نگاهی به حضور سرمربیان خارجی در فصلهای گذشته و فصل جدید لیگ برتر
ولاسکوی فوتبال کجاست؟
جذب مربیان خارجی، در بیشتر فدراسیونهای ورزشی ایران یک اولویت مهم به شمار میرود. چراکه چنین مربیانی در سالهای گذشته توانستهاند تاثیر قابل توجهی بر رشتههای مختلف بگذارند. طبیعتا روند استفاده از خارجیها در فوتبال، با سرعتی بیشتر از تمام رشتههای دیگر دنبال میشود. همین حالا امضای قرارداد با مربیان خارجی، یک نقشه مهم برای تیمهای مدعی قهرمانی است. میان همه این مربیها اما فوتبال هم باید ولاسکوی خودش را کشف کند. مردی که حتی بعد از ترک ایران نیز، هنوز قلبش برای این کشور میزند و مربیان دیگر را به حضور در ایران ترغیب میکند.
آریا طاری
اگر پرسپولیس، سپاهان، استقلال و تراکتورسازی را اصلیترین مدعیان قهرمانی لیگ برتر بدانیم، باید این حقیقت ساده را نیز بپذیریم که به خدمت گرفتن مربی خارجی، یک عادت جدی در بین تیمهای مدعی قهرمانی محسوب میشود. در همین تابستان، استقلال آندرهآ استراماچونی را به خدمت گرفته، پرسپولیس با گابریل کالدرون قرارداد بسته و تراکتوریها نیز به سراغ مصطفی دنیزلی رفتهاند تا سومین تیم ایرانی تحت هدایت این مربی نامآشنای ترک باشند. در واقع از بین این چهار تیم مدعی و پرستاره، فقط سپاهان به مربی ایرانی تکیه کرده اما حتی این باشگاه نیز در سالهای گذشته مربیان خارجی زیادی را مورد آزمایش قرار داده و شاید پس از ژنرال، دوباره به سراغ خارجیها برود. این سه تیم، تنها تیمهایی نیستند که در لیگ برتر سکان هدایتشان را با یک مربی غیرایرانی سپردهاند. وینگو بگوویچ پس از سالها حضور در فوتبال ایران، حالا با گلگهر سیرجان دوباره به سطح اول برگشته است، دراگان اسکوچیچ نیز که کاملا به فوتبال ایران وابسته شده و بیرون از ایران عملا هیچ پیشنهادی ندارد، به تازگی نیمکت صنعت نفت آبادان را تصاحب کرده است. لیگ برتر نوزدهم در خط استارت، پنج سرمربی خارجی دارد. چیزی نزدیک به یکسوم تیمهای لیگ از مربی غیرایرانی استفاده میکنند و این آمار میتواند در طول فصل، افزایش پیدا کند. این عدد نسبت به فصل گذشته، بیشتر شده است. در شروع لیگ هجدهم، چهار تیم مختلف از سرمربی خارجی استفاده میکردند. وینفرد شفر در استقلال، برانکو در پرسپولیس، جان توشاک در تراکتورسازی و پائولو سرجیو در نفت آبادان مربیان خارجی در آغاز فصل گذشته لیگ برتر محسوب میشدند. جالب اینجاست که در شروع لیگ برتر هفدهم نیز، تنها سه تیم از مربی خارجی بهره میبردند. تصمیم به استفاده از خارجیها روی نیمکتهای لیگ برتر، سال به سال پررنگتر میشود. اگر در طول تاریخ عقب برویم، به فصلهایی از لیگ برتر برخورد میکنیم که تنها یک مربی خارجی در آنها مشغول به کار بوده و یا حتی عملا بدون مربی خارجی برگزار شدهاند. حالا اما این مربیها، اهمیت انکارناپذیری در فوتبال ایران دارند. با این وجود، باشگاههای وطنی از چه متر و معیارهایی برای استفاده درست از مربیان غیرایرانیشان برخوردار هستند؟ آیا آنها به درستترین شیوه ممکن با این مربیها روبهرو میشوند؟
تصمیم به استفاده از خارجیها روی نیمکتهای لیگ برتر، سال به سال پررنگتر میشود. اگر در طول تاریخ عقب برویم، به فصلهایی از لیگ برتر برخورد میکنیم که تنها یک مربی خارجی در آنها مشغول به کار بوده و یا حتی عملا بدون مربی خارجی برگزار شدهاند
داستان قهرمانی مربیان خارجی در لیگ برتر، از چهارمین فصل با «ملادن فرانچیچ» و البته یک نسل رویایی از باشگاه فولاد آغاز شد. سالها طول کشید تا دوباره یک خارجی روی سکوی اول لیگ بایستد. این بار زلاتکو کرانچار، سپاهان را به بهترین تیم ایرانی تبدیل کرد. برانکو ایوانکوویچ اما کار بزرگتری انجام داد و فاتح سه فصل متوالی از فوتبال ایران شد. تا امروز سه مربی خارجی در پنج فصل مختلف، قهرمان لیگ برتر شدهاند اما نباید این نکته را نیز فراموش کرد که «قهرمانی» وظیفه همه مربیان خارجی شاغل در فوتبال ایران نبوده است. بسیاری از آنها در تیمهای متوسط با اهداف متوسط کار کردهاند. برای مثال، زوران جورجویچ به پدیدهای مثل محسن مسلمان بال و پر داد و ورنر لورانت، سایپایی را ساخت که در نهایت قهرمانی لیگ را به دست آورد. با این حال به نظر میرسد مربیان خارجی فوتبال ایران، به ندرت در عمل به شرح وظایفشان موفق بودهاند. آنها عموما زیر بار یادگیری زبان فارسی نرفتهاند، به بازیکنسازی و آینده باشگاهها توجه چندانی نشان ندادهاند و به همه اصول قراردادشان نیز پایبند نبودهاند. مربیان بزرگ دنیا، تمایلی به کار کردن در فوتبال ایران ندارند اما مربیان متوسطی که در این فوتبال نامی برای خودشان دست و پا میکنند نیز گاهی با اولین پیشنهاد خارجی وسوسه میشوند و فوتبال ایران را ترک میکنند. در این بین، نه سازوکاری برای روبهرو شدن با این مربیها وجود دارد و نه روشی برای پول درآوردن از جدایی آنها و پیوستنشان به لیگهای عربی. باشگاههای ایرانی برای سالها، هزینههای زیادی را به جذب مربیان غیرایرانی اختصاص دادهاند اما از موفقترینهایشان به اندازه کافی «یاد» نگرفتهاند و از شکست خوردهترینهایشان به اندازه کافی «کار» نکشیدهاند!
استراماچونی و کالدرون پس از ورود به فوتبال ایران، از مشورت با یک چهره آشنا برای قبول پیشنهاد استقلال و پرسپولیس حرف زدند. از خولیو ولاسکو. مربی محبوبی که یک تیم خارقالعاده برای والیبال ایران ساخت و حالا در روزهای خداحافظی از مربیگری، یک سفیر تمامعیار برای ایران به شمار میرود. آیا فوتبال هم میتواند خولیو ولاسکوی خودش را داشته باشد؟ آیا سفرای خارجی بعدی ورزش، در فوتبال کشف میشوند؟ کاش این آرزو، به اندازه امروز دور و دراز به نظر نمیرسید.
دیدگاه تان را بنویسید