امنیت حلقه مفقود شده در ساختار سیاسی افغانستان است، مقوله ای که دولتمردان این کشور و حتی ساختار بین نظام بین‌الملل نتوانستند برای تحققش گامی بردارند. چرایی این مسئله را باید در تنوع قومیتی، بورکراسی ناکارآمد و فساد حاکم بر نظام سیاسی حاکم بر افغانستان جستجو کرد، هر چند در این میان مولفه‌هایی چون دخالت‌های بازیگران بین المللی چون ایالات متحده نیز گستره ناامنی را گسترده‌تر کرده است و زمینه را برای حضور گروه‌های تروریستی دیگر چون داعش فراهم کرد.  با این حال توافق اخیر میان دولت و طالبان مبنی بر برقراری آتش‌بس موقت میان دو جناح درگیر تا روز پنجم عید فطر امیدواری‌ها در ارتباط با تداوم این فرایند را افزایش داده است، هر چند در این بازه زمانی درگیری‌ها ادامه داشت، درگیری‌هایی که طالبان و تروریست های داعش طراحی کردند و در برخی از ولایت های افغانستان به خصوص ننگرهار شعله‌ور ساختند.  در شرایط کنونی صحبت از تلاش برای تعیین منطقه امن میان طالبان و دولت در میان است، طرحی که شمیم کتوازی، والی پکتیا رسانه‌ای کرد. به نظر می‌رسد هم اکنون بزرگان قوم ولایت های مختلف افغانستان از دولت پیشی گرفته‌، به تاکتیک مذاکره متوسل شده‌اند تا از این طریق به کشمکش‌های محلی پایان داده، زمینه را برای گفتگوهای صلح آمیز در سطح گسترده فراهم کنند.  ادوارد اسموتن، تحلیلگر روابط بین الملل معتقد است تلاش والی‌ها برای تحقق صلح با طالبان، آینده سیاسی افغانستان را پیچده‌تر خواهد کرد، چرا که هر کدام از این گروه ها قصد دارند در آینده در آینده سیاسی افغانستان نقشی برجسته ایفا کنند.  هم اکنون بیش از هفده جلسه میان بزرگان ولایت جانی خیل و طالبان برگزار شده است، نشست هایی که هنوز نتایج آن نامشخص است. با این حال از آنجایی که این ولایت از منظر ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک اهمیت زیادی دارد، تلاش برای تحقق صلح در این ولایت و ولسوالی‌های اطراف می‌تواند گامی مهم در تحقق امنیت بر این مناطق قلمداد شود، مناطقی که از آنها تحت عنوان پایگاه های مهم تحریک طالبان پاکستان یاد می‌شود. دولت افغانستان و اشرف غنی احمدزی، رئیس جمهوری این کشور بارها پاکستان را به حمایت از فعالیت های تروریستی گروه طالبان متهم کرده، از جامعه جهانی خواستند تا استراتژی اسلام آباد در ارتباط با طالبان را تغییر دهند.  در شرایط کنونی مقدمات  آنچه که از منظر استراتژیست های آمریکایی تحت عنوان آشتی سیاسی در افغانستان یاد می شد، فراهم شده است، به بیانی دیگر دولت همگام با بدنه معتدل طالبان گام‌هایی را برای تحقق آشتی ملی برداشته اند، با این حال نتیجه جاصل از مذاکرات محلی و دولتی در هاله ای از ابهام قرار دارد، از یک طرف به نظر نمی‌رسد طالبان حاضر باشد به شرایطی چون خلع سلاح و پذیرش مفاد قانون اساسی تن دهد و از طرفی دیگر دولت افغانستان نیز برای تحق امنیت با چالشی جدی روبروست و آن بخشی از جامعه مدنی افغانستان است که با مذاکره و حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات با گروه تندرویی چون طالبان را اشتباهی تاریحی قلمداد می‌کنند. در این میان تجربه نیز ثابت کرده است که طالبان در مسیر آتش‌بس تا میانه راه را طی کرده و پس از آن بار دیگر به خشونت متوسل می شود. به باور ناظران دولت افغانستان در بن بست قرار گرفته است، از یک طرف جامعه مدنی که چرخه خشونت طالبان را برنمی‌تابند و در مقابل شبه نظامیانی که امروز با نفوذ در میان نظامیان افغان و دستاوردهایی که به دست آورده‌اند به راحتی پشت میز مذاکرات نخواهند نشست و به شروط از پیش تعیین شده تن نخواهند داد.