بدون احتساب دو دیدار عقب‌افتاده، یک‌سوم از لیگ بیست‌وچهارم سپری شد و حالا می‌توانیم قضاوتی منصفانه‌تر نسبت به عملکرد تیم‌ها، مربیان و بازیکنان داشته باشیم. به گزارش فوتبال 360، در این گزارش قرار است نگاهی ویژه به نمایش کم‌فروغ چند ستاره بیندازیم. بازیکنانی که انتظار می‌رفت تا به این‌جا کمک‌حال تیم‌شان باشند اما نتوانستند خروجی جالب توجهی را ارائه دهند. 

اوستون   اورونوف

یکی از عوامل اصلی قهرمانی پرسپولیس در لیگ بیست‌وسوم، اوستون اورونوف بود. ستاره 23 ساله تیم ملی ازبکستان از ابتدای نیم‌فصل دوم به خدمت گرفته شد و با تکنیک فوق‌العاده‌اش عصای دست اوسمار ویرا بود. هواداران تیم سرخ‌پوش تهرانی جلوتر از هر بازیکنی تمایل به ادامه همکاری با اوستون داشتند. آنها حتی از جدایی مهدی ترابی هم چندان باکی به دل راه ندادند و به نبوغ وینگر خوش‌پتانسیل‌شان دل بسته بودند اما در عمل و حداقل تا الان شاهد چیز خاصی نبوده‌ایم. اورونوف بخش قابل‌توجهی از فصل را به علت مصدومیت و ناآمادگی از دست داده و در بازی برابر گل‌گهر نیز از روی نیمکت کارش را استارت زد. اوستون در این فصل بیش از هر زمان دیگری به بازی فردی روی آورده و چندان در کارهای تیمی شرکت ندارد. بدون‌شک توقع از شماره 70 پرسپولیس، چیزی بیشتر از یک گل است. باید دید در ادامه راه تغییری در روند بازی اوستون به وجود خواهد آمد یا خیر.

سید حسین   حسینی

لیگ بیست‌وسوم برای حسین حسینی به شکل باشکوهی خاتمه یافت. او توانست یک مرتبه دیگر توانایی‌هایش را به رخ همگان بکشد. او و هم‌تیمی‌هایش کاری کردند تا آبی‌پوشان با دریافت 15 گل و ثبت 19 کلین‌شیت، بهترین تیم لیگ در فاز تدافعی نام بگیرند. با این حال بدبین‌ترین هوادار تیم آبی‌پوش تهرانی هم تصور نمی‌کرد آنها تا پایان هفته دهم لیگ 24، یک گل بیشتر از تمام مسابقات لیگ قبلی دریافت کنند و اولین کلین‌شیت‌شان را در هفته دهم به‌ثبت برسانند. تردیدی نیست که مشکل استقلال بسیار فراتر از کاپیتانش بوده اما حسینی با دریافت چند گل عجیب، به غرق شدن آبی‌ها در این بحران دامن زد و مجددا تحت فشار رسانه‌ها و بعضی از هواداران استقلال قرار گرفت. او باید برای چندمین مرتبه در دوران بازیگری‌اش خود را اثبات کند و با صدای بلند فریاد بزند که لایق ایستادن در قفس توری دروازه تیم محبوبش است.

رضا   اسدی

فصل‌به‌فصل و شاید روز‌به‌روز شاهد افت رضا اسدی هستیم. بازیکنی که در تراکتور تولدی دوباره را تجربه کرد و در پست مهاجم به یکی از ستاره‌های لیگ تبدیل شد و با انتقالی بزرگ به سپاهان رفت و شروع خوبی در این تیم تجربه کرد؛ حالا در نقطه‌ای قرار دارد که از او صرفا به عنوان یک مهره تعویضی استفاده می‌شود. کشف علی دایی و بازیکنی که روزگاری پیراهن تیم ملی را به تن می‌کرد و تجربه حضور در فوتبال اروپا را در کارنامه خود دارد، طی این فصل تنها یک پاس گل در دربی اصفهان برای آریا یوسفی فراهم کرده و دیگر هیچ. جمله ترسناکی است اما اگر رضا در بازی‌های باقی‌مانده نتواند خودی نشان دهد، باید در 28 سالگی قید حضور در تیم‌های بزرگ فوتبال ایران را بزند و راهی تیم‌هایی با سطح پایین‌تر شود؛ اتفاقی دردناک و در عین حال اجتناب‌ناپذیر برای بازیکنی که عنوان شاه‌ماهی نقل‌وانتقالات را یدک می‌کشید و بر سر خواستنش دعوا بود و شاید همین لقب، او را به وضعیت کنونی رساند. 

گوستاوو   بلانکو

189 روز از آن گل فوق‌العاده دقیقه 4+90 او گذشته است. گلی که کامبک استقلال برابر ذوب‌آهن در هفته بیست‌وششم را تکمیل کرد و ورزشگاه آزادی را تا آستانه انفجار پیش برد. باورتان می‌شود آن گل، آخرین گل مهاجم محبوب جواد نکونام در دیدارهای رسمی برای آبی‌پوشان بود که به‌ثمر رسید؟ یک حقیقت تلخ که باید با آن کنار آمد؛ گوستاوو بلانکو چیزی شبیه به سایه‌ای از آن بازیکن در خدمت تیم و فرصت‌طلب فصل قبل شده است. حالا پیتسو موسیمانه ترجیح می‌دهد او و آرمان رمضانی را به اتفاق روی نیمکت بنشاند و یا اگر بخواهد بین آنها انتخابی داشته باشد؛ مهاجم ماسالی را برگزیند و از مرد آرژانتینی به عنوان یک بازیکن تعویضی برای دقایق پایانی بهره ببرد.  شاید نگاه سرمربی جدید استقلال به مهره مورد اعتماد نکونام، با چاشنی کم‌انصافی همراه باشد اما اگر گوستاوو هم می‌توانست پس از مدت‌ها برای تیمش گلزنی کند، کنار گذاشتنش می‌توانست سخت‌تر باشد. بلانکو فقط چند بازی و احتمالا چند دقیقه تا اثبات فرصت دارد. او باید در این زمان محدود تا نیم‌فصل، نظر موسیمانه را نسبت به خودش تغییر دهد، در غیر این‌ صورت جدایی زودهنگامش اصلا بعید نیست.

این ستاره‌ها در کنار ستاره‌های دیگری که در این فصل نتوانستند توقعات را برآورده کنند، در شرایط پرفشاری قرار دارند و برای فرار از بحرانی که در آن گرفتار شده‌اند، باید به خود واقعی‌شان برگردند و به همان منی تبدیل بشوند که در واقعیت بودند. ستاره بودن، یعنی فرار از بحران‌های این‌چنینی و بازگشت به روزهای اوج.