گزارش «توسعهایرانی» از نقش ترکیه در برقراری آتشبس شکننده لیبی
حفتر، تامینکننده ناخواسته منافع آنکارا؟!
فرشاد گلزاری
بازی «قدرتها» در عرصه سیاست بینالملل یکی از موضوعاتی است که اگر بگوییم قدمت آن به طول تاریخ بشریت است، گزافهگویی نکردهایم. از قدیمالایام که امپراطوریهای مختلف به دنبال فتح و ظفرهای مختلف و گسترش آن در محیط خود بودند این بازی قدرت را به صورت علنی مشاهده میکنیم و حالا هم که نظامِ تکی چند قطبی بر سراسر جهان حکمفرما است، در حال تجربه همین روال به گونهای دیگر هستیم. اگر نگاهی گذرا به منازعات و مخاصمات بینالمللی (به خصوص مخاصمات مسلحانه) طی یک دهه اخیر بیندازیم به وضوح میبینیم، این قدرتهای سطح اول دنیا هستند که یک به هم ریختگی را شروع یا اسباب و وسایل آن را تحریک و مهیا میکنند و پس از به وجود آمدن وضعیت بحرانی خود را به کنار میکشند و فرستادههایشان را زیر چترِ رسانهای ایجاد شده توسط خودشان به منطقه بحران اعزام میکنند تا با به تصویر کشیدن یک کنشگری مثبت از خود بتوانند درنهایت منافع موردنظرشان را تامین و تایید کنند. نمونه این موضوع را امروز میتوان در سوریه، عراق، افغانستان و حتی لبنان به چشم دید. اینکه 137 گروه تروریستی ریز و درشت در یک چشم بهم زدن در سوریه فعال میشوند و پس از آن تصویر هزاران کشته، زخمی و نابسامانی توسط رسانهها به افکار عمومی تزریق میشود و پس از آن کانالهای سیاسی با برچسبِ مداخلة صلحجویانه فعال میشود، این پیام را در عالم سیاست مخابره میکند که «اگر قدرتهای بزرگتر نخواهند، قدرتهای میانسطح و کوچکتر» از گردونه بازی حذف میشوند!
اینکه دیده میشود اردوغان پس از سفر پوتین به ترکیه برای افتتاح پروژه خط لوله «تُرک استریم» و گفتوگو با او پشت درهای بسته یکباره آتشبسِ لیبی را میپذیرد و موضع تند خود را نسبت به حفتر تقلیل میدهد، نشاندهنده یک توافق در پشت پرده است
روسیه، وزنه تعادل لیبی
با این پیش فرض اگر به تحولات اخیر لیبی نگاه بیندازیم، چندین بازیگر در سطوح مختلف با گرایشهای متفاوت ایدئولوژیک و رسمالخط سیاسی مختص به خود را مشاهده میکنیم. ماجرای فعلی در لیبی از چهارم آوریل سال 2019 میلادی شروع شد. در آن زمان «ژنرال خلیفه حفتر» که فرماندهی نیروهای موسوم به ارتش ملی لیبی را به عهده دارد با صدور بیانیهای از شهر طُبرق اعلام کرد قصد دارد عملیات گستردهای را علیه طرابلس برای «پاکسازی تروریستها» آغاز کند. در همینجا کاملاً مشخص شد که باز هم استفاده از واژه تروریسم است که به بازیچة حفتر تبدیل شده تا بتواند منافع قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای که در پشت وی صف کشیدهاند را تامین کنند. او یک نظامی اتو کشیده با قد بلند و نگاهی نافذ است که طرفداران و نیروهایش را با یک غرور توام میکند. حفتر در اواخر دهه 80 میلادی به دلیل اختلاف با قذافی، دیکتاتور سابق لیبی را تنها گذاشت و مدتی را در آمریکا اقامت داشت. در این مدت با روسها هم در ارتباط بود اما گویا دو قدرت (روسیه و ایالات متحده) او را برای سناریوی خود در پستوی امن قرار داده بودند؛ چراکه پس از سقوط قذافی، این حفتر بود که با یک پرواز وارد خاک لیبی شد و نهایتاً طیرق را برای اقامت خود برگزید. هیچکس در آن زمان نمیدانست که حفتر برای چه هدفی وارد لیبی شده است و تنها در مصاحبهای اعلام کرده بود که برای آزادی و سربلندی لیبی وارد کشورش شده است. پس از همین اظهارات بود که یکباره پرچمهای سیاهرنگ خلافت داعش در شمال لیبی (شهر سرت) به اهتزاز درآمد. در آن زمان ایتالیا ( به دلیل همجواری آبهای سرزمینیاش با سواحل شمال لیبی و نفوذ سنتی در این کشور) به همراه فرانسه خواهان تقابل با داعش در شمال لیبی شدند. حفتر به سرعت نیروهایش را بسیج کرد و آمریکاییها هم او را حمایت کردند. روسها سلاحهای مورد نیاز حفتر را به صورت مخفیانه به او تحویل دادند و حتی برخی از این تجهیزات و تسلیحات از طریق مرز مصر به دست حفتر رسید. چند هفته بعد رسانهها خبر دادند که نیروهای حفتر با پشتیبانی هوایی فرانسه و ایتالیا و همچنین مشارکت نسبیِ نظامیان آمریکا، شروع به قلع و قمع داعش در شهر سرت کرده است و نهایتاً او موفق شد تا خلافت سوم داعش (پس از عراق و سوریه) را در هم بشکند. در آنجا بود که حفتر به عنوان قهرمان ملی در لیبی معروف شد. همین موضوع پیوندهای روسیه با وی و حتی آمریکاییها را دو چندان کرد ولی در طرابلس اوضاع به صورت دیگری در حال رقم خوردن بود. در آن زمان، دولت وفاق ملی به رهبری «فائز السراج» که اتفاقاً تحت تایید و حمایت سازمان ملل متحد بود روی کار آمد و در اینجا بود که همه چیز به هم ریخت.
