رمزگشایی از جزئیات جدید معامله قرن همزمان با تصویب برگزاری سومین انتخابات اسرائیل
کارت سبز ترامپ برای بنیامین
فرشاد گلزاری
سه روز پیش روزنامه اسرائیل هیوم در گزارشی اعلام کرد که تیم دونالد ترامپ در خصوص طرح صلح اسرائیل و فلسطین (معامله قرن)، بزودی تصمیم میگیرد این طرح را که به «معامله قرن» معروف است، چه زمانی رونمایی کند. این روزنامه در ادامه گزارش خود نوشته بود با آنکه کابینه جدید اسرائیل تشکیل نشده، در خصوص انتشار طرح یا تعویق انتشار آن بزودی تصمیم گرفته خواهد شد و اگر به تعویق بیافتد به بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که نوامبر ۲۰۲۰ برگزار میشود، موکول خواهد شد. بنا بر این گزارش، این طرح حدود یک سال است که آماده شده و رئیسجمهور آمریکا از بیم آنکه اقدامش به عنوان دخالت در انتخابات فلسطین اشغالی تلقی شود، آن را به تعویق انداخته است.
با نگاهی به این گزارش به صورت واضح متوجه میشویم که دو طرف (اسرائیل و ایالات متحده) نمیدانند که چگونه باید طرح معامله قرن را نهایی و عملیاتی کنند و به همین جهت یک سرگردانی در مورد این طرح نمایان میشود اما این آخر کار نیست. کمی بعد از این گزارش، «حمد بن جاسم آل ثانی» نخستوزیر پیشین قطر از آغاز اجرای طرح معامله قرن در سال آینده خبر داد. او در حساب توئیتری خود نوشته بود: انتظار میرود سال آینده در صورتیکه نتانیاهو در منصب خود باقی بماند، اجرای روند صلح یا آنچه معامله قرن خوانده میشود، آغاز شود! اینکه چرا یک مقام قطری دقیقاً همسو با یک روزنامه اسرائیلی دست به انتشار چنین تحلیل و خبری میزند به خوبی نشان میدهد که تمام کشورهای منطقه (خصوصاً اعراب در خلیج فارس) لحظه به لحظه در حال بررسی و تحلیل ابعاد و تازهترین وقایعی هستند که در خلال پرونده معامله قرن در حال وقوع است. آنها به خوبی میدانند که اگر این طرح اجرایی شود بدون تردید اعتراضهایی در داخل کشورهایشان بروز و ظهور خواهد کرد و به این دلیل در حال محاسبه کردن هزینه و فایده اجرایی شدن معامله قرن هستند.
جزئیات جدید معامله قرن به خوبی نشان میدهد که آمریکاییها به هیچ وجه حاضر نیستند موضوع شهرکهای صهیونیستی را (از حیث حقوقی) حل و فصل کنند؛ چراکه این شهرکها همانند ناموس اسرائیل به حساب میآیند و اساساً فلسفه وجود و اعلام حیات رژیم را بازگو میکنند
درون مایه جزئیات جدید معامله قرن چیست؟
روند مذکور اما دو روز بیشتر دوام نداشت؛ چراکه روز گذشته (سهشنبه) سایت شبکه المیادین لبنان اعلام کرد که جزئیات جدید از معامله قرن به بیرون درز کرده و همین خبر باعث شد تا بسیاری از اخبار مهمتر در حاشیه قرار بگیرد. اینکه در متن این جزئیات چه مسائلی مرقوم و یا اینکه چه تغییراتی در این راستا اعمال شده، موضوعی است که اتفاقاً توسط بسیاری از رسانهها مهم تلقی نمیشود اما واقعیت موجود در نظام بینالملل و حقوقِ قراردادهای میان دولتها این است که سیاست و حقوق در کنار یکدیگر و در یک راستا حرکت میکنند. به عنوان مثال زمانی که عالیترین مقامهای سیاسی دو کشور با یکدیگر پیمان یا تفاهمنامه به امضا میرساند، این حقوقدانها و مشاورین حقوقی در دو کشور هستند که باید ضمانت اجراهای مورد نظر را بررس کنند و درنهایت به مسئولین کشورشان بفهمانند که آیا این توافقنامه به ضرر آنها است یا خیر. در مورد معامله قرن و جزئیاتی که روز گذشته منتشر شد هم، این اصل صدق میکند. اینکه میبینیم در جزئیات جدید اعلام میشود که معامله قرن توافق سه جانبه میان رژیم صهیونیستی، سازمان آزادی بخش فلسطین و جنبش حماس خواهد بود و از این طریق یک کشور فلسطینی با نام «فلسطین جدید» روی خاک کرانه باختری و نوار غزه بجز شهرکهای صهیونیستنشین تشکیل میشود، به خوبی نشان میدهد که آمریکاییها به هیچ وجه حاضر نیستند موضوع شهرکهای صهیونیستی را (از حیث حقوقی) حل و فصل کنند؛ چراکه این شهرکها همانند ناموس اسرائیل و اساساً فلسفه وجود و اعلام حیات رژیم به حساب میآید.
