فرشاد گلزاری

هیچکس فکرش را نمی‌کرد که ایالات متحده پس از یک لشگرکشی گسترده و به جا گذاشتن میلیاردها دلار خسارت در عراق، حالا روسای قوا، مقامات و ارکان سیاسی این کشور را مشروع نداند و حتی به آنها دهن‌کجی کند. اصل داستان اگرچه در سال 2003 با حمله‌ای برق آسا از زمین و آسمان علیه صدام و حزب بعث صورت گرفت اما واقعیت این است که جمع شدن بساط بعثی‌ها آخر داستان نبود، بلکه مردم عراق بدون انکه خودشان متوجه باشند یا اراده‌ای در این مورد داشته باشند، وارد سناریویی شدند که با گذشت 16 سال همچنان این سناریو در حال پوست‌اندازی و تغییر حالت است. در آن روزها بوشِ پدر سرمست از فتوحات خود ار افغانستان و سپس عراق به دنبال آن بود تا منتقدان داخلی‌اش را با احاطه بر چاه‌های نفت عراق (خصوصاً جنوب این کشور) کنار بزند و حتی در این مسیر بریتانیا را با خود همراه کرد. دخالت و ورود نظامیِ صریح ایالات متحده در عراق اگرچه عوایدی برای این کشور از حیث ژئواستراتژیک، ژئوانرژی و حتی سیاسی در بر داشت اما باید پذیرفت که هزینه‌ این اقدام در افکار عمومیِ داخل آمریکا و همچنین در سطح جامعه ملل بسیار بالا بود؛ تا جایی که تونی بلر (نخست‌وزیر وقت بریتانیا) به دلیل ورود به پرونده عراق و همپوشانی با ایالات متحده مورد بازخواست قرار گرفته است؛ چراکه نظامیان بریتانیا بر اساس مستندات، مرتکب جنایات جنگی در عراق شده‌اند و این پرونده همچنان در «دیوان کیفری بین‌المللی» مفتوح است.

این روند به خوبی نشان می‌دهد که نگاه ایالات متحده به عراق کاملاً با سایر جغرافیایی که واشنگتن در آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم حضور دارد، متفاوت است. آمریکایی‌ها پس از تسلط بر عراق به صورت کاملاً واضح و حساب شده قانون اساسی این کشور را نوشتند و آنرا بر اساس منافع خود نقطه‌گذاری کردند اما مساله فقط بحث قانون اساسی یا مهندسیِ آرایش سیاسی در عراق نبود، بلکه قدرت دادن به اقلیم کردستان به عنوان متحد استراتژیک آمریکا یکی از راهبردهای مهم واشنگتن به حساب می‌آمد.

قرارداد امنیتی بغداد - واشنگتن اگرچه با اعمال زور از سوی دولت وقت آمریکا به امضا رسید، اما اجازه احداث پایگاه‌های نظامی و حضور نظامیان آمریکا در خاک عراق را صادر کرد

بی‌اعتنایی به بغداد،  حمایت از اربیل

سفر غیرمنتظره و از پیش تعیین نشده «مایک پنس»، معاون رئیس‌جمهوری آمریکا به عراق اگرچه خبرساز شده است اما واقعیت‌هایی را به تصویر می‌کشد که باید آن را از حیث ماهوی و شکلی بررسی کرد. تحلیلِ شکلی این قضیه شاید بسیاری علیه برخی از گمانه‌زنی‌ها و انتقادها باشد اما نکته اصلی در این محور، نگاه به ماهیت دولت فعلی آمریکا و سپس راهبرد سیاست خارجی کاخ‌سفید در مورد عراق و خصوصاً «جریان کُردی» در منطقه است. اگر به یاد داشته باشیم دونالد ترامپ در ژانویه سال 2019 و چندی پس از شروع سال نوی میلادی بدون اطلاع قبلی به همراه همسرش وارد پایگاه نظامیان آمریکا در عین الاسد شد و در همان‌ موقع مقامات سیاسی و حتی ژنرال‌های ارشد ارتش عراق نسبت به عدم اعلام خبر این سفر و حضور سر زده رئیس‌جمهوری آمریکا در خاک کشورشان واکنش‌های بسیار تندی نشان دادند. حالا همین موضوع مجدداً تکرار شده است؛ معاون ترامپ (مایک پنس) بدون اعلام قبلی وارد پایگاه عین‌الاسد شده و پس از آن به اربیل رفته و با «نیچروان بارزانی» رئیس اقلیم کردستان عراق دیدار و گفت‌وگو داشته است!

هر دو اقدام از منظر شکلی یک پیام را مخابره می‌کنند: «آنچه راهبرد ما می‌گوید درست است!». این اقدام اگرچه از دید حقوقدان‌ها و سیاسیون عراق به منزله نقض حاکمیت و همچنین توهین به بغداد، نخست‌وزیر، رئیس جمهوری و رئیس پارلمان عراق تلقی می‌شود اما باید متوجه بود که این نوع رفتار در دولت ترامپ نهادینه شده است. کاخ‌سفید و تمام اطرافیان رئیس جمهوری ایالات‌ متحده بر اساس نگاه و افکار محافظه‌کارانه خود و همچنین با تکیه به راهبرد مد نظرشان (اول آمریکا)، به صورت کاملاً تند و زننده کشورها و حتی دولت‌های همسو با خود را خطاب قرار می‌دهند که به نوعی باید آنرا نشأت گرفته از تفکر «نئوکانی و آنجلیکایی» آنها دانست. این همان تفسیر شکلی از این قضیه است که اگر آنرا بدعت بنامیم، در مقابل باید بنیان‌گذار آنرا، ترامپ بدانیم.