ایدئولوژی دولت وفاق ملی دقیقاً بر خلاف حامیان حفتر (عربستان، امارات، مصر/ به غیر از روسیه) بود و در اینجا قطببندیها شروع به شکل گرفتن کرد. ترکیه و قطر به عنوان کشورهایی که ایدئولوژی اخوانی را با خود حمل میکنند وارد این قطببندی شدند و در اینجا رسانههای متعلق به دولت وفاق ملی که منتصب به جریان اخوانالمسلمین بودند، دست به تحریک ترکیه زدند. آنها مدام با برجسته کردن وجهه ایدئولوژیک درگیری میان طرابلس و طبرق آنکارا را به جایی رساندند که نه تنها موضع تهاجمی علیه حفتر اتخاذ کرد بلکه دست به اعزام نیرو زد؛ اما روسیه همچنان تماشاچی بود و آمریکا هم از طریق منابع، مخبرین و خصوصاً سفارتش در لیبی اوضاع را رصد میکرد!
رسانههای دولت وفاق ملی مدام با برجسته کردن وجهه ایدئولوژیک طرابلس و طبرق، آنکارا را به جایی رساندند که نه تنها موضع تهاجمی علیه حفتر اتخاذ کرد بلکه دست به اعزام نیرو زد، اما روسیه همچنان تماشاچی بود
حفتر و اردوغان: دو بازی، یک زمین
اینکه دیده میشود ترکیه متعهد به پشتیبانی از دولت فائز السراج در طرابلس میشود و حتی دست به اعزام نیروهای تحت حمایت خود (تروریستهای ارتش آزاد سوریه) به طرابلس میزند، نشان میدهد که آنکارا و در رأس آن اردوغان، طرحی را مهندسی کرده که ستون فقرات آن را منافع مالی (خصوصاً حوزه انرژی) طرابلس و حتی کشورهای اخیر در بر میگیرد و حاضر است برای آن دست به هر کاری بزند و هر توافقی را امضاء کند. اینکه دیده میشود اردوغان پس از سفر پوتین به ترکیه برای افتتاح پروژه خط لوله «تُرک استریم» و گفتوگو با او پشت درهای بسته به یکباره آتشبسِ لیبی را میپذیرد و از سوی دیگر موضع تند خود نسبت به خلیفه حفتر را تقلیل میدهد، نشان دهنده یک توافق در پشت پرده است. اگر به تیتر رسانههای ترکیه (روزنامه ینی شفق یا کانالِ آ خبر) طی چند روز اخیر نگاهی گذرا بیاندازیم به خوبی میبینیم که حتی آنها هم میزان حمله خود به حفتر را تقلیل دادهاند. از سوی دیگر، وزارت دفاع ترکیه روز گذشته (یکشنبه) رسماً اعلام کرد که اتشبس اجرا شده و هیچکدام از طرفین آن را نقض نکردهاند. عقبنشینی ترکیه و اینکه وزیر خارجه این کشور میگوید «نمیتوانیم حفتر را نادیده بگیریم»، دلایل مهمتری دارد. سفر راشد الغنوشی رئیس پارلمان تونس (به عنوان کسی که نگاه نزدیک به اردوغان و گفتمان حزب عدالت و توسعه دارد) به ترکیه بعلاوه ورود شیرلی بوتچاوای (وزیر امور خارجه غنا) به آنکارا و همچنین دیدار جوزپه کونته (نخست وزیر ایتالیا) با اردوغان که قرار است امروز (دوشنبه) انجام شود، نشان میدهد که ترکیه دست به قماری زده که اگر حفتر به دولت طرابلس حملهور نمیشد، به هیچ وجهه شکل نمیگرفت؛ درست است که روسیه و ترکیه در لیبی با یکدیگر در تضاد هستند اما فعل وانفعالات مذکور نشان داد که حفتر (به صورت غیرمستقیم و ناخواسته) و روسیه (به صورت مستقیم) مجبور به تامین منافع آنکارا شدند.
دیدگاه تان را بنویسید