبکه تلویزیونی رژیم صهیونیستی نیز فاش کرد طرح معامله قرن، پیشنهادی را برای مرتبط کردن نوار غزه به کرانه باختری از طریق تونل زمینی ارائه خواهد کرد، هرچند دستگاه‌های امنیتی اسرائیل این پیشنهاد را رد خواهند کرد. مفاد طرح معامله قرن همچنین شامل بازگشت تشکیلات خودگردان به غزه و سیطره بر این منطقه و خلع سلاح غزه از طریق تشکیلات خودگردان و خلع سلاح جنبش‌های جهاد اسلامی و حماس خواهد بود. این رسانه اسرائیلی افزود طرح معامله قرن همچنین شامل فراهم کردن پنجاه میلیارد دلار برای اجرای طرح‌های اقتصادی در مناطق فلسطینی خواهد بود که این مبلغ را محمد بن سلمان ولیعهد سعودی و کشورهای  عربی حاشیه خلیج (فارس) تأمین خواهند کرد. کانال دوم تلویزیون اسرائیل هم افزود: نتانیاهو و گانتس (رئیس اسبق ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی و رئیس حزب آبی سفید) به‌صورت جداگانه با دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا برای بررسی طرح معامله قرن دیدار خواهند کرد. 

زمانی که چند روز اخیر خبر سفر «ولادیمیر پوتین» به اسرائیل و دیدار با محمود عباس و سایر مقامات رژیم صهیونیستی در سطح رسانه‌ها منتشر شد، هیچکس سوال نکرد که چرا این سفر به موازات برنامه سفر بنیامین نتانیاهو و بنی‌گانتس  به آمریکا انجام شد؟ 

با نگاهی به این جزئیات و آنچه در کاخ سفید می‌گذرد کاملاً مشخص است که طرح صلح خاورمیانه یا همان معامله قرن تماماً در راستای حفظ منافع اسرائیل طرح‌ریزی شده اما بحث اینجاست که برای اجرایی شدن آن به 400 میلیارد دلار بودجه نیاز است که تامین این مبلغ تاکنون میسر نشده است. با این وجود بسیاری از تحلیلگران آمریکایی معتقدند که اقدام ترامپ علاوه بر منافع انتخاباتی و شخصی وی، به نوعی یک هدیه به نتانیاهو تلقی می‌شود، اما اجرای این هدیه همچنان با موانع منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای روبرو است.