نگاهی به یک حسرت بزرگ برای فوتبال ایران
بنفیکای گمشده ما!
آریا رهنورد
بخش مهمی از هیاهوی نقل و انتقالات در باشگاههای مختلف، به ورود مهرههای جدید مربوط میشود اما زیر پوست این انتقالهای پرسروصدا، ماجرای دیگری نیز در جریان است. باشگاههای فوتبال ایران به سادگی ستارههایشان را از دست میدهند و به ندرت از راه فروش این ستارهها درآمد کسب میکنند. پیوستن اللهیار به فنرباغچه انتقالی بود که باشگاه ایرانی این بازیکن را صاحب درآمد کرد اما در هر فصل چند قرارداد شبیه به این برای فوتبال ایران بسته میشود؟ حالا که همه راههای درآمدزایی مسدود شدهاند، بهتر نیست باشگاههای ایرانی حداقل درآمدزایی ناشی از فروش ستارههای تیمشان را کمی جدیتر بگیرند ؟
در آغاز یک فصل تازه، «درآمدزایی» و فقدان پول برای انجام کارهای بزرگ به چالش دردسرساز باشگاههای ایرانی تبدیل میشود. در همین شرایط، یک باشگاه اروپایی راه و روشهای متفاوت و متعددی برای درآمدزایی در تابستان دارد. یک باشگاه استاندارد در یک کشور استاندارد، در درجه اول در تابستان بلیتهای «فصل» را به فروش میرساند و با سپردن پکیج همه بلیتهای یک فصل به تماشاگران ثابت، درآمد قابل توجهی به دست میآورد. در واقع به جای اینکه درآمد حاصل از بلیتفروشی به صورت هفته به هفته در اختیار باشگاه قرار بگیرد، درصد زیادی از آن در شروع فصل به حساب باشگاه واریز میشود. برگزاری مراسم معارفه برای خریدهای جدید نیز هم از طریق اسپانسرها و هم از راه فروش بلیت، درآمد دیگری را شامل حال تیم میکند. به جز امضای قراردادهای تجاری جدید با حامیان مالی مختلف، راه مهم دیگری برای درآمدزایی، فروش ستارههای تیم است. شاید باشگاههای بزرگی مثل رئال، بارسا، منچسترسیتی، پاریسنژرمن، یوونتوس و ... نیاز مبرمی به فروش نفراتشان احساس نکنند و به اندازه کافی برای خرید ستارههای تازهوارد پول داشته باشند اما در لیگهای متوسطتر اروپا، یک باشگاه برای دوام آوردن و ادامه دادن به رقابت سنگین، باید درآمد قابل توجهی را از راه فروش بازیکنانش به دست بیاورد. بخش مهمی از معادلههای مالی یک باشگاه در لیگهایی مثل فرانسه و پرتغال که نسبت به سطح اول اروپا لیگهایی درجه دو محسوب میشوند، به فروش بازیکنان گره خورده است. حتی تیمهای متوسطتر در لیگهای انگلیس، اسپانیا، آلمان و ایتالیا نیز هر سال بخش مهمی از درآمدشان را از همین طریق کسب میکنند. باشگاههای فوتبال ایران اما در حالی مهمترین بازیکنانشان را به فروش میرسانند که خبری از درآمدزایی برای این انتقالها نیست. پرسپولیس در روزهای محرومیت از نقل و انتقالات، چهار مهره فیکس را بدون دریافت حتی یک ریال به فروش رساند. درست مثل استقلال که در سالهای متمادی بازیکنانش را بدون دریافت پول از دست داده است. این روند در همه باشگاههای دیگر نیز دیده میشود. باشگاههایی که نمیتوانند از داراییشان محافظت کنند و آنها را «به قیمت» در اختیار دیگران قرار بدهند.
کشف مهرههای مستعد، کمک به رشد و پرورش و ستاره شدن آنها و در نهایت فروششان با هزینههای قابل توجه، یکی از سیاستهای مهم در برخی از باشگاههای اروپایی محسوب میشود. تیمی مثل بنفیکا برای سالها با همین شیوه اداره شده و با وجود هجوم هر ساله باشگاههای بزرگتر برای خرید بازیکنان این تیم، هیچ خللی به شیوه باشگاهداری در بنفیکا وارد نمیشود. آنها به عنوان یک گزینه جذاب، همیشه مدنظر غولهای اروپا هستند و بازیکنانی که برای بنفیکا توپ میزنند، همیشه مشتریهای خوبی در بازارهای نقل و انتقالات دارند. حالا بسیاری از بازیکنان جوان در پرتغال یا برزیل، دوست دارند برای بنفیکا بازی کنند. چراکه این تیم، دروازه ورود به لیگهای بزرگتر اروپایی است. سود بنفیکا از راه فروش ستارههایش در این سالها، حیرتآور بوده است. نمونه درستی از مدیریت که ستارهها را برای هیچ و پوچ به حراج نمیگذارد. باشگاه بنفیکا در همین تابستان، ژوآئو فیکس را به اتلتیکومادرید فروخته است. او حالا گرانترین خرید تاریخ باشگاه اسپانیایی به شمار میرود. تیم پرتغالی در همین چند سال، ادرسون مورائس را به منچسترسیتی، ویکتور لیندلوف را به یونایتد، رناتو سانچز را به بایرن، نلسون سمدو را به بارسا و داوید لوئیز را به چلسی فروختهاند و از این راه 296 میلیون یورو درآمد کسب کردهاند. جالب اینجاست که قیمت مجموع خرید همه این بازیکنها برای باشگاه پرتغالی تنها پنج میلیون یورو بوده است. در واقع این تیم از راه فروش این چند ستاره 291 میلیون یورو سود خالص به دست آورده است!
آنچه بنفیکا انجام میدهد شباهت زیادی به «جادوگری» دارد. سیستم بینقص استعدادیابی، فاصله گرفتن از فساد مالی و مدیریت درست و اصولی، موجب شده تیم نیازهای مالیاش را به راحتی برطرف کند. در ایران هم البته نوعی از «جادوگری» در جریان است. باشگاهها بازیکنان را با ارقامی سرسامآور میخرند، با آنها قرارداد یک ساله میبندند، تا پایان فصل و آزاد شدن این بازیکنان هیچ مذاکرهای با آنها انجام نمیدهند و سرانجام این مهرهها را به صورت رایگان در اختیار تیمهای دیگر میگذارند. سود حاصل از فروش بازیکنها در بسیاری از باشگاههای ایرانی، از مدتها روی عدد صفر متوقف شده است. به صورت همزمان اما همین باشگاهها از مسدود بودن راههای درآمدزایی در فوتبال گلایه دارند!
دیدگاه تان را بنویسید