روش درآمدزایی امروز فوتبال ایران، در دهه ۶۰ ابداع شده است
جنگ اعصاب با ستارهمربع!
آریا رهنورد
این روزها در فوتبال ایران همه راهها به «ستاره مربع» ختم میشوند. اهالی فوتبال به محض روشن کردن تلویزیون، با انبوهی از برنامههای ورزشی برخورد میکنند که هر چند دقیقه یک بار برای ارسال پیام کوتاه در جهت «حمایت» از تیم محبوب مردم تاکید دارند. در جریان پخش بازیها، بارها زیرنویسهای مربوط به این سامانهها روی آنتن میرود و حتی گزارشگرها در حال گزارش بازی، بیشتر هوش و حواسشان را به تبلیغ سامانهها میدهند. در نهایت هم روی پیراهن بازیکنها و در مصاحبههای بعد از هر بازی، نشانی از «ستاره مربع» وجود دارد. فوتبال ایران حالا با چنین روشی مدیریت میشود.
اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70، یک تئوری خاص در مورد نحوه مدیریت و درآمدزایی سرخابیها وجود داشت. تصور میشد اگر هر هوادار مبلغ بسیار کمی را به تیم محبوبش کمک کند، استقلال و پرسپولیس ثروتمند میشوند و همه بدهیهایشان را نیز صاف خواهند کرد. در شهرستانها، کمکهای مالی مستقیما به رختکن تیمها میرسید و البته در نهایت تنها به چند چهره خاص تعلق میگرفت. مدتی بعد استقلال و پرسپولیس با اعلام شماره حساب رسمی، از هوادارانشان خواستند که حسابهای بانکی دو باشگاه را پر کنند و به یاری تیم مورد علاقه بشتابند اما نتیجه این تصمیم، چیزی به جز ناامیدی مطلق نبود. چراکه هیچکس از حساب شخصیاش برای پر کردن جیب فوتبالیستها استفاده نمیکرد. حالا بعد از گذشت چندین و چند سال، تئوری درآمدزایی دو باشگاه درست همان است و تنها شیوه اجرای آن تغییر کرده و کمی «فریبکاری» به آن اضافه شده است. پرسپولیس و استقلال هنوز برای اداره شدن به «جیب مردم» نگاه میکنند اما این بار مردم به جای حضور در بانکها و واریز پول به حساب سرخابیها، این مبلغ را از طریق عضویت در سامانههای هواداری اپراتورها میپردازند. این سامانهها به صورت ماهانه رقمی را از حساب اعضایشان خارج میکنند و حقیقت آن است که بسیاری از اعضا، حتی روحشان هم از این ماجرا خبر ندارد و بعد از اولین برداشت، متوجه اصل قضیه میشوند. سامانهها در ازای این برداشت البته خدمات اندکی را نیز به مخاطبان ارائه میکنند اما این خدمات هرگز نسبتی با رقمهای دریافتی آنها ندارد. نه فقط در پرسپولیس و استقلال، بلکه حتی در چند باشگاه شهرستانی نیز روشی به جز تبلیغ سامانه پیامکی و استفاده از آن برای اداره تیم وجود ندارد. هنوز هم همه چیز به پول مردم وابسته است و اگر همه مردم همزمان عضویت در سامانهها را لغو کنند، باشگاهها در معرض ورشکستگی مطلق قرار خواهند گرفت. حیرتآور به نظر میرسد که راه درآمدزایی در فوتبال ایران، هنوز هم از متدهای دهه شصتی فاصله نگرفته و هرگز مدرن نشده است.
اگر همه درآمد سامانههای هواداری به باشگاههای قرمز و آبی اختصاص داده میشد، تحمل کلیت ماجرا سادهتر بود اما بر هیچکس پوشیده نیست که پرسپولیس و استقلال تنها بخشی از این مبلغ را دریافت میکنند. در واقع مردم با نیت کمک به باشگاهها به عضویت این سامانهها درمیآیند اما ناخواسته بخش مهمی از این پول را به جیب نهادهای دیگر میریزند. اگر همه چیز سالم و منطقی انجام میشود، چرا هیچوقت گزارش شفافی از تعداد دقیق اعضای سامانه هواداری هر باشگاه در اختیار رسانهها قرار نمیگیرد؟ چرا رقم دقیق درآمد این سامانهها هرگز مشخص نمیشود؟ چرا هرگز اعلام نمیشود که چه درصدی از این مبلغ، به دو باشگاه اختصاص پیدا کرده است؟ با این تعداد عضو در سامانه، چرا پرسپولیس و استقلال هنوز با مشکلات مالی روبهرو هستند و بازیکنانشان مدام برای دریافت حقوق قانونیشان دست به اعتصاب میزنند؟ جذب اسپانسر، بدیهیترین روش برای درآمدزایی در دنیای فوتبال محسوب میشود اما در ایران، بزرگترین برندهای باشگاهی نهتنها از اسپانسر پولی دریافت نمیکنند، بلکه حتی درصد مهمی از سودشان را نیز در اختیار حامیان مالی قرار میدهند. در واقع حامی مالی متعهد به فراهم آوردن شرایط دریافت عضویت مردم میشود و در ازای آن، درصد زیادی از سود دو باشگاه را به خودش اختصاص میدهد. مسدود شدن همه راههای حرفهای درآمدزایی و «دولتی بودن» فوتبال، پرسپولیس و استقلال را به چنین روزی انداخته است که برای رسیدن به درآمد، خودشان را به دامان اپراتورها بیندازند و به دست آنها مورد سوءاستفاده قرار بگیرند.
فوتبال ایران این روزها به یک بنگاه بزرگ شرطبندی شبیه شده است. تلویزیون از یک طرف و باشگاهها از طرف دیگر، هواداران فوتبال را به این ضیافت بزرگ پیامکی دعوت میکنند. این وسط، پول از جیب هواداران فوتبال خارج میشود و بخش اعظم آن به جیب افرادی میرود که با فوتبال سروکار ندارند. در این ماجرا چند قرعهکشی نیز با تبلیغات گسترده صورت میگیرد تا انگیزه بیشتری برای شرکت در این اتفاق به هواداران فوتبال بدهد. «مدیریت سامانهای» اما هرگز در فوتبال دوام نخواهد آورد. باشگاهها تنها تا چند سال میتوانند روی این روش حساب باز کنند. این مسکن موقت، تنها دوران بیماری آنها را طولانیتر میکند و هرگز نمیتواند روشی برای برطرف کردن مشکلات اصلی سرخابیها باشد. تا زمانی که آنها از روشهای اصولی درآمدزایی استفاده نکنند، شرایطشان نسبت به امروز تغییر نخواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید