به گزارش فوتبال 360، وقتی قاب یادگاری گارناچو، ماینو و هویلوند که روی بیلبورد تبلیغاتی ورزشگاه نشسته بودند به دست عکاسان حاضر در اولدترافورد ثبت شد، منچستری‌ها نسل جدیدی را با شروع نسبتا درخشان این جوانان تصور می‌کردند. مدیریت اعلام می‌کرد هرکسی جز این سه نفر احتمال خروج خواهد داشت و پروژه منچستریونایتد حول محور این جوانان خواهد بود. با این حال مربی علاقه‌مند به این سه جوان دیگر روی نیمکت وجود ندارد و مربی جدید با تفکراتی کاملا متفاوت روی نیمکت حضور یافته است. با ورود آموریم تقریبا نقشی متناسب برای هیکدام از آنها در ترکیب وجود ندارد و ظاهرا آینده با آنچه هواداران در ذهن داشتند، بسیار متفاوت است. 

افول ستاره‌ها در آسمان منچستر

روند گلزنی راسموس هویلوند به شکل قابل ملاحظه‌ای کاهش یافته است. مهاجم دانمارکی در فصل قبل لیگ قهرمانان در 6 بازی، پنج گل به ثمر رسانده بود. او در این فصل در هشت بازی همین مقدار گل را به ثمر رسانده؛ با این تفاوت که اکنون در لیگ اروپا هستیم و انتظار درخشش بیشتری از او داشتیم. در لیگ برتر اوضاع بسیار غم‌انگیز است. هویلوند در 19 بازی فصل جاری تنها دو گل به ثمر رسانده و این عدد برای یک مهاجم بسیار ناامیدکننده است. در واقع این همان بازیکن سال‌های قبل بوده و تفاوتی نکرده. در هنگام ورود به ترکیب، به طور واضح او کم‌تر از سایر بازیکنان تیم تغذیه می‌شد و با این وجود 10 گل لیگ برتری برایش به ثبت رسید. در فصل جاری این معضل نسبتا برطرف شده اما مهاجم دانمارکی، بازیکن درون محوطه جریمه است و خارج از محوطه جریمه و در حالی که در جنگ با مدافعان حریف شکست می‌خورد، حضور دارد. از زمان ورود آموریم تقریبا می‌توان گفت کم‌ترین درصد مشارکت هجومی در لیگ از او به ثبت رسیده و در واقع تبدیل به پلی برای حرکت دو بازیکن پشت‌سر خود در نیم‌فضای چپ و راست شده است.

گارناچو هم به عنوان یک بال چپ به تیم اصلی اضافه شد و آرام آرام توانست جایگاه ثابتی برای خود در تیم به دست بیاورد و بدرخشد. او در بال راست هم وقتی راشفورد روزهای خوبی داشت، حضور یافت و عملکرد قابل قبولی را داشت. با این حال ورود آموریم، او را کاملا سردرگم کرده. در حال حاضر بسیار مشاهده می‌کنیم بال آرژانتینی توپ‌های فراوانی را از دست می‌دهد و نمی‌تواند همانند گذشته خود را به محوطه جریمه نزدیک کند. آموریم او را به عنوان بال‌ عقب تیم و بازیکن پشت مهاجم در نیم‌فضای چپ مورد استفاده قرار داده و این پست‌ها با توجه به نقش‌های دفاعی در بال ‌عقب و همچنین نیاز به دقت پاس کوتاه و آگاهی محیطی در نیم‌فضا، این جوان را از کار انداخته است. ما می‌توانیم تلاش‌های او را برای تطبیق‌پذیری ببینیم اما به وضوح می‌توان مغایرت را در نوع بازی بازیکن و سبک سرمربی مشاهده کرد. 

نفر بعدی این ستاره‌های جوان، کوبی ماینو خواهد بود. هافبک میانی جوان کمتر در عمق دفاع حضور داشته و نقش‌های هجومی کمی را هم در دست دارد اما همانند اسکولز در میانه میدان و پشت محوطه جریمه عملکردهای بسیار مفیدی را دارد. در ترکیب تن‌هاخ و خط هافبک سه نفره، فوران استعدادهای او را بارها شاهد بودیم و دیدیم حتی اسکولز، اسطوره بزرگ این باشگاه به تمجید از این جوان پرداخت اما با ورود آموریم نسخه متفاوتی از او به نمایش درآمده. در سیستم 1-2-4-3 و یا 3-4-3 آموریم تقریبا می‌توانیم ببینیم هیچ جایگاهی برای او مناسب نیست. نه می‌تواند زوج مناسبی برای اوگارته در میان میدان باشد و حرکات تخریبی یا سرعتی رو به جلو را برنامه‌ریزی کند و نه در کارهای دفاعی و حفظ ساختار تیم یاری‌رسانی برای سایر بازیکنان نام بگیرد. در چند بازی گذشته دیدیم از او به عنوان یار پشت مهاجم و حتی مهاجم مرکزی استفاده شد و باز هم فرجام موردنظر را نداشت و همچنان یک پست مناسب برایش یافت نمی‌شود. 

راه حل چیست؟

شاید اولین حالت در ذهن ما این باشد که آموریم مشکل فعلی این بازیکنان است و سرچشمه مشکلات باید از بین برود. باشگاه سعی کرده فوتبال خود را متحول کند و برگ جدیدی از تاریخ را بنویسد. تغییر چه برای مربی و چه برای بازیکنان سخت به نظر می‌رسد اما قطعا بازیکنان خصوصا در سن‌های پایین توانایی یادگیری را خواهند داشت و شاید با صرف زمان بتوان آنها را برای سیستم مربی جدید آماده کرد. این پروسه قطعا طاقت‌فرسا جلوه می‌کند و شاید تا پایان فصل و حتی روزهای آغازین فصل بعد ادامه پیدا کند اما در صورتی که این هدف نشانه‌گذاری شود، احتمالا بتوان به آن دست پیدا کرد. در این مسیر شاید بازیکنان و یا مربی و مدیران از ادامه دادن دست بکشند و این موضوع قطعا به جدایی ختم می‌شود. در واقع هر دو مسیر به سویی پیش می‌روند که ما هرگز آن جوانان سابق را نبینیم. حالا یا پست و شرایط بازی آنها تغییر کرده و نقش‌های دیگری ایفا می‌کنند و یا از پیراهن منچستریونایتد جدا شده و فوتبال خود را در تیمی دیگر پیگیری خواهند کرد.