قرارداد امنیتی بغداد - واشنگتن  

اگر بخواهیم ماهیت اقدام و سفر اخیر «مایک پنس» به عراق را تحلیل کنیم باید زاویه تحلیل را از خاک عراق به ایالات متحده و کاخ‌سفید تغییر دهیم. اگر وقایع سال 2003 را به صورت تیتروار مورد بررسی قرار دهیم، یکی از مهمترین موضوع‌هایی که به چشم می‌خورد، امضاء «قرارداد امنیتی بغداد - واشنگتن» است. این قرارداد اگرچه با اعمال زور از سوی دولت وقت آمریکا به امضاء رسید و اجازه احداث پایگاه‌های نظامی آمریکا در خاک عراق را صادر کرد، اما باید متوجه بود که کاخ‌سفید این سند را به عنوان یک «قرارداد ایستا» به رسمیت می‌شناسد و تمام اقدام‌های خود اعم از تاسیس پایگاه یا استقرار نظامیان کشورش را در چارچوب آن، مُهر تایید می‌زند. از حیث تفسیر حقوقی باید متوجه بود که قراردادهای ایستا در مقابل «قراردادهای پویا» قرار دارند؛ به عبارتی دیگر قراردادهای ایستا، ضمان بین‌ دُوَلی دارند و قابل تغییر نیستند و در مقابل قراردادهای پویا قابلیت دستکاری و اضافه و یا حذف کردن بندهای جدید را دارند. نمونه این قرارداد را در افغانستان شاهد هستیم که به «قرارداد امنیتی کابل - واشنگتن» معروف است که به عبارتی مجوز حضور هزاران نیروی نظامی آمریکا را به دولت این کشور داده است. با این تفسیر باید متوجه بود که ایالات متحده خود را مزاحم یا مداخله‌گر در امور عراق نمی‌بیند و همانگونه که پیش‌تر گفته شد، نگاه واشنگتن حتی به متحدانش، از بالا به پایین است.

کُردها: متحد یا ابزار بازی‌های منطقه!   

در راستای این کشمکش‌ها، تنها سوال مهمی که باید پاسخ داده شود این است که چرا مایک پنس بدون توجه به بغداد به اربیل سفر می‌کند؟ سوال دیگر این است که آیا فقط کردهای عراق مورد نظر واشنگتن هستند یا اینکه آمریکا در حال طرح سناریوی جدید با محوریت کردها در منطقه است؟ پاسخ سوال اول تا حد زیادی مشخص است؛ ایالات متحده کردها را به دلیل عدم وابستگی ایدئولوژیک و تلاششان برای کسب استقلال بهترین گزینه برای سرمایه‌گذاری در منطقه می‌داند. در بطن این موضوع باید متوجه بود که آمریکا پس از سال 2003 با هدف‌گذاری مشخص تقویت اقلیم کردستان عراق را در دستور کار گذاشت و در همین راستا بزرگترین کنسولگری خود در خاورمیانه را در اقلیم کردستان احداث کرد! این بدان معنی است که ایالات متحده کردها در زمره راهبردهای کلان خود در مقایس سیاست خارجی و استراتژی منطقه‌ای قرار داده‌اند.

ایالات متحده کردها را به دلیل عدم وابستگی ایدئولوژیک و تلاششان برای کسب استقلال بهترین گزینه برای سرمایه‌گذاری در منطقه می‌داند و به همین دلیل تمرکز خود را بر اقلیم کردستان عراق قرار داد و حتی بزرگترین کنسولگری خود در خاورمیانه را در آنجا احداث کرد

اما در مورد سوال دوم باید متوجه بود که انتقادهای اخیر به آمریکا از سوی جامعه جهانی در مورد تنها گذاشتن کردهای سوریه در مقابل عملیات «چشمه صلح» ترکیه یکی از دلایلی می‌تواند باشد که باعث شده توجه آمریکا به کردهای منطقه بیشتر شود. جالب اینجاست که به دنبال سفر معاون ترامپ به عراق، ائتلاف بین‌المللی ضد داعش به رهبری آمریکا از اجرای عملیات مشترک با نظامیان کرد در سوریه خبر داد؛ به گونه‌ای که طبق اعلام ائتلاف بین‌المللی، صدها تن از نظامیان نیروهای سوریه دموکراتیک در این عملیات که علیه داعش در استان دیرالزور اجرا شد و در اثر آن ده‌ها تن از افراد مسلح داعش به اسارت درآمدند، مشارکت داشتند. این اقدام بعلاوه اظهارات نیچروان بارزانی که گفته بود سفر مایک پنس دلیلی بر حمایت واشنگتن از عراق و اقلیم کردستان است، به خوبی نشان می‌دهد که ابعاد سفر اخیر چه بوده است.