گزارش «توسعه ایرانی» از جدیدترین موانع موجود بر سر تشکیل کابینه لبنان
آقای نخستوزیر در محاصره سهمخواهان
فرشاد گلزاری
با وجود انتخاب «حسان دیاب» به عنوان نخستوزیر جدید لبنان، همچنان شاهد آن هستیم که نهتنها اعتراضهای مردمی فروکش نکرده بلکه بنبست جدید در عرصه سیاسی لبنان پدیدار شده است. اینکه چرا تا به امروز بهرغم انتصاب نخستوزیر مکلف در لبنان، همچنان این کشور از عدم استقرار دولت حاکم رنج میبرد دلایل متعددی دارد که باید آن را به دو دسته عوامل مخرب داخلی و خارجی تقسیم کنیم. در فاز داخلی بهترین الگوی موجود را باید سخنان اخیر «نبی بری»، رئیس پارلمان لبنان بدانیم. شاید عدهای معتقد باشند که رئیس پارلمان این کشور تا حد زیادی با نخست وزیر جدید لبنان (حسان دیاب) از حیث فکری و گرایش سیاسی در یک سمت و سو قرار دارد اما نکته، دقیقاً در همی نجا نهفته است؛ اینکه میبینیم یک مهره قدیمی و کهنهکار مانند نبی بری که به جناح شیعیان لبنان منتصب است و علناً با سیاستهای نخستوزیر لبنان مخالفت میکند، دقیقاً به ما میفهماند که در لبنان چه خبر است و چرا دولت تا به امروز تشکیل نشده است. نبی بری روز گذشته با انتقاد از برخی شروط دیاب برای تشکیل کابینه لبنان اعلام کرده است که «اگر وزیر سابق و موفقی وجود داشته باشد، چرا نباید از آن استفاده شود؟» او در گفتوگوی خود با المنار اظهار کرده که «نخستوزیر مکلف خواستار تشکیل دولت تکنوکرات است؛ اما آنچه ما نمیفهمیم درخواست وی برای انتخاب وزیران مستقل است. آیا استقلال به این معناست که وزیران هیچ ارتباطی با حزب متبوعشان نداشته باشند؟!
کسی که نخستوزیر را نامزد کرده همین قوای سیاسی و حزبی بوده که اتفاقاً افراد متخصص و فنسالار هم دارند. من خواهان دولتی هستم که با فساد مبارزه کند، دولتی میخواهیم که وزیرانش شایستگی نجات کشور را داشته باشند، پس چرا نخستوزیر مکلف خود را مقید به اموری کرده که قانون اساسی و عرف آن را تبیین یا تحمیل نکرده است؟»
زمانی که جناحهای وابسته به جریان 14 مارس به نامزدی دیاب برای پست نخستوزیری رای ندادند، معلوم بود که او در تشکیل دولت تنها خواهد ماند، چراکه «آقای نخستوزیر در محاصره سهمخواهان» قرار گرفته است
هجمه علیه مشی تکنوکرات
این اظهارنظر )آن هم از سوی رئیس قوه مقننه لبنان( نه تنها به خوبی نشان میدهد که مخالفتهای آشکار در درون این کشور با استقلال وزرا و عدم انتصاب آنها به احزاب وجود دارد بلکه اساساً این بحث مطرح است که نمیتوان خواستهها و آنچه در ذهن نخستوزیر لبنان برای تشکیل کابینه این کشور میگذرد را به ورطه عملی کشاند. در این میان باید به مدل نگاه و سیاستهای مد نظر حسان دیاب به عنوان نخستوزیر مکلف لبنان رجوع کنیم. زمانی که او به این سمت گمارده شد بسیاری از رسانههای سعودی و اماراتی به صورت مرتب این خبر را به افکار عمومی مخابره کردند که وی مورد تایید و حمایت حزبالله لبنان است و حتی کار به جایی رسید که او را مهره جمهوری اسلامی ایران به مردم معرفی کردند. پس از به راه افتادن این مدل از جنگ روانی، دیاب چندین مرتبه در مصاحبههای خود با رسانههای داخلی و خارجی اعلام کرد که هیچ وابستگی به حزبالله یا ایران ندارد و اساساً محور مطالب خود را بر خروج لبنان از بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پیش آمده سوق داد. کمی بعد که او دیداری با میشل عون (رئیسجمهوری لبنان) داشت و چند ساعت پس از این دیدار رسانههای لبنان اعلام کردند که اختلافها میان دیاب و عون بر سر وزرای مسیحی که قرار است برای تصدی پست معرفی شوند، بالا گرفته است.
