نگاهی به دستمزد مربیان خارجی در فوتبال ایران
چرا گران میخریم؟
آریا رهنورد
استقلال و پرسپولیس با وجود همه محدودیتهای مالی، در تابستان دو مربی جدید خارجی را به خدمت گرفتند. دو مربی که برای مدتی بدون شغل بودند و از سطح اول فوتبال دنیا فاصله داشتند. شاید در شرایط عادی، امضای قرارداد با این دو چهره هزینه کمتری برای سرخابیها به دنبال داشت اما بارها ثابت شده است که تیمهای ایرانی، اساسا حقوق زیادی به مربیان خارجی پرداخت میکنند و نمیتوانند آنها را با شرایط معقولتری، روی کار بیاورند. حال سوال بزرگ اینجاست که چرا این روند در باشگاههای ایرانی به وجود آمده است؟
یک و نیم میلیون دلار. این مجموع دستمزد سالانه آندرهآ استراماچونی و گابریل کالدرون در فوتبال ایران خواهد بود. آنها حتی در صورت برکناری از این دو باشگاه، این رقم را تا آخرین روز قراردادشان دریافت خواهند کرد. البته که وضعیت بازار ارز و گرانی نرخ دلار، این رقمها را برای فوتبال ایران نسبت به گذشته به شکل وحشتناکی افزایش داده است اما حتی در صورت بازگشت دلار به همان قیمت گذشته، باز هم یک و نیم میلیون دلار پول کمی به نظر نمیرسد. این حقوق در شرایطی به آندرهآ استراماچونی و گابریل کالدرون پرداخت شده که هر دو نفر، در نقطه امیدوارکنندهای از دوران مربیگریشان نیستند. استراما پس از آخرین برکناریاش در سال 2017 دیگر در هیچ تیمی کار نکرده و کالدرون نیز در دو سال گذشته، بدون شغل بوده است. آنها در این مدت پیشنهادهای خاصی نیز نداشتند و تیمهای ایرانی اولین تیمهایی بودند که به جذب این دو مربی علاقه نشان دادند. در آسیا نیز گابریل کالدرون آرژانتینی اعتبار همیشگیاش را از دست داده بود و تیمهای عربستانی، تمایلی به امضای قرارداد با او نشان نمیدادند. طبیعتا سرخابیها باید از موضع بالا با این مربیان برخورد میکردند و آنها را با دستمزد کمتری به خدمت میگرفتند اما پای میز مذاکره، همه چیز عوض شد. البته که هواداران باشگاهها، ترجیح میدادند تیمهایشان به سرعت «مربی خارجی» جذب کند و به همین خاطر فشار زیادی به کادر مدیریتی استقلال و پرسپولیس آوردند اما پروسه جذب این مربیها، نباید به هر قیمتی انجام میشد. به نظر میرسد قرمزها و آبیها به راحتی میتوانستند همین قراردادها را با رقمهای به مراتب پایینتری امضا کنند. مدیران فوتبال باشگاهی در ایران، عملا با «هنر مذاکره» بیگانه هستند. برای آنها همه چیز در «ظاهر» قراردادها خلاصه میشود و این مدیران عملا با روند حرفهای مذاکره در فوتبال بیگانه هستند. آنها به طور معمول فقط مشغول امتیاز دادن به طرف مقابل هستند و نمیتوانند از حق و حقوق باشگاهشان دفاع کنند. تفاوت بزرگ مدیران ایرانی و همکاران عربستانیشان، شاید در نحوه قرارداد بستن با برانکو ایوانکوویچ کاملا مشخص باشد. در ایران، برانکو با یک رقم نسبتا معقول به خدمت گرفته شد اما قرارداد کوتاه مدت اولیه، شرایطی را به وجود آورد که باشگاه ناچار به توافق جدید و پرداخت مبالغ به مراتب بیشتر به این مربی شود. شرط و شروط درج شدن در قرارداد نیز بیشتر از آنکه به سود باشگاه باشد، در نهایت به نفع مرد کروات بود و به کمک همین بندها، او توانست قراردادش با پرسپولیس را یکطرفه فسخ کند. چنین بندهایی در قرارداد فدراسیون فوتبال با کارلوس کیروش نیز وجود داشت تا مرد پرتغالی به لحاظ قانونی، با هیچ مشکلی برای جدایی از تیم ملی روبهرو نباشد و هر وقت تشخیص داد، نیمکت این تیم را ترک کند. در مقابل اما عربستانیها قراردادی قرص ومحکم با پروفسور امضا کردند. رقم اولیه قرارداد او به نسبت فوتبال ایران چندان بالا نیست اما آنها به ازای هر برد و هر جام، پاداش بیشتری به این مربی پرداخت میکنند. موضوعی که انگیزه این سرمربی را برای موفقیت به اوج میرساند. چرا استقلال و پرسپولیس نمیتوانند بخشی از رقم قرارداد مربیهای جدیدشان را به عنوان «پاداش» موفقیت در نظر بگیرند تا این دو مربی در صورت شکست و ناکامی، دستمزد کاملشان را دریافت نکنند؟ البته که کار در فوتبال ایران، برای بسیاری از مربیان خارجی از دور جذاب به نظر نمیرسد. به همین خاطر است که آنها پیشنهاد مالی بالایی برای حضور در این فوتبال در نظر میگیرند. با این وجود وقتی مربی کمتجربهای مثل الکس نوری نیز برای ملحق شدن به فوتبال ایران یک میلیون دلار میخواهد، مشخص است که مدیران ایرانی نیز راه مذاکره را اشتباه رفتهاند. فوتبال ایران به مربیان ناموفق خارجی، بیشتر از پتانسیل فنیشان پول پرداخت میکند. حتی چهرههایی مثل شفر که حاضر به کار کردن با رقمهایی کمتر هستند، به محض رسیدن به اولین موفقیت با جولان دلالها دستمزدشان را به شکلی باورنکردنی افزایش میدهند.
آیا فوتبال ایران بالاخره یک روز به سطحی از حرفهایگری میرسد که رقم «واقعی» دستمزد مربیان خارجی را به آنها پرداخت کند؟ با این شیوه مدیریت، آن روز چندان نزدیک به نظر نمیرسد.
دیدگاه تان را بنویسید