چرا در ایران هیچکس از خود فوتبال لذت نمیبرد؟
سندروم شک و خشم!
آریا طاری
البته که مقایسه میان فوتبال ایران و انگلیس، غیراصولی و حتی خندهدار است اما همه چیز را هم نمیتوان به تفاوت امکانات مربوط دانست. همین هفته منچسترسیتی در زمین برایتون قهرمان لیگ برتر شد اما هیچکس برایتون را به کمکاری متهم نکرد. هیچکس «دولت» انگلیس را مسئول این ماجرا ندانست. لیورپولیها در بازی همزمان تیم دوم جدول را تشویق کردند و یورگن کلوپ در کنفرانس خبری، به ستایش از پپ گواردیولا و تیمش پرداخت. جشن قهرمانی سیتی و مراسم خداحافظی کاپیتان برایتون، به تنهایی از تمام فصل فوتبال ایران بهتر بود. چراکه اینجا دیگر هیچکس از خود فوتبال لذت نمیبرد و شادیهای بعد از پیروزی نیز، بیشتر نتیجه خشم و تنفر هستند. سوال بزرگ اینجاست که آیا راهی برای برونرفت فوتبال ایران از وضعیت فعلی وجود دارد؟
فوتبال ایران، مقطع خوبی از حیاتش را پشت سر نمیگذارد. شاید این فوتبال، لژیونرهای زیادی در اروپا داشته باشد و روی استعدادهای جوان پرشمار و سطح فنی تیمها حساب باز کند اما حتی اگر تیم ملی در بازیهای بینالمللی برای این فوتبال اعتبار خریده باشد، درونمایه فوتبال ایران، نشان دهنده سقوط کامل اخلاق حرفهای است. اینجا همه به هم مشکوک هستند. همه به هم اتهام میزنند، همه نتایج را «مهندسی شده» به نفع رقبا میدانند و به حکومتی بودن تیم رقیب «صحه» میگذارند. این جو از استادیومهای فوتبال تا شبکههای اجتماعی، سیال است و هر روز هم جدیتر میشود. شاید زمانی این حرف و حدیثها تنها در پایتخت وجود داشت اما حالا هواداران تیمهای شهرستانی نیز به این زمزمهها ملحق شدهاند. بدون تردید بازنده اصلی این بازی «فدراسیون فوتبال» است. نهادی که هرگز نتوانسته قدمی برای آرام کردن اوضاع بردارد. فدراسیون نهتنها در اقدامات پیشگیرانه و بازدارنده ضعیف نشان داده، بلکه حتی در برخوردهای قهری نیز کاملا ناتوان بوده است. پس از ماجراهای تلخ ورزشگاه یادگار امام و البته مصدومیت 300 نفر در جریان دیدار پرسپولیس و سپاهان، کمیته انضباطی چه برخوردی به جز جریمه مالی برای باشگاهها در نظر گرفت؟ آیا به جز جریمه مالی به قصد درآمدزایی، فدراسیون هیچ نقشه دیگری برای کنترل اوضاع ندارد؟ سیاوش یزدانی بعد از جدال با پرسپولیس، عملا بازیکنان و هواداران این تیم را تهدید کرد. در هر کدام از کشورهای اروپایی، این بازیکن با سختترین برخورد ممکن روبهرو میشد اما در ایران تنها یک جلسه محرومیت برای مدافع سپاهان در نظر گرفتند. لیدرها و بوقچیها نیز همچنان به نفرت پراکنیشان ادامه میدهند اما ورودشان به هیچ استادیومی محدود نمیشود و قدرتشان روز به روز افزایش پیدا میکند. خصوصیسازی سرخابیها نیز تنها در حرف و مصاحبه به زبان میآید و هرگز شکل جدی به خودش نمیگیرد تا هوادارها بتوانند فوتبال را مستقل از «دولت» ببینند. ناکارآمدی فدراسیون، اصلیترین تهدید برای فوتبال ایران است. فوتبالی که این روزها خودش را گاز میگیرد و به خودش نیش میزند!
شکی وجود ندارد که درصدی از اعتراضها علیه داوری، تنها برای توجیه نتایج ضعیف شکل میگیرند اما آیا سطح داوری در لیگ هجدهم، به مراتب از سطح خود بازیها پایینتر نبوده است؟ چه تمهیداتی برای پایان دادن به بحران داوری در نظر گرفته شده است؟ آیا داورها بیشتر از گذشته آموزش دیدهاند؟ آیا مربیان و بازیکنان فوتبال بیشتر از گذشته در مورد داوری آموزش دیدهاند؟ آیا مثل همه جای دنیا از تکنولوژی برای داوری بهتر بازیها استفاده شده است؟ فوتبال ایران تنها به سراغ طرح شکست خورده داور پشت دروازه رفته و این تصمیم نیز ناامیدکننده از کار درآمده است. تماشاگرانی که از ساعتها قبل برای تماشای یک مسابقه به ورزشگاه میروند، تماشاگرانی که از گیتهای قرون وسطایی عبور میکنند تا خودشان رابه سکوها برسانند، تماشاگرانی که به جای احترام، با زشتترین برخورد ممکن و کمترین امکانات موجود روبهرو میشوند، دائما در معرض عصبانیت هستند و عجیب نیست که با اولین سوت داور به ضرر تیم محبوبشان، برافروختگی را تجربه کنند. البته که فوتبال ایران، «بهترین تماشاگران دنیا» را ندارد. البته که تماشاگرها تنها بعد از گل، شعار میدهند و رفیق روزهای سخت تیمهایشان هستند، البته که آنها به جای غمگین شدن بعد از هر باخت، خشمگین میشوند اما در حقیقت، هیچ باشگاهی احساس ارزش و احترام را برای این هوادارها به وجود نیاورده است. هیچ باشگاهی به آنها اجازه نداده از فرهنگ بوقچی پروری عبور کنند و خودشان، صدای خودشان باشند.
«اتهام زدن» در فوتبال ایران، ساده است و هر روز سادهتر میشود. باشگاهها عملا نظارتی روی صفحههای هواداری ندارند و این صفحهها هر محتوایی را به اشتراک میگذارند. در نگاه اول تصور میشد بچههای 10، 12 ساله مسئول این اتفاق هستند اما تاسفبار به نظر میرسد که بسیاری از روزنامهنگارها با علایق افراطی رنگی، به بازی «اتهامزنی» آلوده شدهاند. وقتی رسانهها به جای روشنگری خودشان را تا مقام یک «هوادار تیفوسی» پایین میآورند، طبیعتا بوی بهبود از اوضاع فوتبال ایران نخواهد آمد. این فوتبال درست میشود اگر چیزهای بسیار بسیار زیادی تغییر کنند. اگر نگاهها به فوتبال عوض شوند. اگر فدراسیون تنها یک نهاد منفعل نباشد. اگر هوادارها تحت تاثیر آنچه در فضای مجازی میبینند، قرار نگیرند. این فوتبال درست میشود اگر نفرت و کینه در آن جایش را به لذت رقابت بدهد. اگر به جای همه بحثهای حاشیهای، خود فوتبال مورد توجه باشد.
دیدگاه تان را بنویسید