فوتبال ایران؛ خشونت به جای لذت
وقتی همه مقصر بودند
پس از ماجراهای تلخ نقش جهان در پایان مسابقه سپاهان و پرسپولیس، طرفداران هر دو باشگاه تیم رقیب را مقصر میدانند و در جستوجوی کلمههایی برای سرزنش حریف هستند. وضعیت ناخوشایند فوتبال ایران در شرایط فعلی اما مقصران بسیار زیادی دارد. اگر در این فوتبال، خشونت جای لذت را گرفته است. اگر در این فوتبال، همه هواداران به هم مشکوک و به خون هم تشنهاند، اگر هر تیمی میبازد مهندسی را عامل شکست میداند و هر تیمی میبرد، حریف را تحقیر میکند، فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ، مدیران باشگاهها، مربیان، بازیکنان، هوادارها و ... همگی مقصر هستند. در فوتبالی که خشونت در آن با کلمههایی مثل «تعصب» توجیه میشود، طبیعتا امیدواری چندانی به آینده وجود نخواهد داشت. حقیقت آن است که دیگر مشکل تنها «تماشاگرها» نیستند. این تماشاگرها با تماشای مصاحبه بازیکنان و مربیان و البته مواجه شدن با خبرنگارهای رنگی و چهرههای افراطی در شبکههای اجتماعی، تحریک میشوند و دست به رفتارهایی باورنکردنی میزنند. در همین مسابقه پرسپولیس و سپاهان، دو هوادار از ناحیه چشم آسیب دیدهاند و ممکن است بیناییشان دیگر هرگز برنگردد. کدام جام و کدام عنوان قهرمانی به اندازه چشمهای یک انسان ارزش دارد؟
سیاوش یزدانی، نماد تمامعیار امروز فوتبال ایران است. بازیکنی که به جای درخشیدن در زمین، خارج از جریان مسابقه با تهدید و توهین برای خودش توجه میخرد و تیم خودی را نابود میکند. همتیمی او کیروش استنلی، بعد از توهین به یک داور با تجلیل باشگاه سپاهان روبهرو میشود و طبیعتا در دیدارهای بعدی نیز به رفتارش ادامه میدهد. شجاع خلیلزاده نیز یکی دیگر از چکیدههای فوتبال ماست. بازیکنی که بخش مهمی از تمرکزش را روی درگیری با مهرههای حریف میگذارد و فوتبال هرگز یک اولویت کلیدی برای او نبوده است.
این یک بنبست همگانی و یک بحران اجتماعی است و عبور از آن چندان ساده به نظر نمیرسد. استادیومها بازتابنده جامعه هستند و این خشونت قبل از ورزشگاهها، در خود جامعه نهادینه شده است. در این وضعیت حتی بازیکنی که روی آنتن تلویزیون از صلح صحبت میکند، از سوی هواداران خودی مواخذه میشود و اتهام «ترسو بودن» را روی خودش میبیند. جالب اینجاست که چهرههای افراطی در شبکههای اجتماعی، به دنبال رسیدن به پست مدیریت رسانهای پرسپولیس و استقلال هستند و به نظر میرسد روزی که این اتفاق بیفتد، حضور در ورزشگاهها تنها با «جلیقه ضدگلوله» ممکن باشد. در روزهای گذشته، خیلیها از رفتار وزیر و شهردار سابق حیرت کردهاند اما به نظر میرسد هیچکدام از اهالی خشمگین این روزهای فوتبال، فاصلهای با وضعیت «نجفی» ندارند. تنها چاقوها به اندازه کافی تیز نشدهاند و تفنگها هنوز آماده شلیک نیستند. خشونت شبیه یک بیماری است و گسترش دادن یک بیماری، هرگز به شیوع آن کمک نمیکند. این درسی است که باید در فوتبال ایران کمی جدی گرفته شود. راه حل این بحران، ابدا حکمهای سنگین از سوی کمیته انضباطی و کمیته اخلاق نیست. راه حل این بحران، از خود آدمها شروع میشود. آدمهایی که اگر کمی ظرفیت و تحملشان را بالاتر ببرند، هیچ خونی در ورزشگاههای ایران ریخته نخواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید