خطر ریزش مربی!

هجدهمین فصل لیگ برتر، سرانجام با برگزاری دیدارهای هفته نهایی، به پایان رسید. فصلی مهیج و جذاب که رقابت قهرمانی و سقوط در آن تا هفته سی‌ام ادامه داشت و بازار کری و رقابت در آن، داغ‌تر از چند فصل گذشته به نظر می‌رسید. مرور آخرین جدول فصل، یک حقیقت بزرگ را آشکار می‌کند. تقریبا تیم‌هایی که در کادر فنی‌شان «ثبات» داشته‌اند در لیگ موفق‌تر بوده‌اند و تیم‌هایی که برای عوض کردن اوضاع به سراغ «تغییرات متوالی» رفتند، در نهایت به نتایج دلخواه‌شان در این فصل نرسیدند.

آریا رهنورد

این فصل از رقابت‌های لیگ برتر در حالی به پایان رسید که تنها پنج تیم سرمربی‌شان را در طول لیگ تغییر ندادند. پرسپولیس به عنوان قهرمان و سپاهان به عنوان نایب‌قهرمان لیگ، فصل را با برانکو و امیر قلعه‌نویی آغاز کردند و تا آخرین هفته نیز این دو مربی روی نیمکت دو باشگاه حضور داشتند. پدیده نیز با یحیی گل‌محمدی نتایجی فراتر از حد انتظار گرفت و دلیلی برای فاصله گرفتن او از این تیم وجود نداشت. مشکلات مالی البته چند بار موجبات استعفای گل‌محمدی را فراهم آوردند اما او در نهایت هر بار به تیمش برگشت و راضی به ترک باشگاه پدیده نشد. صنعت نفت آبادان یکی دیگر از تیم‌هایی بود که از اطمینان به سرمربی‌اش دست نکشید. سرجیو نیز در همه فصل، مرد اول نیمکت تیم برزیلی لیگ برتر بود و نفت آبادان را به رتبه خوبی در جدول نهایی این فصل رساند. مهدی تارتار و پارس جنوبی نیز در طول فصل از هم جدا نشدند و این مربی برای دومین فصل متوالی پس از صعود پارس به لیگ برتر، سرمربی این تیم بود و جایگاهش را حفظ کرد. در میان پنج تیمی که سرمربی‌شان را عوض نکردند، دو تیم مشغول مبارزه برای قهرمانی بودند، یک تیم برای سهمیه آسیا می‌جنگید و دو تیم دیگر نیز جزو تیم‌های وسط جدولی محسوب می‌شدند. تغییرات در این فصل نسبت به دو فصل گذشته، بسیار زیاد به نظر می‌رسید. در لیگ هجدهم، 11 تیم مختلف سرمربی‌شان را عوض کردند. این عدد در فصل گذشته «هفت تغییر» بود و در لیگ شانزدهم نیز تنها «پنج تیم» در طول فصل دست به تغییر کادر فنی‌شان زدند.

اولین قربانی تغییرات متعدد نیمکت‌ها در این فصل، خداداد عزیزی بود که خیلی زود با چند نتیجه ضعیف در سپیدرود برکنار شد و جایش را به علی کریمی داد. کریمی نیز بعدها در نیم‌فصل دوم باشگاه را ترک کرد تا هدایت تیم رشتی به نادر دست‌نشان واگذار شود. سپیدرود با سه مربی مختلف در این فصل، در نهایت روی سکوی پانزدهم ایستاد و راهی رقابت‌های لیگ یک شد. ماشین‌سازی نیز پس از پنج هفته بدون پیروزی، قرارداد فیروز کریمی را فسخ کرد. به جای این مربی، رضا مهاجری به تیم دوم شهر تبریز رفت و اوضاع این تیم با حضور مهاجری، نسبتا بهتر شد. فولاد خوزستان، باشگاه دیگری بود که قید همکاری با سرمربی‌اش را زد. فولادی‌ها برای مدتی با «ایل استان» کار کردند اما نتیجه به خدمت گرفتن این مربی، چیزی جز شکست نبود. در نهایت افشین قطبی از راه رسید و روی نیمکت تیم جنوبی نشست. تیمی که در زمان اخراج پورموسوی در رده نهم جدول قرار داشت، سرانجام فصل را با قطبی در رتبه هشتم به پایان رساند. مسجدسلیمانی‌ها پس از روبه‌رو شدن با بحران، قرارداد ویسی را فسخ کردند و به علیرضا مرزبان وظیفه دادند تا تیم را از بحران نجات بدهد. آخرین سرمربی فصل نفت مسجدسلیمان، فیروز کریمی بود. مردی که البته با این باشگاه نتایج خوبی نگرفت اما به لطف شرایط بد سپیدرود و استقلال خوزستان، در لیگ برتر ماندگار شد. رتبه تیم فیروز درست همان رتبه تیم علیرضا مرزبان بود. استقلال خوزستان با داریوش یزدی، کریم بوستانی و محمد علوی، به نتایج مطلوبی نرسید و سرانجام به عنوان اولین تیم، راهی دسته پایین‌تر شد. تراکتورسازی پس از جان توشاک، محمد تقوی را نیز برکنار کرد. شروع لیکنز، فوق‌العاده بود اما ناکامی در 6 مسابقه پایانی فصل، دست پرهزینه‌ترین تیم فصل را حتی از سهمیه آسیا نیز کوتاه کرد. بهترین تغییر ممکن در باشگاه ذوب‌آهن اتفاق افتاد. آنهایی که با نمازی در شرایط بسیار بدی بودند، با حضور علیمنصور احیا شدند و پس از رسیدن به نتایج درخشان در لیگ، بهترین نماینده ایران در لیگ قهرمانان آسیا بودند. پیکان و نساجی نیز از جلالی و نکو به فرکی و جلالی رسیدند اما هیچ‌کدام از دو تیم در جدول، پیشرفت خاصی را تجربه نکردند. کمی قبل از پایان فصل، وینفرد شفر و علی دایی نیز به دلیل مشکلات با مدیریت دو باشگاه استقلال و سایپا، شغل‌شان را از دست دادند. استقلال بعد از شفر، نه به قهرمانی لیگ رسید و نه توانست در آسیا از گروهش صعود کند. سرنوشت تیم شفر نیز در بدترین حالت، از دست دادن همین دو اتفاق بود.

در میان پنج تیمی که سرمربی‌شان را عوض نکردند، دو تیم مشغول مبارزه برای قهرمانی بودند، یک تیم برای سهمیه آسیا می‌جنگید و دو تیم دیگر نیز جزو تیم‌های وسط جدولی محسوب می‌شدند

تغییر مربی، هنوز هم اصلی‌ترین روش مدنظر مدیران باشگاهی برای شوک دادن به تیم است. مرور آن‌چه در این فصل سپری شده اما نشان می‌دهد که به وجود آوردن تغییر، همیشه راه مناسبی برای رسیدن به نتایج دلچسب نیست. به جز ذوب‌آهن، عوض کردن مربی در این فصل برای هیچ باشگاه دیگری به یک «معجزه» تبدیل نشد. بسیاری از تیم‌ها با مربی جدید، حتی شرایط بدتری نسبت به گذشته پیدا کردند. شاید همین حالا، وقت یک بازنگری تمام عیار درباره سیاست‌های مدیریتی در باشگاه‌های مختلف باشد. چراکه تجربه نشان می‌دهد چنگ زدن به تغییر، گاهی سرآغاز سقوط تیم‌ها است.