مرور عملکرد مربیان جوان در پرسپولیس و استقلال
ناکامان
فرهاد مجیدی سرمربی «موقت» استقلال است و به گفته مدیران باشگاه تنها با تضمین موقت بودن حاضر شده هدایت این تیم را بر عهده بگیرد اما در فوتبال هیچکس از آینده خبر ندارد و بعید نیست موانعی که بر سر جذب مربیان خارجی در مسیر استقلال و پرسپولیس قرار گرفته، موجب بقای مجیدی روی نیمکت باشگاه شود. تجربه حضور مربیان جوان در این دو باشگاه، تا امروز چندان موفقیتآمیز نبوده است. تجربهای که گاهی عملا دوره مربیگری را برای این چهرهها به پایان رسانده است.
آریا طاری
سرمربیگری استقلال، هدف بزرگ فرهاد مجیدی پس از پایان دوران بازی برای این باشگاه بوده است. اگر او علاقهای به این شغل نداشت، دورههای مربیگری را سپری نمیکرد و همواره در بازیهای بزرگ به عنوان هوادار در کنار تیم محبوبش دیده نمیشد. او رابطهاش را با هواداران و حتی مدیران باشگاه حفظ کرد و سرانجام به عنوان «دستیار» شفر به جمع آبیها برگشت. از همان روزهای اول معلوم بود که فرهاد تنها برای دستیاری ساخته نشده و قصد دارد نقشهای جدیتری را نیز در باشگاه آزمایش کند. با این وجود کمتر کسی تصور میکرد او به همین سرعت لقب سرمربی استقلال را به دست بیاورد. فرهاد تجربه سالها بازی در ایران و چند کشور خارجی را دارد و در این مدت با مربیان مختلفی کار کرده است. با این وجود شروع دوران مربیگری در باشگاه پرهیاهو و پرحاشیهای مثل استقلال، میتواند برای او دردسرساز باشد. خیلیها شروع کار مجیدی در باشگاه را با امیر قلعهنویی مقایسه میکنند. امیر در اولین فصل لیگ برتر، دستیار منصور پورحیدری بود. منصور پس از تقدیم کردن قهرمانی لیگ به پرسپولیس در هفته پایانی، برکنار شد و ژنرال هدایت تیم را در جام حذفی بر عهده گرفت. او اولین نشانههای یک مربی مستعد را بروز داد اما آبیها به سراغ کخ رفتند و امیر پس از کسب تجربه در باشگاههایی مثل برق تهران و استقلال اهواز، با آمادگی بیشتری به استقلال برگشت و پروژه سه ساله منجر به قهرمانی لیگ را در باشگاه به جریان انداخت. شاید اگر او برای سرمربیگری تیم مورد علاقهاش عجله به خرج داده بود، هرگز به یک مربی بزرگ تبدیل نمیشد.
خیلیها شروع کار مجیدی در باشگاه را با امیر قلعهنویی مقایسه میکنند. امیر در اولین فصل لیگ برتر، دستیار منصور پورحیدری بود. منصور پس از تقدیم کردن قهرمانی لیگ به پرسپولیس در هفته پایانی، برکنار شد و ژنرال هدایت تیم را در جام حذفی بر عهده گرفت
تنها قهرمانیهای استقلال در تاریخ لیگ برتر، با امیرقلعهنویی به دست آمده است. آبیها در کنار مربیان خارجی، چهرههای داخلی زیادی را نیز امتحان کردهاند اما این نفرات موفقیتی در باشگاه نداشتهاند. صمد مرفاوی لیگ ششم به لحاظ فنی دانستههای خوبی برای انتقال به بازیکنان تیمش داشت اما آشکارا کمتجربه بود و نمیتوانست روی رختکن تاثیر زیادی بگذارد. او پس از کریخوانی معروفش درباره فاصله 12 امتیازی با تیم دنیزلی، طلسم شد و در نهایت فصل را پایینتر از پرسپولیس تمام کرد. این کریخوانی، یکی از نشانههای بارز کمتجربگی آقای مربی بود. اعتماد به مربیان جوان در استقلال، در مورد علیرضا منصوریان نیز نتیجهبخش نبود. علیمنصور با سابقه هدایت نفت تهران و حضور در تیم ملی امید، به استقلال ملحق شد اما به نظر میرسید آمادگی مواجهه با این حجم از فشار را ندارد. منصوریان نسبت به فرهاد مجیدی امروز، تجربه به مراتب بیشتری داشت اما باز هم برای کار کردن در استقلال آماده نبود. باشگاه پرسپولیس نیز بارها با این معضل دست و پنجه نرم کرده است. افشین پیروانی در لیگ برتر هشتم، جانشین افشین قطبی شد. به نظر میرسید پیروانی بتواند به عنوان سرمربی، یک کمک بزرگ برای قرمزها باشد. او تجربه هدایت هیچ تیمی را نداشت و تنها مدتی به عنوان دستیار قطبی روی نیمکت نشسته بود. پیروانی روزهای ناامیدکنندهای را در پرسپولبس پشت سر گذاشت و خیلی زود نیز جایگاهش را به نلو وینگادا تقدیم کرد. علی دایی نیز پس از ناکامی در دوران حضور در تیم ملی، به پرسپولیس ملحق شد و با وجود رسیدن به دو قهرمانی جام حذفی، هرگز فوتبال مورد علاقه هوادارها را به نمایش نگذاشت. تیم او در لیگ، فاقد قدرت لازم برای قهرمانی بود. یحیی گلمحمدی، قربانی جوان دیگر نیمکت پرسپولیس بود. مردی که در نفت به موفقیت رسید اما نتوانست با هیاهوی کار در پرسپولیس کنار بیاید. یحیی در باشگاه جانشین مانوئل ژوزه شد اما تنها یک نیمفصل در تیمش دوام آورد و ناچار شد پرسپولیس را ترک کند. گلمحمدی بعدها در ذوب و پدیده نشان داد که چه مربی باکیفیتی است و اگر زمان بهتری را برای هدایت پرسپولیس انتخاب میکرد، قطعا به موفقیت دست پیدا میکرد.
در سالهای گذشته چهرههایی مثل علی کریمی و جواد نکونام، بدون سپری کردن مقدمههای لازم به سراغ مربیگری رفتند و دوران چندان موفقیتآمیزی را پشت سر نگذاشتند. بیجهت نیست که در باشگاههای اروپایی، چهرههای اسطورهای ابتدا برای کار کردن در ردههای پایه انتخاب میشوند و سپس به طرف دستیاری و بعد سرمربیگری در تیم بزرگسالان میروند. دست تقدیر، فرهاد مجیدی را خیلی زود به نفر اول نیمکت تبدیل کرده اما او باید به شدت مراقب اعتباری که در فوتبال ایران برای خودش ساخته، باشد. عجله کردن برای سرمربیگری، میتواند بلیت این چهره در باشگاه استقلال را برای همیشه بسوزاند. درست مثل اتفاقی که برای چهرههای زیادی در فوتبال ایران رخ داده است.
دیدگاه تان را بنویسید