واکاوی آینده عراق پس از استعفای عبدالمهدی
ادامه بحران در سایه انتخابات زودهنگام
اوضاع در عراق همچنان متشنج است و همه از استعفای عبدالمهدی حرف میزنند. خیلیها معتقدند که اوضاع بهتر خواهد شد و در مقابل دستهای دیگر میگویند وضعیت بحرانیتر میشود. برای بررسی ابعاد آینده عراق به گفتوگو با «محمدصالح صدقیان»، رئیس مرکز عربی مطالعات ایران نشستیم که در ادامه از نظر میگذرد:
فرشاد گلزاری
ریشه بحران فعلی در عراق را چگونه باید بررسی کرد؟ اینکه بهمریختگی فعلی را فقط به عامل خارجی منتسب کنیم تا چه حد درست است؟
واقعیت این است که جران فعلی عراق ریشه قدیمی دارد و به سال 2003 برمیگردد. از آن موقع تاکنون مشکلات زیادی روی داده که ظهور داعش هم توانست آن را بدتر کند اما به هر ترتیب پرونده سیاسی عراق طی 16 سال اخیر ابعاد مختلفی به خود گرفته است. باید بدانیم که یکی از دلایل اصلی این وضعیت عدم شفافیت در رابطه میان کردها، اهل تسنن و شیعیان است؛ به صورتی که تمام آنها نگران منافع خودشان هستند. بعد از نوشته شدن قانون اساسی عراق در سال 2004 هنوز انسجام میان سه طرفِ مذکور اتفق نیفتاده و متاسفانه در مقاطع مختلف شاهد هستیم که آنها یکدیگر را متهم میکنند یا علیه یکدیگر دست به اتخاذ مواضع انفعالی میزنند. این موضوع به خوبی نشان میدهد که انسجام روز به روز با مشکل روبرو شده است. به گونهای که کردها و اهل تسنن در همان سال 2004 انتقادهای زیادی به قانون اساسی که توسط آمریکاییها نوشته شده بود داشتند و این انتقاد هنوز هم به قوت خود باقی است. در همان زمان تفسیرها بر این بود که ایالات متحده به عنوان یک نیروی اشغالگر به دنبال مهندسی اوضاع سیاسی، امنیتی و اقصادی عراق است که به نظرم این موضوع تا حد زیادی درست بود.
در این میان شاهد ظهور داعش و مشکلات خاص خود بودیم. اگرچه عراق در زمان ظهور داعش با وحدت مقابل این بحران و معضل جدی ایستاد، اما باید متوجه بود که با پایان داعش، دوره نخستوزیری حیدر العبادی هم به پایان رسید و بسیاری بر این عقیده بودند که با آمدن «عدال عبدالمهدی» همه چیز تا حد زیادی درست میشود و بهبود پیدا میکند. افکار عمومی فکر میکردند که پس از آمدن عبدالمهدی اوضاع رو به راه میشود؛ چراکه هم مرجعیت و هم احزاب سیاسی به نخستوزیری او رای داده بودند و آن را تایید کردند.
حدود 8-7 ماه پیش شاهد سفر وزیر خارجه آمریکا به عراق و دیدارش با عادل عبدالمهدی و برهم صالح (رئیسجمهوری عراق) بود و در آنجا صریحا اعلام کرد که ایالات متحده به دنبال کوتاه کردن دستان ایران از عراق است
پس مشکل کجا بود؟
ببینید، مشکلها در عراق زیاد و فراتر از تصور کسانی است که عراق را تنها از راه رسانه و تحلیل میشناسند. به عنوان مثال یکی از مشکلات اصلی دولت عبدالمهدی این بود که تمام وزارتخانهها در دست ائتلاف الفتح (به رهبری هادی العامری) و سائرون (به رهبری مقتدی صدر) بودند جریان حکمت (به رهبری عمار حکیم) یا دولت القانون و غیره در حاشیه قرار گرفتند. از این منظر به نظرم دو عامل (داخلی و خارجی) در این اتفاقها دخیل هستند. عامل داخلی این بحران را باید ضعیف بودن دولت عبدالمهدی دانست. او از روزی که روی کار آمد بارها برنامههای مختلف خود را بیان کرد و مردم هم منتظر اجرای آن شدند و همین موضوع انتظار مردم عراق را بالا و بالاتر بُرد؛ ولی هیچ اتفاقی در نظام سیاسی و اقتصادی رخ نداد. از سوی دیگر اخبار فسادهای مالی و اداری روز به روز مردم را بیشتر تحریک میکرد؛ تا جایی که اسنادی مبنی بر خرید و فروش وزارتخانهها توسط احزاب سیاسی عراق وجود دارد که نشان میدهد فساد و جناحبندی در این کشور تا چه حد و چگونه افزایش پیدا کرده است.
منظورتان این است که اوضاع از دست نخستوزیر عراق خارج شده بود؟
تا حدودی اینگونه بود، اما بحث این است که دستهایی در پشت پرده وجود دارند که نگذاشتند عبدالمهدی کارش را به درستی انجام دهد. به عنوان مثال حدود 5-4 ماه پیش زمانی که وزیر بهداشت پیشین عراق به دلایل مشکلات داخلی در وزارتخانهاش به عبدالمهدی رجوع کرد تا مشکل را حل کند، نخستوزیر عراق اعلام کرده بود که بهرغم تلاشهای متعدد نمیتواند کاری کند و در نهایت شاهد استعفای وزیر بهداشت عراق بودیم. این موضوع به خوبی نشان میدهد که عبدالمهدی درگیر یک جدال داخلی و پشتپردهای بوده و عملاً نمیتوانست کاری از پیش ببرد. این وضعیت نمایانگر این است که وزارتخانههای عراق زیر نظر او اداره نشده که اتفاقاً بحث بسیار مهم و قابلتوجهی به حساب میآید.