شاید سوال بسیاری از مخاطبان این باشد که مگر نخستوزیر مکلف لبنان چه مولفههایی را برای انتخاب اعضای کابینه مدنظر دارد و اصولاً او از چه مدلی پیروی میکند؟ بر اساس آنچه شبکههای تلویزیونی لبنان و رسانههای این کشور اعلام کردهاند، نخستوزیر لبنان معتقد است که کابینه آینده این کشور باید به ۱۸ وزیر محدود باشد. دیاب فعالیت بیشتر زنان در عرصه سیاسی و اجتماعی را خواستار شده و از سوی دیگر بر فنسالار بودن وزیران تاکید دارد. یکی دیگر از شروط اصلی (که اتفاقاً مورد انتقاد رئیس پارلمان و بسیاری از موافقان و مخالفان او قرار گرفته) حضور نداشتن وزیران دولت پیشین در کابینه جدید لبنان است. حذف پست وزیر مشاور در دولت، استفاده نکردن از نمایندگان مجلس و ادغام وزارتخانهها ازجمله شروط دیاب برای تشکیل دولت است که همه این مسائل باعث شده که تا به این لحظه کابینه لبنان تشکیل نشود. اما سوال اصلی در فضای کنونی لبنان این است که چرا دیاب تا به این حد تحت فشار است؟
هجمه خارجی به موازات هفته خشم!
روز گذشته میشل عون، رئیسجمهوری لبنان در جریان دیدار با دیپلماتها و مدیران سازمانهای بینالمللی در کاخ ریاستجمهوری بعبدا رسماً آب پاکی را بر دستان مسئولان و شهروندان لبنان ریخت و اعلام کرد بهرغم اینکه ما اوضاع خوبی برای به تاخیر انداختن تشکیل دولت نداریم، تشکیل این دولت نیاز به انتخاب اشخاصی شایسته دارد که مورد اعتماد مردم و پارلمان باشد! آنچه در ادامه سخنان رئیس جمهوری لبنان مطرح شده، تا حد زیادی نشان میدهد که لبنان همچنان اسیر یک فراموشی است. میشل عون در سخنان روز گذشته خود اعلام میکند که تلاشهای بسیاری برای حل بحرانهای اقتصادی صورت گرفته اما این مسأله نتایج مورد انتظار را به همراه نداشته است و لبنان بهای ۳۰ سال سیاستهای مالی اشتباه و همچنین فساد اداری و مالی را پرداخت میکند.
اگر این اظهارات را در کنار وضعیتِ کفِ خیابانهای بیروت قرار دهیم به خوبی میفهمیم که یک سری از خط و خطوط ابلاغی از داخل و خارج لبنان در عدم تشکیل دولت این کشور دخیل است؛ چراکه معترضان لبنانی عصر دوشنبه برخی مسیرها در بیروت از جمله پل الرینغ و خیابانهای صیدا و طرابلس را در اعتراض به وضعیت اقتصادی و عدم رسیدگی به خواستههایشان (از جمله تشکیل کابینهای مستقل و متخصص) مسدود کردند و علاوه بر آن، گروههای معترض لبنانی برای آغاز «هفته خشم» از روز گذشته (سهشنبه) در سراسر مناطق این کشور فراخوان دادند. آنچه در این راستا تعجب بسیاری از تحلیلگران را به خود جلب میکند این است که چرا با وجود آنکه اعتراضهای لبنان از از ۱۷ اکتبر 2019 (۲۵ مهر 1398) تاکنون ادامه دارد اما مسئولان این کشور (با استناد به سخنان اخیر میشل عون و عدم تشکیل دولت توسط حسان دیاب) هیچ راهحل فوری را در دستور کار قرار نمیدهند؟
اینکه یک مهره قدیمی و کهنهکار مانند نبی بری که به جناح شیعیان لبنان منتسب است، علناً با سیاستهای نخستوزیر لبنان مخالفت میکند، دقیقاً به ما میفهماند که در لبنان چه خبر است و چرا دولت تا به امروز تشکیل نشده است
برای پاسخ به این پرسش باید به این نکته اشاره شود که در روند رأیگیری برای مأمور شدن دیاب جهت تشکیل کابینه، جریانهای وابسته به ۱۴ مارس مانند حزب المستقبل (به رهبری سعدالحریری)، جریان التقدمی الاشتراکی (به رهبری ولید جنبلاط) و القوات اللبنانیه ( به رهبری سمیر جعجع) به وی رأی ندادند؛ اما جریانهای وابسته به ۸ مارس مانند التیار الوطنی الحر (منتسب به میشل عون و به ریاست جبران باسیل) و دو گانه شیعه اَمل ( به رهبری نبی برّی) و حزبالله با رأی به دیاب اعلام کردند از او در روند تشکیل دولت حمایت خواهند کرد. همین قطببندی به خوبی نشان میدهد که عربستان سعودی و ایالات متحده به عنوان مهمترین بازیگران عرصه سیاسی و اقتصادی لبنان تا چه حد در تشکیل کابینه این کشور سنگاندازی کردهاند و حتی دیاب را زیر فشار گذاشتهاند؛ به عبارتی دیگر زمانی که جناحهای وابسته به جریان 14 مارس به نامزدی دیاب برای پست نخستوزیری رای ندادند، معلوم بود که او در تشکیل دولت تنها خواهد ماند، چراکه «آقای نخستوزیر در محاصره سهمخواهان» قرار گرفته است.
دیدگاه تان را بنویسید