اینکه چرا از ایالات متحده نام میبریم به این دلیل است که این طرح برخلاف تصور عموم، اصالتاً توسط ایالات متحده مطرح شده و حتی مجری آن آمریکا است و اسرائیل در پشت آن پنهان شده است. در پیشنویسِ جزئیات جدید، کشورهایی که موافقت کردهاند به اجرای این توافق کمک و از آن حمایت مالی به عمل آورند، شامل آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهای تولیدکننده نفت حوزه خلیج فارس (اعراب) هستند و قرار شده تا مبلغ 30 میلیارد دلار برای مدت 5 سال به پروژههای مربوط به فلسطین جدید اختصاص دهند؛ اما هزینه الحاق شهرکها به اسرائیل از جمله شهرکهای پراکنده و دورافتاده بر عهده تلآویو خواهد بود. در انتهای همین بند آمده که ایالات متحده 20 درصد، اروپا 10 درصد و کشورهای حاشیه خلیجفارس 70 درصد از تمام حمایتهای مالی را به عهده خواهند گرفت. تمام این بند یک معنا را به ذهن میرساند: «همه باید برای حیات اسرائیل، پول خرج کنند!». اما موضوع به اینجا ختم نمیشود بلکه آنچه در این میان مهم است، این خواهد بود که طبق یک جدول زمانی مشخص قرار است حماس به سلاح و تسلیح خود پایان دهد و این شامل سلاح شخصی رهبران حماس هم میشود که به مصریها تحویل میدهند؛ در مقابل نیروهای حماس از کشورهای عربی حقوق ماهیانه دریافت میکنند.
قاهره، کفیل تلآویو!
همین موضوع به خوبی نشان میدهد که بحث تامین امنیت اسرائیل همانند دهههای گذشته در وهله اول مورد نظر آمریکا و متحدان منطقهای آن است. اینکه چرا در متن جزئیات تازه منتشر شده بارها نام مصر به گوش میخورد به این دلیل است که قاهره به وکالت از اسرائیل در این پرونده ایفای نقش میکند. از سوی دیگر باید بدانید که تنها راه ارتباطی با غزه از طریق مصر مهیا میشود و اگر این مسیر مسدود شود آنگاه کلمه «محاصره» رخ عیان میکند. در این میان آنچه به عنوان یک علامت سوال بزرگ همچنان به قوت خود باقیست این است که آیا کشوری مانند مصر آن هم با قدمت تاریخی و تمدنِ به طول تاریخ، میتواند بخشی از سرزمین خود را برای ایجاد کشور فلسطین جدید به میز قمارِ آمریکا و اسرائیل بیاورد؟ اصل ماجرا از این قرار است که در پیشنویس معامله قرن صراحتاً گفته شده که مصر باید بخشی از سرزمین خود را به تشکیل کشور فلسطین جدید اختصاص دهد؛ اما نکته این نیست بلکه، سخنان اخیر عبدالفتاح السیسی (رئیسجمهوری مصر) نکتهای است که تعجبآور است. روزنامه مصری ایجِپت تودی گزارش داد که السیسی در سومین همایش بینالمللی برای جوانان در زمینه هوش مصنوعی اعلام کرده که تا اواسط سال میلادی جدید (تا شش ماه آینده) پایتخت سیاسی و محل استقرار دولت را به شهر مدرنی منتقل میکند تا با کاستن از خطاهای انسانی از انواع فسادهای اداری و حکومتی کاسته و در وقت حکومتداری نیز صرفهجویی شود.
آنچه به عنوان یک علامت سوال بزرگ همچنان به قوت خود باقیست این است که آیا کشوری مانند مصر آن هم با قدمت تاریخی و تمدنِ به طول تاریخ، میتواند بخشی از سرزمین خود را برای ایجاد کشور فلسطین جدید به میز قمارِ آمریکا و اسرائیل بیاورد؟
این اظهارات رئیسجمهوری مصر بسیار تعجبآور است چراکه دلیل مطرح شده برای انتقال پایتخت سیاسی بسیار کودکانه برآورد میشود. همه به خوبی میدانند که اگر مصر تا این حد برای اسرائیل از جان و دل مایه بگذارد چه اتفاقی در داخل این کشور رخ میدهد؛ اما آنچه مشخص خواهد بود این است که معامله قرن با تمام این تفاسیر همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. در یک سو، نتانیاهو و خزب لیکود زیر شدیدترین فشارهای داخلی به سر میبرند که بیاعتباری سیاسی را برای خود رقم زدهاند و از جهتی دیگر ترامپ تمام هم و غم خود را انتخابات 2020 اعلام کرده است. این دو عامل دقیقاً در یک سو با هم پیش میروند اما به نظر میرسد به دلیل نزدیک بودن انتخابات سوم اسرائیل ترامپ «برای بنیامین» کارت سبز رو کرده است!
دیدگاه تان را بنویسید