طبیعی است در چنین شرایطی، مردم با خواندن اخبار مربوطه از سوی برخی از رسانههای عراق و منطقه که هدفشان ضربه به عبدالمهدی بود، ناامید شدند؛ تا جایی که گفت میشود پُست معاونین وزارتخانهها از قبل میان احزاب خرید و فروش شده اما هیچ اقدامی برای خنثی شدن این موضوع و هدف قرار گرفتن مافیای پشت پرده عراق انجام نشده است. برآیند این موضوع سرخوردگی اجتماعی و یأس همهگیر و دستهجمعی را به وجود آورد که من معتقدم این موضوع حتی پس از استعفای عبدالمهدی هم ادامه خواهد داشت؛ چراکه موضوع فساد ریشهدار شده است.
عامل خارجی این وضعیت را چگونه باید تحلیل کنیم؟
در مورد عامل باید به این نکته توجه شود که مسائل منطقهای مانند پرونده سوریه، یمن، لبنان و حتی روابط ایران با آمریکا و عربستان سعودی در تحولات عراق دخیل به انحای مختلف دخیل است. اینکه میبینیم عراق و لبنان در ماه اکتبر با یک محور مشخص شلوغ میشود، مسالهای نیست که بتوان از کنار آن به سادگی عبور کرد. حدود 8-7 ماه پیش شاهد بودیم که وزیر خارجه آمریکا به عراق سفر کرد و با عادل عبدالمهدی و برهم صالح (رئیسجمهوری عراق) دیدار داشت و صریحا در آنجا اعلام کرد که ایالات متحده به دنبال کوتاه کردن دستان ایران از عراق است. این اتفاق جنبه دیگری هم داشت؛ مقامات عراق سه بار و در سه تاریخ مختلف اعلام کردند که قرار است عبدالمهدی به واشنگتن سفر کند ولی هر سه بار، مقامات آمریکا سفر وی را لغو کردند. این موضوع به خوبی نشان میدهد که ایالات متحده نه تنها یک بازی حساب شده را از ماهها قبل برنامهریزی کرده بود بلکه از کارنامه کاری عبدالمهدی و رابطه او با ایران بسیار ناراحت بود. بخش دیگری از این شلوغی به نفوذ چین و سرمایهگذاریها آن در عراق برمیگردد. آمریکا بارها به مقامات بغداد و همچنین کشورهای حاشیه خلیج فارس هشدار داده بود که پکن نباید در کشورهای آنها ورود و سرمایهگذاری کند اما درنهایت چینیها در عراق ورود کردند و این موضوع آمریکا را بیش از حد عصبانی کرد.
فاز دوم اعتراضهای عراق که از 25 اکتبر شروع شد تا چه حد با فاز اول آن تفاوت دارد؟
باید متوجه بود که فساد در عراق (از اقلیم کردستان گرفته تا استانهای سنینشین و شیعهنشین) به صورت علنی وجود دارد و همه آن را اذعان میکنند؛ اما اتفاقهایی که در استانهای شیعهنشین پس از 25 اکتبر رخ داد نشان میدهد که سناریوی اصلی، هدف قرار دادن رابطه ایران و عراق است. اینکه کنسولگری ایران در نجف را دو بار آتش میزنند مشخص میکند که هدف مخابره پیام، «تهران» است که درنهایت به استعفای عبدالمهدی منجر شد. من معتقدم که نخستوزیر عراق خیلی دیر استعفا داد و بهتر بود که زودتر این اتفاق رخ میداد؛ چراکه بحران در حالت فعلی از پوسته در حال رخنه به هسته است و این میتواند تبعات گستردهای داشته باشد.
عبدالمهدی درگیر یک جدال داخلی و پشتپردهای بود و عملاً نمیتوانست کاری از پیش ببرد؛ این وضعیت نمایانگر این است که وزارتخانههای عراق زیر نظر او اداره نشده که اتفاقاً بحث بسیار مهم و قابلتوجهی به شمار میآید
استعفای عبدالمهدی و انتخاب گزینه بعدی تا چه حد عراق را آرام خواهد کرد؟
اگر این اتفاق ماهها قبل رخ میداد به نظرم میتوانستیم امیدوار باشیم که کارهای مثبتی در این راستا انجام شود اما حالا که اوضاع به همریختهتر و بحران عمیقتر شده به نظرم تحلیل آینده خیلی سخت است. جناحهای سیاسی مانند سائرون به رهبری صدر که اکثریت پارلمان را دارند هنوز گزینهای برای نخستوزیری مشخص نکردهاند و سایر احزاب پس از استعفای عبدالمهدی سکوت کردهاند. مضاف بر این قرار است در تاریخ 10 دسامبر، مردم عراق از سراسر کشور به بغداد بیایند و در آنجا تجمع کنند که نشان میدهد بحران همچنان ادامه دارد و معضل تنها استعفای عبدالمهدی نبوده است. بنابراین باید دید آیا گزینهای که تمام طیفها او را قبول دارند، در عراق وجود دارد و به روی کار میآید یا خیر؟ در نهایت من فکر میکنم عراق به سمت انتخابات زودهنگام خواهد رفت.
دیدگاه تان را بنویسید